نامهی دهم
نامهای از آن جناب که در آغاز حرکت خود نوشت و در آن مقصود خود را برای جهانیان تبیین کرد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این چیزی است که بندهی خدا منصور هاشمی خراسانی با دست خود مینویسد و خدا را بر آن گواه میگیرد، هنگامی که به یگانگی خدا و پیامبری بندهاش محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم شهادت میدهد و اینکه بهشت و دوزخ حقّ است و رستاخیز آمدنی است و خدا مردگان را زنده میکند و امّا بعد..
بدانید که مقصود من از این حرکت، کسب ثروت یا قدرت یا شهرت در زندگی دنیا نیست و نمیخواهم که در زمین برتری یابم یا تباهی انگیزم و در دین بدعتی گذارم یا فرقهای برسازم یا حلالی را حرام و حرامی را حلال گردانم یا مدّعی چیزی شوم که خداوند برای من قرار نداده است. بیگمان من فرشته نیستم و نمیگویم که به من وحی میشود و نمیگویم که صاحب این امر هستم و نمیگویم که با او در ارتباطم. جز این نیست که مقصود من از این حرکت، بر پا داشتن اسلام و پیراستن آن از بدعتها بر پایهی کتاب خدا و سنّت پیامبر اوست. نه جبّاری ستمگر و نه شیّادی فتنهگرم، بل آمدهام تا چیزهایی از اسلام که فراموش کردهاید را به یاد آورم و چیزهایی از آن که پنهان ساختهاید را آشکار سازم، بیآنکه در ازایش از شما مزدی طلبم یا بر شما منّتی بنهم. آمدهام تا خلیفهی خدا در زمین را تصدیق کنم و راه را برای او هموار سازم، پس گروهی را برای یاریاش فراهم آورم و در زیر بالهایم بپرورانم، با کتابها و حکمتها و پندها و تأدیبها، مانند شمعی که در تاریکی روشن میشود، تا چیزی که دور کردهاید را نزدیک کنم و چیزی که سخت کردهاید را آسان و بشارتی برای ستمدیدگان شما و هشداری برای ستمگرانتان باشم. بیگمان آنچه وعده داده شدهاید راست است و آنچه انتظار میبرید واقع میشود،