نویسندهی نقد: فلاحتی | تاریخ نقد: ۱۳۹۷/۴/۲۴ |
از مطالب شما استفاده میکنیم. خداوند جناب منصور و یاران او را طول عمر و عافیت عطا فرماید. سوالی دارم و البته بندهی حقیر از علما هستم. در پاسخ به پرسشی فرموده بودید که تا امام مهدی نیاید ظلم و جور و ستم و گرسنگی از بین نخواهد رفت و تا حاکمیت خداوند توسط فرستادهی او تحقق نیابد زمین شورهزار خواهد بود و وضع به همین منوال است. سوال این است که در تاریخ زندگانی بشر همیشه هم زمین خالی از حکومت حجت خداوند نبوده و داوود نبی و سلیمان و حضرت محمد و حضرت علی و ... حجتها و فرستادگان خدا در زمین حکومت داشتهاند، ولی در زمان آنان وضعیت گل و بلبل آن طور که شما تصور میکنید نشده است. بر عکس جنگها و دسیسهها و خونریزیها بیشتر هم شده. شما با استناد به کدام سابقه میفرمایید که اگر ولی خدا حکومت کند همه چیز خوب خواهد بود؟؟؟؟
فرموده بودید که در آن وقت دیگر به نوع بشر که هیچ بلکه به حیوانات هم ظلم نخواهد شد. خب این مثل این است که اگر سوال شود از شما که چه راهکاری برای رفع گرسنگی در جهان دارید بفرمایید که فیزیولوزی بدن انسان را طوری دستکاری کنیم که اصلاً گرسنه نشود و نیاز به غذا نداشته باشد. اگر بشر در روزی به آن تکامل برسد که البته حتماً میرسد که گناه نکند ظلم و جور و تجاوز نکند آن گاه حضرت مهدی ارواحنا فدا که جای خود، من و شما هم میتوانیم بر جهان حکومت کنیم. در حال حاضر حضرت مهدی اگر ظهور هم بکند، کاری از پیش نخواهد برد؛ چون بشر به آن درجه از کمال نرسیده است و ظلم کماکان در گوشه و کنار وجود خواهد داشت. حضرت صد میلیون مأمور هم در همه جا بگمارد باز هم گناه وجود خواهد داشت؛ چون گناه کردن جزو طبیعت بشر شده است.
مسئلهی بعدی این است که ایا امام مهدی تشریعی حکومت خواهد کرد یا از ولایت تکوینی برای هدایت بشر بهره خواهند برد. اگر بصورت تکوینی کاری کنند که بشر آدم بشود که خلاف سنت پروردگار است؛ چون اگر چنین بود خداوند از همان ابتدا طوری انسان را میآفرید که اصلاً میلی به گناه نداشته باشد و هدایت شده زندگی کند در آن صورت نیازی به این همه پیامبر هم نبود، ولی در غیر این صورت امام مهدی رهبر یا امامی خواهد بود که مردم را با بیان و عمل خالص به راه راست هدایت خواهد کرد و این عمل یعنی هدایت تشریعی شاید هزاران سال طول بکشد. همچنانکه تا الان طول کشیده. مردم حق را از مجراهای گوناگون بالاخره دریافت کردهاند. کسی که تجاوز میکند و حق افراد را میخورد خود واقف است که این ظلم هست، ولی انجام میدهد. با حضور امام مهدی هم این عمل را انجام خواهد داد. مگر اینکه از اساس و تکویناً عوض شود که شرحش در بالا ذکر شد. با این اوصاف امام مهدی ظهور نخواهد کرد؛ چون نتیجهی ظهورش را حضرتش خود به وضوح میبیند و از شما که انسان فرهیختهای هستید خیلی بعید است که مردم را به ظهور و دعا برای ظهور فرا میخوانید. اگر زمینه مهیا شود حضرت لحظهای درنگ نخواهد کرد. این زمینه همان طور که عرض شد به دعا کردن و انتظار ظهور و زمینهسازی نیست، بلکه به تکامل انسان بند است و با حساب کتاب من حقیر، حضرت هزار سال دیگر شاید ظهور کند. در آن هنگام بشر با سوادتر و فهمیدهتر خواهد بود؛ چون هر لحظه متکاملتر میشود. با احترام
پاسخ به نقد شماره: ۴ | تاریخ پاسخ به نقد: ۱۳۹۷/۴/۳۱ |
برادر فاضل!
