دو شنبه ۲۱ مهر (میزان) ۱۴۰۴ هجری شمسی برابر با ۲۱ ربیع الثانی ۱۴۴۷ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 پرسش جدید: شخصی دست دختر بچه‌ی بازیگوشی که به امانت به او سپرده شده بود و النگویی در دست داشت را محکم گرفت تا به این طرف و آن طرف ندود، اما بعداً متوجّه شد که جای النگوی دخترک با فشار دست او قرمز شده و اکنون می‌خواهد بداند که آیا دیه‌ای بر گردن اوست؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ آیاتی از قرآن در این باره؛ آیه‌ی ۱۹. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: چهار گفتار از آن جناب در بیان اینکه علم حروف و حساب جمّل، اعتباری ندارد، بلکه کهانت محسوب می‌شود. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نکته‌ی جدید: شعر «افتاده یوغ ستم بر گردن جهان...» سروده‌ی «مهدی رضوی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

گفتار بیست و سوم

گفتاری از آن جناب در شکایت از حاکمان، عالمان و مدّعیان دروغین که با بدی خود، مردم را از دین گریزان کرده‌اند و دعوت او به سوی مهدی را لوث نموده‌اند.

شماری از یارانمان ما را خبر دادند، گفتند: جناب منصور هاشمی خراسانی پس از نماز عصر به ما روی نمود و ما را از پرستش طاغوت بر حذر داشت و به یاری خداوند و خلیفه‌اش در زمین امر فرمود، اگرچه مردم نپسندند و خصومت کنند. پس چون از سخن فارغ شد و حقّ نصیحت را ادا نمود، یکی از یارانمان به او گفت: «استاد! کاش چیزی می‌گفتی که مردم بپذیرند و کاش روشی را در پیش می‌گرفتی که از تو نگریزند!» پس آن جناب به خشم آمد و فرمود:

«چه بگویم و چگونه مثل زنم؟! آیا کلمه‌ای هست که نیالوده باشند و جمله‌ای هست که برایم باقی گذاشته باشند؟! از هر راهی می‌روم، پیش از من رفته‌اند و به هر روشی سلوک می‌کنم، پیش از من کرده‌اند؛ تا آنکه همه‌ی راه‌ها را بر من تنگ ساخته‌اند و همه‌ی روش‌ها را بر من سخت نموده‌اند! ای فغان که با جهل خود بر علم من ظفر یافته‌اند و ای دریغ که با کذب خود بر صدق من سایه انداخته‌اند! با نام خدا، کام شیطان را برآورده‌اند و با نام دین، دام گسترانیده‌اند؛ پس نام خدا را بی‌حرمت ساخته‌اند و دین را از رونق انداخته‌اند!

هرآینه یافت نمی‌شود کسی که برای رضای خدا، زنا کند یا برای ثواب، به دزدی رود، ولی یافت می‌شوند کسانی که برای رضای خدا، خون بی‌گناهان را می‌ریزند و برای ثواب، تباهی می‌انگیزند و در حالی ستم می‌ورزند که خود را نمایندگان خدا در زمین می‌شمارند!»