نشانه‌های ظهور مهدی؛ مروری بر وقایع اخیر در خاور میانه

پرده‌ی اول: جنگ داخلی سوریه (مارس ۲۰۱۱ - اسفند ۱۳۸۹)

همه چیز از دیوارنوشته‌ای شروع شد که توسط چند نوجوان روی دیواری در دَرعای سوریه نوشته شد: «إجاك الدور يا دكتور» (نوبت شماست دکتر!) این جمله نقطه‌ی آغاز شورش‌ها و جنگ‌های داخلی سوریه بود که طی نزدیک به ده سال، پانصد هزار کشته و میلیون‌ها نفر آواره بر جای گذاشت. تظاهرات مردمی که در واکنش به بازداشت و شکنجه‌ی کودکان شعارنویس شروع شده بود، به مرور از درعا به دیگر شهرها گسترش یافت و با ظهور ارتش آزاد سوریه، جنگی تمام‌عیار بین دولت سوریه و مخالفان داخلی درگرفت. سپس پای گروه النصره (شاخه‌ی القاعده در سوریه) به جبهه‌ها باز شد و شهرهای سوریه به تصرف کردها درآمد. آتش درگیری به سرعت گسترش یافت و به دیگر شهرها سرایت کرد تا اینکه به غوطه‌ی دمشق رسید. با ظهور داعش،‌ اوضاع پیچیده‌تر شد. داعش توانست کمتر از نیمی از خاک سوریه را تصرف کند. با ورود مستقیم ایران، حزب الله، روسیه و ترکیه و ورود غیرمستقیم آمریکا، سعودی و قطر به درگیری‌ها، اوضاع باز هم پیچیده‌تر شد تا اینکه نهایتاً دولت مرکزی توانست با حمایت نظامی ایران و روسیه از سال ۲۰۱۷ کنترل اوضاع را به دست آورد و در سال ۲۰۲۰ با باز پس‌گیری بخشی از ادلب، آرامشی نسبی را به این کشور برگرداند.

اوضاع اخیر در سوریه یادآور روایتی است که در آن آمده: «تَكُونُ فِتْنَةٌ بِالشَّامِ، كَأَنَّ أَوَّلَهَا لَعِبُ الصِّبْيَانِ، ثُمَّ لَا يَسْتَقِيمُ أَمْرُ النَّاسِ عَلَى شَيْءٍ، وَلَا تَكُونُ لَهُمْ جَمَاعَةٌ، حَتَّى يُنَادِيَ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: عَلَيْكُمْ بِفُلَانٍ، وَتَطْلُعَ كَفٌّ تُشِيرُ»[۱]؛ «فتنه‌ای در شام واقع می‌شود که گویی اول آن بازی کودکان است. سپس کار مردم بر چیزی راست نمی‌شود و برایشان جماعتی نمی‌ماند تا اینکه ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد: بر شما باد به فلانی و کف دستی نمایان می‌شود که اشاره می‌کند».

شعاری که نوجوانی به نام «معاویه صیاصنه»‎ روی دیواری نوشت و آغازگر انقلاب سوریه شد.

پرده‌ی دوم: طوفان الاقصی (۷ اکتبر ۲۰۲۳ - ۱۵ مهر ۱۴۰۲)

در حمله‌ی حماس به اسرائیل، حدود ۱۲۰۰ اسرائیلی کشته و ۲۵۰ نفر به اسارت رزمندگان حماس درآمد. حزب الله نیز از فردای این حمله و در حمایت از حماس حملاتی را به مناطق شمالی اسرائیل آغاز کرد. اسرائیل اعلام جنگ کرد و در همان روزِ طوفان الاقصی به غزه حمله کرد. طی این حملات بیش از ۴۵۰۰۰ نفر در غزه و لبنان توسط اسرائیل کشته شد[۲]، بیشتر غزه یا نیمی از آن ویران شد و بیش از یک میلیون ساکن غزه آواره. شدت این حملات به قدری بود که رئیس‌جمهور آمریکا آن را «بیش از حد» توصیف کرد و خواستار آتش‌بس شد. اسرائیل صدنفر صدنفر، دویست‌نفر دویست‌نفر و سیصدنفر سیصدنفر را یک‌جا می‌کشت و فقط در یک حمله به لبنان، بیش از ۵۰۰ نفر کشته شد. اسرائیل روزانه به طور متوسط بیش از ۱۰۰ نفر را در سال نخست جنگ کشت. سفارت ایران در دمشق توسط اسرائیل هدف گرفته شد و فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی کشته شدند. بعد از این اتفاق، ایران ۳۰۰ پهپاد و موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد که تنها منجر به زخمی شدن یک دختربچه‌ی فلسطینی شد. نزدیک به یک ماه بعد، رئیسی در سانحه‌ای هوایی کشته شد. برخی بر این باورند که مرگ او، مانند بسیاری دیگر از ترورها و خرابکاری‌ها، ترور خاموشی از جانب اسرائیل بوده است.

