بالاخره ایام فاطمیه، ایام درگذشت دخت گرانقدر پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، به پایان رسید. شیعیان در فاطمیه با برگزاری سه دهه عزاداری، فرصتی پیدا کرده‌اند تا نقل‌های ظنّی، غیر معتبر و متناقضی را که حول درگذشت حضرت فاطمه سلام الله علیها رسیده است، مرور کنند. البته به همین دلیل، در سه نوبت مختلف عزاداری می‌کنند، بار اول ۴۵ روز پس از رحلت پیامبر اکرم، بار دوم ۷۵ روز و بار سوم ۹۵ روز پس از آن! برای هر کدام هم چند روز قبل و بعدش مجلس عزاداری برپا می‌کنند! در خاطرم هست روزی در جایی می‌خواندم که فردی غیر مسلمان می‌گفت که شیعیان به جز ایام محرم و صفر و فاطمیه، چیز دیگری از اسلام، به یاد ندارند! به نظرم این حرفِ خیلی درستی است! مدتی عزاداری می‌کنی و بر سر و سینه می‌کوبی و به روضه‌های آبکی و دروغینی گوش می‌دهی که ریزترین جزئیات از حوادث ۱۴۰۰ سال گذشته را برایت تعریف می‌کنند! سپس بقیه‌ی سال را با عناوین پر افتخار «هیئتی» و «گریه‌کنِ اهل بیت» زندگی می‌کنی و احترام می‌خری! هرگاه خواستی شوری به مجلست بدهی، مسأله‌ی معلوم نبودن محلّ دفن حضرت را به وسط می‌کشی و ناله سر می‌دهی و به مردم دلداری می‌دهی که وقتی امام مهدی بیاید، قبر مخفی را نمایان می‌کند! انگار که هدف از ظهور امام مهدی همین است! هر وقت هم که می‌بینی این مسأله کفایت نکرد و صدای ضجّه‌ی مردم را به هفت کوچه آن طرف‌تر نرساند، مسأله‌ی سیلی به صورت حضرت را با آب و تاب نقل می‌کنی و صحبت را به میخ در و پهلوی شکسته می‌کشانی!

الله اکبر! ای روضه‌خوانان دروغ‌گو! تا کِی قرار است دروغ ببافید و مردم را فریب بدهید؟! از کجای تاریخ این جزئیات را کشف کرده‌اید؟! یا در کدام روایت معتبر از اهل بیت چنین دقایقی را یافته‌اید؟! مگر غیر از این است که هیچ روایت صحیحی از اهل بیت در این باره نرسیده است؟! آیا این دلیلی جز این داشته که اهل بیت همواره در این ماجرا سکوت اختیار می‌کردند؟ در حالی که از آنان رسیده است: «به خدا سوگند دوست می‌داریم که شما هرگاه ما سخن می‌گوییم سخن بگویید و هرگاه ما سکوت می‌کنیم سکوت کنید»[۱]؛ پس چرا به امامانتان اقتدا نمی‌کنید و دست از فتنه‌انگیزی میان مسلمانان برنمی‌دارید؟! آری، شما سکوت اهل بیت و موضع آن‌ها در قبال خلفای نخستین و احترامشان به آن‌ها را در روایات صحیح دیده‌اید، اما افسارتان را به دست علما و منبری‌های خائنی داده‌اید که تعصّبات مذهبی، کور و کرشان کرده است، تا جایی که دیگر توان فهم حق و پذیرش آن را از دست داده‌اید[۲]. خیال می‌کنید که امام مهدی برای آشکار کردن قبر مخفی مادرشان ظهور می‌کند! اما روزی که امام ظاهر شود، اول از همه عدالت را درباره‌ی شما مدّعیان دروغین تشیّع اجرا می‌کند. شعار می‌دهید که تنها درس ما از فاطمیه، پذیرش ولایت امام زمان و دفاع از جایگاه او با منتهای توان است، اما در عمل ولایت فقیه را پذیرفته‌اید و برای حفظ جایگاه او می‌کشید و کشته می‌دهید! در برابر بیداد حکومت ساکت شده‌اید و ظلم آشکار را توجیه می‌کنید. نمی‌بینید که حاکمان مورد علاقه‌‌ی‌تان چطور با قاتلان و جانیان نشست برگزار می‌کنند و به آن‌ها پول و سلاح می‌دهند؟! منتهای درکتان از امام زمان، رفتن به جمکران و خواندن دعاهایی است که حق و باطل در آن‌ها آمیخته است. به سطحی‌ترین و عوامانه‌ترین شکل ممکن دین‌داری می‌کنید! سر خود را شیره مالیده‌اید و به دانسته‌های کم خود قانع شده‌اید تا در پی علم نروید و در دنیا به سختی نیفتید. عزّت و احترام کوتاه‌مدت مردم این دنیای دون را، ولو به قیمت سرپیچی از خدا، خوش داشته‌اید. فراموش کرده‌اید که عزّت از نزد خداست و آن را به هر یک از بندگانش که بخواهد می‌دهد. او عزّت را به مهدی و زمینه‌سازان ظهورش داده و آنان را در عاقبت عزیز کرده است؛ چراکه آنان سختی دنیا را بر سختی آخرت ترجیح داده‌اند و در آماج بلاها و فتنه‌ها، مسلمان مانده‌اند. در بین دروغ‌گویان، راست می‌گویند و در بین دنیاگرایان، به آخرت باور دارند. به سمت مهدی می‌خوانند، در حالی که دیگران به سمت خود می‌خوانند و سودای عدالت در سر دارند، در حالی که دیگران خود ظالمند.