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
اولاً اینکه زمین با ظهور امام مهدی علیه السلام از عدالت پر میشود همان طور که از ظلم پر شده است، ادّعای ما نیست تا با انکار و انتقاد شما مواجه شود، بل وعدهی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است که در روایات متواتر و مشهور آمده و تبعاً اعتقاد به آن بر هر مسلمانی واجب است. لذا اینکه با چند علامت سؤال پرسیدهاید: «شما با استناد به کدام سابقه میفرمایید که اگر ولی خدا حکومت کند همه چیز خوب خواهد بود؟؟؟؟» شایستهی چند علامت تعجّب است!
ثانیاً بر خلاف تصوّر جنابعالی، پر شدن زمین از عدالت به معنای آن نیست که هیچ یک از مردم گناه نکند، تا با حساب شما هزار سال دیگر به طول انجامد؛ زیرا واضح است که عموم مردم هیچ گاه به درجهی عصمت نمیرسند؛ با توجّه به اینکه ظرفیّت و استعداد آنان متفاوت است و طبیعت و غرایز آنان گناه را اقتضا میکند و توفیق عمومشان از جانب خداوند ضرورت ندارد، بلکه بر خلاف مشیّت اوست؛ تا جایی که در برخی روایات آمده است: اگر شما گناه نکنید، خداوند کسان دیگری را میآورد که گناه کنند و از او آمرزش بخواهند! از این گذشته، اگر عموم مردم به درجهی عصمت برسند دیگر به معصوم احتیاجی ندارند تا برای آنان ظهور کند و ظهور او برای آنان تحصیل حاصل است. بنابراین، ظهور او برای آنان متوقّف بر گناه نکردن آنان نیست، بلکه گناه نکردن آنان -اگر ممکن باشد- متوقّف بر ظهور اوست و این عکس تصوّر جنابعالی است. وانگهی چیزی که مانع ظهور خلیفهی خداوند در زمین شده، همهی گناهان مردم نبوده تا تحقّق آن متوقّف بر عصمت آنان باشد، بلکه یکی از گناهان آنان بوده و آن همانا عدم حمایت کافی از اوست و با این وصف، اگر همهی آنان گناهکار باشند، ولی از خلیفهی خداوند در زمین حمایت کافی کنند، او برای آنان ظهور میکند و زمین را از عدالت پر میگرداند، همان طور که از ظلم پر شده است. از این رو، در گفتاری از علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی آمده است:
«لَوْ زَنَى رَجُلٌ أَوْ سَرَقَ خَيْرٌ مِنْ أَنْ يُبَايِعَ رَجُلًا لَمْ يَأْمُرِ اللَّهُ بِمُبَايَعَتِهِ»[۱]؛ «اگر کسی زنا کند یا مرتکب سرقت شود بهتر از آن است که با کسی بیعت کند که خداوند به بیعت کردن با او امر نکرده است!».
وانگهی گناه کردن مردم منافاتی با پر شدن زمین از عدالت ندارد تا بعد از ظهور امام مهدی علیه السلام منتفی شود. چیزی که با پر شدن زمین از عدالت منافات دارد، حاکمیّت گناهکاران است که با سوء استفاده از قدرت خود، گناه را در جهان میگسترانند؛ وگرنه هرگاه گناهکاران محکوم و نه حاکم باشند، پر شدن زمین از عدالت ممکن است؛ چراکه هرگاه یکی از آنان گناه کند، مطابق با احکام خداوند مجازات میشود و این خود جلوهای از عدالت است. بنابراین، مانع ظهور امام مهدی علیه السلام، دروغ گفتن زید و غیبت کردن عمرو و دزدی کردن بکر و زنا کردن حارث نیست، بل حاکمیّت آنان بر جهان است که هرگاه جای خود را به حاکمیّت خلیفهی خداوند در زمین دهد، جهان از عدالت پر میشود، همان طور که از ظلم پر شده است.