به زمان زیادی نیاز نبود تا دانسته شود که طوفان الاقصی تا چه اندازه نابخردانه بوده است؛ تا جایی که برخی اعتقاد یافتند این عملیات اساساً پرداخته‌ی خود اسرائیل بوده و حتی فرمانده‌ی این حمله (یحیی سنوار) نیز جاسوس اسرائیل بوده است که به نظر می‌رسد با کشته شدن او، نظریه‌ی دوم رد و نظریه‌ی اول تأیید شد. شاید برآورد اولیه‌ی حماس این بود که می‌تواند با گرفتن اسیر از اسرائیل، جلوی واکنش او را بگیرد و او را مجاب و متقاعد به مذاکره کند، ولی گذر زمان نشان داد که این اشتباهی مرگبار و ویرانگر بود.

پرده‌ی سوم: ترور هنیه و نصر الله (۱۰ مرداد ۱۴۰۳)

ده ماه بعد از طوفان الاقصی، اسماعیل هنیه (از رهبران شاخص حماس) در تهران ترور شد. اسرائیل از بعد حمله‌ی حماس به اسرائیل، یکایک رهبران و فرماندهان حماس، حزب الله و فرماندهان عالی‌رتبه‌ی ایران را ترور کرده است. دو ماه بعد از ترور هنیه، حسن نصر الله (رهبر حزب الله لبنان) نیز در بیروت ترور شد. رهبران حزب الله یکی پس از دیگری ترور شدند. چند روز بعد از ترور او، ایران با ۲۰۰ موشک به اسرائیل حمله کرد. در این حمله، تنها یک فلسطینی ساکن اسرائیل کشته شد. تا این‌جا جمهوری اسلامی نزدیک به ۵۰۰ موشک به اسرائیل شلیک کرده است، بی آنکه خون از دماغ یک اسرائیلی بیاید! اسرائیل ایران را تهدید به حمله کرد و تهدیدش را یک ماه بعد عملی و به مراکز نظامی و تسلیحاتی ایران حمله کرد که ضربه‌ی سختی برای جمهوری اسلامی ایران بود؛ اگرچه واکنش جمهوری اسلامی به آن، واکنش معروف بچه‌ی تُخس بود که «اصلاً هم درد نداشت»!

همزمان با ترور حسن نصر الله خبری منتشر شد مبنی بر تعطیلی دفاتر سربازگیری حزب الله در سوریه، ممنوعیت عضویت سوری‌ها در حزب الله، مصادره‌ی انبارهای مهمات حزب الله در دمشق و حتی همکاری اسد با اسرائیل. این اخبار اگرچه کاملاً دقیق نبود، ولی سکوت و موضع محتاطانه‌ی بشار اسد در وقایع یک سال گذشته، عدم موافقت او با حمله‌ی حشدالشعبی به اسرائیل از خاک این کشور، تمکین در برابر هشدار اسرائیل و امارات در عدم مداخله در جنگ غزه، بستن دفتر حوثی‌ها در دمشق چند روز بعد از شروع جنگ غزه و واگذاری آن به دولت مورد تأیید عربستان، نزدیکی بیشتر سوریه به کشورهای عربی و بازگشتش به اتحادیه‌ی عرب[۳]، باز شدن سفارتخانه‌‌های آن‌ها در دمشق، وعده‌ی بازسازی سوریه به شرط دوری از محور مقاومت توسط اردن و امارات، عدم حضور اسد در تشییع جنازه‌ی رئیسی و اماراتی دانستن سه جزیره‌ی مورد اختلاف بین ایران و امارات، اخبار دقیقی بود که نشان از تمایل اسد به کسانی می‌داد که نسبتی با گروه موسوم به محور مقاومت ندارند. سوریه تنها عضو محور مقاومت بود که به طرز مرموزی در جنگ‌های یک سال اخیر شرکت نداشت. اگر اسد در عمل از خامنه‌ای فاصله گرفته باشد، واضح است که خامنه‌ای نیز رفتار او را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت و این به ضعف اسد خواهد انجامید و همین‌طور هم شد. گروه‌های مخالف اسد (با محوریت هیأت تحریر الشام) در نیمه‌ی دوم سال ۱۴۰۳ توانستند حلب، حماه، درعا، حمص و نهایتاً دمشق را فتح کنند و دیگر از یاری ایران خبری نبود و این بار حکومت اسد ظرف مدت یازده روز و به‌راحتی سرنگون شد.[۴]