خدا را شاهد می‌گیرم و به نامش قسم می‌خورم که در هیاهوی دنیای فعلی، کسی را عالم‌تر، صادق‌تر، دلسوزتر و وارسته‌تر از علامه منصور هاشمی خراسانی ندیده‌ام. من معنای حقیقی اسلام و حرکت به سوی مهدی را به لطف خدا و از او آموختم. او گفتمان و حرکتی را آغاز کرده که در تاریخ مانند نداشته است[۳]، به سوی آخرین منجی فرامی‌خواند و خستگی‌ناپذیر برای تحقّق آرمانش تلاش می‌کند[۴]. او به سوی اقامه‌ی عدالت در سرتاسر جهان دعوت می‌کند[۵] و همدلی و اتّحاد مسلمانان را شرط تحقّق آن می‌داند[۶]. او نه تنها مصلحی انقلابی، بلکه یک معلّم اخلاق است؛ ما را در کار دنیامان پند می‌دهد و به آخرت‌گرایی دعوت می‌کند[۷]؛ او ما را به کسب علم فرامی‌خواند[۸] و به تشخیص حق از باطل ارشاد می‌نماید[۹]. او فصل جدیدی از دین‌داری را به روی بشر گشوده و جهشی عظیم در معارف دینی ایجاد کرده است[۱۰]. به راستی که او رحمت بی‌بدیل خداوند به ما مردمان گم‌کرده‌راه در عصر حاضر است. اما افسوس و صد افسوس که هنوز جهانیان متوجّه عظمت جایگاه او نشده‌اند و مسلمانان با او مانند برخی عالمان دیگرشان معامله می‌کنند. خداوند بر ما و بر این مردم نادان، رحم فرماید. ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ[۱۱].

↑[۱] . الكافي للكليني، ج۱، ص۲۶۵
↑[۲] . برای آگاهی بیشتر از موضع اهل بیت در رابطه با درگذشت سیده‌ی زنان جهان، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها، به پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت علامه، پرسش و پاسخ ۴۴۲ مراجعه کنید.
↑[۴] . بنگرید به: گفتار ۱، ۳۲ و ۱۰۴.
↑[۵] . بنگرید به: نامه‌ی ۱۱.
↑[۶] . بنگرید به: گفتار ۳۸ و ۱۵۲.
↑[۷] . بنگرید به: نامه‌ی ۲، ۶، ۱۳، ۱۶، ۲۳ و ۲۵.
↑[۸] . بنگرید به: نامه‌ی ۳ و گفتار ۴۲.
↑[۹] . بنگرید به: نامه‌ی ۴.
↑[۱۰] . بنگرید به: تک تک عبارات، جملات و فقرات منتشر شده از آن جناب در قالب نامه‌ها، گفتارها و درس‌های ایشان و دو کتاب شریف «بازگشت به اسلام» و «هندسه‌ی عدالت».
↑[۱۱] . آل عمران/ ۸