ثالثاً جنابعالی مراد علامه حفظه الله تعالی از «حاکمیّت خلیفهی خداوند در زمین» را درک نفرمودهاید که پنداشتهاید حاکمیّت او در زمان پیامبر و علیّ بن أبی طالب وجود داشته است؛ زیرا مراد آن جناب از حاکمیّت خلیفهی خداوند در زمین، حاکمیّتی متزلزل و محدود نیست، بلکه حاکمیّتی «مستقرّ» و «جهانی» است؛ «مستقرّ» به معنای اینکه حاکمیّت او از ثبات کافی برخوردار باشد و با منازعهای جدّی مانند منازعهی معاویه با علیّ بن أبی طالب مواجه نباشد؛ زیرا در غیر این صورت، زمان و نیروی او صرف دفع منازعه و تحصیل استقرار میشود؛ چنانکه در گفتاری از علامه حفظه الله تعالی آمده است:
«لَوْ أَنَّ عَلِيًّا ظَفِرَ بِمُعَاوِيَةَ يَوْمَ الصِّفِّينِ لَمَلَأَ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا وَلَكِنْ مَنَعَهُ الْخَوَارِجُ فَأَخَّرَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ يُقَالُ لَهُ الْمَهْدِيُّ، فَسَيَخْرُجُ فَيُحَارِبُ رَجُلًا مِنْ ذُرِّيَّةِ مُعَاوِيَةَ فَيَظْفَرُ بِهِ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا»[۲]؛ «اگر علی در روز صفّین بر معاویه چیره میشد، هرآینه زمین را از عدل و داد پر میکرد همان طور که از ظلم و ستم پر شده بود، ولی خوارج او را باز داشتند، پس خداوند آن را تا مردی از ذرّیّهی او به تأخیر انداخت که به او مهدی گفته میشود، پس به زودی خروج میکند، پس با مردی از ذرّیّهی معاویه میجنگد، پس بر او چیره میشود، پس زمین را از عدل و داد پر میکند همان طور که از ظلم و ستم پر شده است».
و «جهانی» به معنای اینکه حاکمیّت خلیفهی خداوند مانند حاکمیّت پیامبر، محدود به یک منطقهی خاص نباشد، بلکه همهی مناطق را در برگیرد؛ زیرا در غیر این صورت، ظلم موجود در مناطق دیگر بر عدالت موجود در منطقهی او سایه میاندازد و اثر میگذارد و این به معنای لزوم جهاد برای گسترش حاکمیّت او بر سراسر جهان است؛ چنانکه در کتاب «بازگشت به اسلام» آمده است:
معنای جهاد در اسلام، جنگیدن با کسانی است که به حاکمیّت خداوند بر زمین تن در نمیدهند و حاکمانی جز او را میجویند تا با نقصان و زوال آنان، زمینهی حاکمیّت او بر آن فراهم شود؛ چراکه با وجود حاکمیّت غیر او بر آن، قهراً حاکمیّت او بر آن ممکن نیست؛ با توجّه به اینکه در عمل، هر سرزمینی تنها یک حاکم میتواند داشته باشد و با این وصف، او بر هر سرزمینی که غیر او بر آن حاکمیّت دارد، حاکم نیست؛ بلکه در سراسر زمین، با توجّه به وحدت طبیعیاش، جز یک حاکم نمیتواند وجود داشته باشد و با این وصف، تا هنگامی که در سراسر زمین، حاکمی جز خداوند وجود دارد، حاکمیّت خداوند بر آن تحقّق نیافته و این در حالی است که هرگاه حاکمیّت او بر سراسر زمین تحقّق یابد، عرض و طول آن از عدالت پر میشود، همانگونه که از ظلم پر شده و این مصلحتی برای همگان است[۳]. با توجّه به اینکه چیزهای موجود در جهان، از یکدیگر منقطع و مستقل نیستند، بلکه به یکدیگر متّصل و وابستهاند و از یکدیگر اثر میپذیرند و بر یکدیگر اثر میگذارند ... بنابراین، ظلم مانند طاعون سرایت میکند و مانند قارچ تکثیر میشود و از یک چیز به دو چیز و از دو چیز به چهار چیز و از چهار چیز به هشت چیز و به همین ترتیب تا همه چیز گسترش مییابد و با این وصف، عدالت تنها هنگامی محقّق میشود که همهی ظلم در زمین از میان برود، نه اینکه تنها بخشی از آن نابود گردد؛ زیرا تا هنگامی که بخشی از ظلم در زمین وجود دارد، به همهی زمین منتشر میشود، مانند آتشی کوچک در انبار کاه که به سرعت همهی آن را فرا میگیرد؛ همچنانکه همهی زمین، مجموعهای واحد و منسجم است و سرزمینهای آن به یکدیگر پیوسته و وابستهاند و اگر در سرزمینی از آن ظلمی وجود داشته باشد، سرزمینهای دیگر آن به ظلم کشیده میشوند و با این وصف، عدالت یا در همه جا پدید میآید و یا در هیچ جا پدید نمیآید و عدالت نسبی و تبعیضی ممکن نیست.[۴]
از اینجا دانسته میشود که حاکمیّت خلیفهی خداوند در زمین هیچ گاه تا کنون پدید نیامده و پر بودن زمین از ظلم نتیجه و گواه همین است.