مرگ نصر الله موجب ناراحتی دوستدارانش و خوشحالی مخالفانش شد. بخشی از مردم سوریه مرگ او را جشن گرفتند. مردم سوریه از مثلث اسد، خامنه‌ای و نصر الله خاطرات خوبی ندارند؛ چرا که این مثلث صدها هزار سوری را در ده دوازده سال اخیر قتل عام کرده است و بیش از نیمی از جمعیت سوریه را آواره. این طور برآورد می‌شود که غالب جمعیت سوریه، چه به لحاظ عقیده (به دلیل سنی بودنشان) و چه به لحاظ عملکرد (به دلیل جنایات زیاد مثلث مذکور) از شیعه و تشیع منزجرند[۵]، ولی زمینه‌ای برای بروز این انزجار ندارند و جز شادی در مرگ نصر الله کار دیگری از دست‌شان ساخته نیست. اما بعید نیست که اگر کار دیگری از دست‌شان ساخته باشد، به آن کار دست بزنند. با اسقاط اسد، بذر کینه و نفرتی که جمهوری اسلامی و حزب الله بابت کشتار هزاران انسان در دل اعراب سنی سوریه کاشته است، در این خاک جوانه می‌زند، رشد می‌کند و به بار می‌نشیند؛ همچنانکه سردسته‌ی تحریر الشام، نه اسرائیل و آمریکا، بل ایران و حزب الله را بزرگ‌ترین دشمن خود خواند.

در هر حال، این اختلافات و درگیری‌ها در منطقه، اگرچه برخاسته از مکر و نقشه‌ی درازمدّت شیطان هستند تا آدمیان را به جان یکدیگر بیندازد و به سوی هلاکت و شقاوت بکشاند، ولی امید است که پایانی خوش برای مؤمنان داشته باشند؛ چراکه خداوند مهربان همچنان حاکم و مدیر بر عالم است و او قادر است کید شیطان را با نقشه‌ی دقیق خود باطل کند؛ خصوصاً با توجّه به اینکه وقایع مذکور، بسیار شبیه به وقایعی است که در روایات اسلامی از نشانه‌های ظهور مهدی دانسته شده؛ چنانکه در روایتی آمده است:

«سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ[۶]، فَقَالَ: انْتَظِرُوا الْفَرَجَ مِنْ ثَلَاثٍ، فَقِيلَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَمَا هُنَّ؟ فَقَالَ: اخْتِلَافُ أَهْلِ الشَّامِ بَيْنَهُمْ، وَالرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ خُرَاسَانَ، وَالْفَزْعَةُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَقِيلَ: وَمَا الْفَزْعَةُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ؟ فَقَالَ: أَوَ مَا سَمِعْتُمْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِي الْقُرْآنِ: ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ[۷]؟ هِيَ آيَةٌ تُخْرِجُ الْفَتَاةَ مِنْ خِدْرِهَا، وَتُوقِظُ النَّائِمَ، وَتُفْزِعُ الْيَقْظَانَ»[۸]؛ «از امیر المؤمنین علی علیه السلام درباره‌ی سخن خداوند پرسیده شد که فرموده است: پس گروه‌ها از میانشان اختلاف کردند، پس فرمود: از سه چیز منتظر فرج باشید. پس گفته شد: ای امیر المؤمنین، آن سه چیستند؟ پس فرمود: (۱) اختلاف اهل شام در میان خود و (۲) پرچم‌های سیاه از خراسان و (۳) حادثه‌ای هراس‌انگیز در ماه رمضان گفته شد: حادثه‌ی هراس‌انگیز در ماه رمضان چیست؟ فرمود: آیا سخن خداوند عزّ و جلّ در قرآن را نشنیده‌اید که فرموده است:’اگر بخواهیم نشانه‌ای از آسمان بر آنان نازل می‌کنیم، پس گردن‌هایشان در برابرش خاضع گردد‘؟ آن نشانه‌ای است که دختران را از خانه‌ی‌شان بیرون کشد و خوابیده را بیدار و بیدار را هراسان گرداند».

