یک شنبه ۲۰ مهر (میزان) ۱۴۰۴ هجری شمسی برابر با ۲۰ ربیع الثانی ۱۴۴۷ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 پرسش جدید: شخصی دست دختر بچه‌ی بازیگوشی که به امانت به او سپرده شده بود و النگویی در دست داشت را محکم گرفت تا به این طرف و آن طرف ندود، اما بعداً متوجّه شد که جای النگوی دخترک با فشار دست او قرمز شده و اکنون می‌خواهد بداند که آیا دیه‌ای بر گردن اوست؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ آیاتی از قرآن در این باره؛ آیه‌ی ۱۹. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: چهار گفتار از آن جناب در بیان اینکه علم حروف و حساب جمّل، اعتباری ندارد، بلکه کهانت محسوب می‌شود. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نکته‌ی جدید: شعر «افتاده یوغ ستم بر گردن جهان...» سروده‌ی «مهدی رضوی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

از این رو گفته‌اند که یکی از معیارهای مهم در تشخیص اصالت و حقّانیت پیام پیامبران، همین متمایز بودن و دور بودن آن از دسترس افکار و تجارب انسانی است؛ به طوری که نوابغ و فیلسوفان نیز به بلندای آن و ناتوانی خویش در درک آن واقف‌اند و از این رو، پیروی از آن را وجهه‌ی همّت خویش قرار می‌دهند.

دانشجو سرش را بر روی صندلی نهاد و دقایقی به فکر فرو رفت. سپس به آرامی سرش را برداشت و گفت: ای استاد بزرگ! با تمام وجودم در برابر حقیقتِ فراموش شده زانو می‌زنم. امیدوارم که زیر بار سنگین این مسؤولیت خرد نشوم. از شما نیز با تمام وجود سپاس‌گزارم که راهنمای شایسته‌ی من در این راه بودید و بی‌هیچ چشم‌داشتی، من را از خوابی گران بیدار کردید و جهانِ دیگری را به رویم گشودید؛ جهانی زنده و واقعی، روشن و معنادار؛ جهانی که هر چیزِ آن در سر جای خود است. احساس «رشد» می‌کنم و «حسرت»، از این‌که مردم در جهانی خیالی زندگی می‌کنند و از حقیقت فرسنگ‌ها دورند... هم‌اینک نقطه‌ی عزیمت من، آگاه کردن قومم در پرتو رهنمودهای شما خواهد بود. شکّی نیست که امر به معروف در این عصر پرآشوب، مصداقی بزرگ‌تر از این نخواهد داشت و من مال و جان خود را با افتخار بر سر آن خواهم نهاد؛