رابعاً از جنابعالی که اهل علم هستید بعید است چنین مغالطهای که «زمینهسازی» برای ظهور خلیفهی خداوند را در ردیف «دعا کردن و انتظار» برای آن قرار دهید و بفرمایید که همگی یکسان و بیفایدهاند! «زمینهسازی» برای ظهور خلیفهی خداوند، به معنای رفع موانع ظهور اوست که جهاد در راه خداوند محسوب میشود و هرگز با نشستن به دعا و انتظار، یکسان نیست؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۵]؛ «کسانی از مؤمنان که بدون عذری نشستهاند و جهاد کنندگان در راه خداوند با مالها و جانهاشان با یکدیگر برابر نیستند، خداوند جهاد کنندگان در راه خداوند با مالها و جانهاشان را بر نشستگان درجهای برتر بخشیده و همه را (به نسبت اعمالشان) وعدهی خوب داده و جهاد کنندگان را بر نشستگان با پاداشی عظیم برتری داده است». وانگهی «زمینهسازی» برای ظهور خلیفهی خداوند، چیزی است که پیامبر به آن بشارت داده و به عنوان نمونه، فرموده است: «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ»؛ «گروهی از مشرق بیرون میآیند و برای حکومت مهدی زمینهسازی میکنند» و فرموده است: «يَخْرُجُ أَهْلُ خُرَاسَانَ فِي طَلَبِ الْمَهْدِيِّ فَيَدْعُونَ لَهُ وَيَنْصُرُونَهُ»؛ «اهل خراسان در طلب مهدی بیرون میآیند، پس برای او دعوت میکنند و او را یاری میرسانند» و فرموده است: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ لَنَا اللَّهُ الْـآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَإِنَّ أَهْلَ بَيْتِي سَيَلْقَوْنَ بَعْدِي بَلَاءً وَتَشْرِيدًا وَتَطْرِيدًا، حَتَّى يَأْتِيَ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ -أَوْ قَالَ: مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ- مَعَهُمْ رَايَاتٌ سُودٌ يَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، فَيُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا، فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَدْفَعُوا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، فَيَمْلَأُهَا قِسْطًا كَمَا مَلَأُوهَا جَوْرًا، فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ أَوْ مِنْ أَعْقَابِكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ -وَ فِي رِوَايَةٍ: وَلْيُبَايِعْهُمْ- وَلَوْ حَبْوًا عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى»؛ «هرآینه ما اهل بیتی هستیم که خداوند آخرت را برایمان به دنیا ترجیح داده است و هرآینه اهل بیت من پس از من بلا و راندگی و آوارگی خواهند دید، تا آنگاه که گروهی از جانب مشرق -یا فرمود: از جانب خراسان- بیایند که با آنان پرچمهای سیاهی است، پس حق را میطلبند، ولی به آنان داده نمیشود، پس بار دیگر آن را میطلبند، ولی به آنان داده نمیشود، پس بار دیگر آن را میطلبند، ولی به آنان داده نمیشود، پس میجنگند و به پیروزی میرسند و آنگاه چیزی که میطلبیدند به آنان داده میشود، ولی آن را نمیپذیرند تا اینکه آن را (بدون سازش میگیرند و) به مردی از اهل بیت من میسپارند، پس زمین را از عدالت پر میکند همانطور که از ستم پُرش کردهاند، پس هر کس از شما یا از آیندگان شما که آن را درک کرد باید به سوی آنان بشتابد -در روایتی دیگر: و با آنان بیعت کند- اگرچه چهار دست و پا بر روی برف؛ چراکه آنها پرچمهای هدایت هستند»[۶].
از اینجا دانسته میشود که نظر شما دربارهی زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام، کاملاً در نقطهی مقابل نظر پیامبر قرار دارد و همین برای نادرستی آن کافی است.
بر این اساس، ما شهادت میدهیم که زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام حقّ است و دعوت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به سوی آن حقّ است و پر شدن زمین از عدالت با تحقّق آن حقّ است و خداوند وعدهی خود را خلاف نمیکند و با این وصف، عالم کسی است که مردم را از رحمت خداوند ناامید نمیگرداند و از جهاد در راه او و شتافتن به یاری خلیفهاش باز نمیدارد و از حمایت کسی که در این کار پیشقدم شده است خودداری نمیکند و حق را چون برایش آشکار شد میپذیرد و عاقبت برای پرهیزکاران است.