گفتار بیست و نهم
گفتاری بسیار مهم از آن جناب هنگامی که وبای کرونا جهان را فرا گرفت و بسیاری از مردم را هلاک کرد.
تا کی تکبّر خواهید کرد و دلهاتان را سخت خواهید ساخت؟ تا کی غافل خواهید بود و بر گناهانتان اصرار خواهید نمود؟ تا کی به نصیحتم گوش نخواهید سپرد و هشدارم را جدّی نخواهید گرفت؟ آیا سیل بلا را نمیبینید که از هر طرف سرازیر است و صخرههای سترگ را افکنده و درختان ستبر را برکنده و غریو آن چونان بانگ انفجار است؟! آیا توفان وبا نمیوزد و تگرگ مرگ نمیبارد، چندان که از بیم آن به دخمهها خزیدهاید و در خانهها پنهان شدهاید، در حالی که اگر بیرون آیید از وبا خواهید مرد و اگر بیرون نیایید از گرسنگی؟! پس چرا هنوز غافلید و به گناهان خود ادامه میدهید؟! با چه کسی لج میکنید و از چه رو خود را میفریبید؟! مانند کسی که از آسمان افتاده و با سر به سوی زمین روان است، ولی چشمانش را میبندد و میگوید: «نیفتادهام»! آیا به زودی به صخرهها نخواهد خورد و گوشت و استخوانش متلاشی نخواهد شد؟! یا مانند کسی که جگرش از حلقومش درآمده و بر روی خاک افتاده است، ولی به آن مینگرد و میگوید که چیزی نیست! چگونه چیزی نیست، در حالی که جگرش از حلقومش درآمده و بر روی خاک افتاده است؟! این است مثل شما که از زمین و آسمان در عذابید، ولی میگویید که طبیعی است و عذابی از جانب خداوند نیست!
آیا وقت آن نرسیده است که باور کنید خداوند بر شما خشمگین است و شما را جزا میدهد؟ آیا وقت آن نرسیده است که دست از لجاجت بردارید و خود را اصلاح کنید؟ اینک جهان مانند دیگی بر آتش میجوشد و غلغل میکند، ولی به آن مینگرید و میگویید که عادی است! نه به خدا سوگند، عادی نیست، ولی شما سخت مغرور و گردنکشید و از این رو، اقرار نمیکنید! مانند جبّاری خیرهسر که بر شما مسلّط است،