بی‌گمان همزمانی اختلافات اهل شام بر سر حکومت با آغاز نهضت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی با پرچم‌های سیاه از خراسان، گواهی آشکار بر صحّت و اصالت این حدیث است؛ چنانکه گفته‌اند «آفتاب آمد دلیل آفتاب» و نشان می‌دهد که ظهور مهدی نزدیک است ان شاء الله؛ چنانکه حضرت علامه در تفسیر این حدیث شریف فرموده است: «يظهر من حديث عليّ أنّ هذه الثلاث من أكبر علامات الفرج، وهي محتومات، والمراد بالفرج ظهور المهديّ، وقد اختلف أهل الشام بينهم في زماننا، وهم يقتتلون على الملك، فنرجو أن يكون الفرج قريبًا»[۹]؛ «از حدیث علی آشکار می‌شود که این سه از بزرگ‌ترین نشانه‌های فرج هستند و آن‌ها از نشانه‌های حتمی‌اند و مراد از فرج، ظهور مهدی است و اختلاف بین اهل شام در زمان ما واقع گردیده است و آنان در حال جنگیدن با هم بر سر حکومت هستند، پس امیدواریم که فرج نزدیک باشد». تو گویی تنها یک قدم تا ظهور باقی است و آن هنگامی است که پرچم‌های سیاه خراسان به بلوغ و اوج خود برسند و طلب مهدی را به تمنّای مردم تبدیل و حبّ او را به قلوب مردم وارد نمایند؛ چنانکه در روایت ابو رومان از امام علی علیه السلام آمده است که امام مهدی علیه السلام پس از آن ظهور می‌کند که «يَتَمَنَّى النَّاسُ الْمَهْدِيَّ وَيَطْلُبُونَهُ»[۱۰]؛ «مردم مهدی را تمنّا و طلب می‌کنند» و روایت شده است: «يَظْهَرُ عَلَى أَفْوَاهِ النَّاسِ، وَيُشْرَبُونَ حُبَّهُ، وَلَا يَكُونُ لَهُمْ ذِكْرٌ غَيْرُهُ»[۱۱]؛ «ظهور می‌کند در حالی که نام او بر زبان‌های مردم است و از حبّ او سیراب می‌شوند و از کس دیگری یاد نمی‌کنند»؛ همچنانکه حضرت علامه در دروس خود فرموده است: «حديث أبي رومان عن عليّ يدلّ على أنّ المهديّ لا يظهر حتّى يتمنّاه الناس ويطلبوه، وهم لا يفعلون ذلك حتّى يخرج الهاشميّ من خراسان برايات سود، وهذا صحيح كالشمس»[۱۲]؛ «حدیث ابو رومان از علی بر این دلالت دارد که مهدی ظهور نمی‌کند تا آن گاه که مردم او را تمنّا و طلب کنند و آنان این کار را انجام نمی‌دهند تا آن گاه که هاشمی از خراسان با پرچم‌های سیاه خروج کند و این مانند آفتاب، صحیح است».

خداوند بزرگ را حمد می‌گوییم که در چنین زمانه‌ی سرنوشت‌سازی ما را آفرید و به ما توفیق داد تا دعوت پاک زمینه‌ساز ظهور مهدی را بشنویم و اجابت کنیم و از او مسألت داریم که توفیق نشر دعوت او در جهان را به ما عطا فرماید و خلیفه‌ی مهدی‌اش را با ما یاری نماید؛ چراکه او بر هر کاری تواناست و او مهربان‌ترین مهربانان است.

↑[۱] . الفتن لابن حمّاد، ج۱، ص۳۳۸. همچنین، شبیه به آن را عبد الرزاق صنعانی در المصنف، معمر بن راشد در الجامع و طبرانی در المعجم الأوسط روایت کرده‌اند. در این باره، همچنین بنگرید به: فقره‌ی ۸ از گفتار ۱۹ جناب علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی.
↑[۲] . هرچند گفته می‌شود هزاران نفر زیر آوارها مانده‌اند و شمار تلفات بیش‌تر از این مقدار است.
↑[۳] . حضور سوریه در اتحادیه‌ی عرب در سال ۲۰۱۱ و به دلیل سرکوب مردم به حالت تعلیق درآمد و در سال ۲۰۲۳ از تعلیق خارج شد.
↑[۴] . خامنه‌ای اگرچه روایتی مبنی بر عدم امکان کمک‌رسانی به اسد ارائه کرد، ولی شواهد نشان می‌دهد که این تنها دلیل برای عدم کمک به وی نبود.
↑[۵] . همچنانکه در پرسش و پاسخ ۵۶۸ به این موضوع اشاره شده است.
↑[۶] . مريم/ ۳۷
↑[۷] . الشّعراء/ ۴
↑[۸] . الغيبة للنعماني، ص۲۶۰
↑[۱۰] . الفتن لنعيم بن حماد، ج۱، ص۳۱۶
↑[۱۱] . الفتن لنعيم بن حماد، ج۱، ص۳۳۴