نامهی هفدهم
فرازی از نامهی آن جناب که در آن از فرجام گذشتگان یاد میکند و به حاکمان زمین هشدار میدهد.
هان ای حاکمان زمین که به اقتدار خویش میبالید و به ارتشها و سلاحهایتان مغرورید و میپندارید که تا ابد حکم خواهید راند! بترسید از خداوندی که حکومت شایستهی اوست و اقتدارش جهان را بر پا داشته و ارتشها و سلاحهایش آسمان و زمین را پر کرده است؛ چراکه اگر بخواهد شما را در زمین فرو میبرد، چونان که هزار هزار سال بعد فسیلتان از آن بیرون آورده شود، پس از فسیل خزندگان تمییز داده نشود!
هرآینه او پیش از شما امّتهای بسیاری را در خاک فرو کرده یا به زیر آب فرو برده، بلکه تمدّنهایی را نابود ساخته و قارّههایی را ناپدید نموده است! کجاست تمدّن بین النهرین که خاستگاه اساطیر است و کجاست پادشاهی شکوهمند ایران و روم؟! کجا هستند بنا کنندگان اهرام مصر و کسانی که سنگهای عظیم را چون خشتهای کوچک بر هم مینهادند؟! کجاست آتلانتیس آن قارّهی گم شده که میپندارند زمانی وجود داشته است؟! کجایند اقوام گم شده که کسی جز او از سرنوشت آنها آگاه نیست؟! آیا او نمرود را هلاک نکرد و فرعونیان را به دریا نریخت و عاد و ثمود را از زمین برنداشت و آنانی را که هفت پادشاه در برابرشان سجده میکردند و پانصد برده تختهاشان را بر میکشیدند، در حالی که هر یک گردنهای افراشته و سینههای ستبر داشتند و طلا و جواهر میبخشیدند و لشکریان عظیم میآراستند و بر روی زمین میخرامیدند و میسرودند: «ما زورآورتر و برتریم و چه کسی ما را شکست تواند داد؟!» پس آنان را شکست داد و بینیهاشان را بر خاک مالید، چونان که سوسکها در گوشتهاشان میلولیدند و سگها بر استخوانهاشان شاشه میکردند!