یک شنبه ۲۰ مهر (میزان) ۱۴۰۴ هجری شمسی برابر با ۲۰ ربیع الثانی ۱۴۴۷ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 پرسش جدید: شخصی دست دختر بچه‌ی بازیگوشی که به امانت به او سپرده شده بود و النگویی در دست داشت را محکم گرفت تا به این طرف و آن طرف ندود، اما بعداً متوجّه شد که جای النگوی دخترک با فشار دست او قرمز شده و اکنون می‌خواهد بداند که آیا دیه‌ای بر گردن اوست؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ آیاتی از قرآن در این باره؛ آیه‌ی ۱۹. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: چهار گفتار از آن جناب در بیان اینکه علم حروف و حساب جمّل، اعتباری ندارد، بلکه کهانت محسوب می‌شود. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نکته‌ی جدید: شعر «افتاده یوغ ستم بر گردن جهان...» سروده‌ی «مهدی رضوی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

به گداییِ جرعه‌ای عدالت، در برابر هر مکتبی، هر حکومتی زانو زده، اما او تشنه‌تر از آن بوده است که به یک جرعه سیراب شود. او را اقیانوس سیراب تواند کرد. اما او اقیانوس را واگذاشته و به سراغ رطوبت‌ها رفته است. آری، همان ‌طور که دانستی، علّت اصلی و دایره‌ی مرکزی مشکلاتِ جامعه، فقدانِ حکومتِ انسان کامل بوده و همه‌ی محرومیت‌ها از این نقطه برخاسته است، اما می‌بینی که کسی آن را در شمار نمی‌آورد و به آن وقعی نمی‌نهد. علتش این است که کسی در دایره‌ی مرکزی شناخت نیست. همه در دایره‌های بیرونی، در سطح‌ها مانده‌اند!

دانشجو که با چشم‌های شگفت‌زده به استاد می‌نگریست، خواست که چیزی بگوید، اما نفَسش در سینه حبس شد و زبانش در کام نچرخید. از این یادآوری بزرگ، تمام روحش به درد آمده بود. گمان نمی‌کرد که منشأ همه‌ی بدبختی‌ها همین باشد. از این‌که گمان نمی‌کرد بیشتر می‌سوخت!

استاد ادامه داد: مشکل مردم ما و مردم دنیا محرومیت از حکومت انسان کامل است؛ مشکلی که نمی‌توان آن را یک مشکل نامید؛ بلکه ضایعه‌ای دردناک و خلأی که هیچ چیز جبرانش نمی‌کند؛ مصیبتی کمرشکن و غیر قابل ارزیابی.