نویسندهی پرسش: مهدی طارمی | تاریخ پرسش: ۱۳۹۶/۱/۲۷ |
لطفاً کیفیّت نماز را از ابتدا تا انتها با استناد به قرآن و سنّت صحیح بیان کنید.
پاسخ به پرسش شماره: ۱۰ | تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۶/۲/۲ |
نماز در کتاب خداوند و سنّت پیامبرش مشتمل بر اعمال زیر است:
۱ . نیّت
و آن قصد گزاردن نماز از روی اخلاص برای امتثال امر خداوند است؛ چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ﴾[۱]؛ «پس خداوند را با خالص کردن دین برایش عبادت کن» و کسانی که در آن ریا میکنند را مذمّت کرده[۲] و از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّةِ، وَلِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى»[۳]؛ «اعمال به نیّت است و برای هر کسی چیزی است که قصد کرده است».
۲ . روی کردن به قبله
چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ﴾[۴]؛ «و از هر جا که بیرون شدی، روی خود را به سمت مسجد الحرام بگردان و هر جا که بودید رویهاتان را به سمت آن بگردانید» و از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَأَسْبِغِ الْوُضُوءَ، ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ»[۵]؛ «هرگاه به نماز برخاستی، وضو را به نحو أحسن بگیر، سپس روی به قبله کن».
۳ . تکبیرة الإحرام
چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ﴾[۶]؛ «و پروردگارت را تکبیر گوی» و فرموده است: ﴿وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴾[۷]؛ «و او را به تکبیر بزرگ شمار» و از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَكَبِّرْ»[۸]؛ «هرگاه به نماز برخاستی، تکبیر بگو» و روایت شده است: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ كَانَ إِذَا كَبَّرَ لِلصَّلَاةِ يَرْفَعُ يَدَيْهِ حَذْوَ مَنْكِبَيْهِ»[۹]؛ «هرگاه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برای نماز تکبیر میگفت، دستانش را تا جلوی شانههایش بالا میآورد».
۴ . قرائت
چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۖ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾[۱۰]؛ «دانست که شما آن را احصا نخواهید کرد، پس از شما درگذشت، پس هر چه از قرآن که میسّر شد را قرائت کنید» و آن را در حال قیام پسندیده و فرموده است: ﴿مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ﴾[۱۱]؛ «از اهل کتاب گروهی ایستاده آیات خداوند را تلاوت میکنند» و از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَكَبِّرْ، ثُمَّ اقْرَأْ مَا تَيَسَّرَ مَعَكَ مِنَ الْقُرْآنِ»[۱۲]؛ «هرگاه به نماز برخاستی، تکبیر بگو، سپس هر چه از قرآن که برایت میسّر شد را قرائت کن» و سنّت در آن قرائت سورهی حمد است؛ چنانکه از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که بر آن مداومت داشت و میفرمود: «لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا يَقْرَأُ فِيهَا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ»[۱۳]؛ «برای کسی که در نمازش فاتحة الکتاب را نخواند، نمازی نیست» و روایت شده است که منظور خداوند در آیهی ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ﴾[۱۴]؛ «و هرآینه به تو هفت تا از مثانی و قرآن عظیم دادهایم» همین سوره است؛ چراکه هفت آیه دارد[۱۵] و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم پس از آن سورهی دیگری را به شکل کامل میخواند[۱۶]، مگر اینکه او را سرفه یا حاجتی میگرفت که در این صورت، پیش از اتمام سوره به رکوع میرفت[۱۷] و در رکعات سوم و چهارم سورهی دیگری را نمیخواند[۱۸] و استعاذه پیش از قرائت در رکعت اول واجب است؛ چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴾[۱۹]؛ «پس هرگاه قرآن را قرائت میکنی، از شیطان راندهشده به خداوند پناه ببر» و روایت شده است که هرگاه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نماز را آغاز میکرد، میفرمود: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، مِنْ هَمْزِهِ وَنَفْخِهِ وَنَفْثِهِ»[۲۰]؛ «از شیطان راندهشده و وسوسهی او و دمیدن او و افسون او به خداوند پناه میبرم» و این واجبی است که بیشتر مردم ترک کردهاند؛ چراکه بیشتر فقهایشان آن را واجب ندانستهاند و طبری (د.۳۱۰ق) پنداشته است که در این باره اختلافی نیست[۲۱]، ولی این پندار نادرستی است؛ زیرا ابن جریج از عطاء بن ابی رباح (د.۱۱۴ق) نقل کرده است که میگفت: «الْإِسْتِعَاذَةُ وَاجِبَةٌ لِكُلِّ قِرَاءَةٍ، فِي الصَّلَاةِ أَوْ غَيْرِهَا، مِنْ أَجْلِ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴾»[۲۲]؛ «استعاذه در هر قرائتی، چه در نماز و چه خارج نماز واجب است، به دلیل سخن خداوند که فرموده است: ”پس هرگاه قرآن را قرائت میکنی، از شیطان راندهشده به خداوند پناه ببر“» و ظاهریّه نیز همین را گفتهاند[۲۳] و زیادهروی در جهر (بلند خواندن) یا اخفات (آهسته خواندن) در قرائت نماز حرام است؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا﴾[۲۴]؛ «و نمازت را به جهر یا اخفات (بسیار) نخوان و میان آن راهی بجوی» و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در نماز صبح و دو رکعت اول از نماز مغرب و عشاء به جهر قرائت میکرد و در نماز ظهر و عصر و رکعت سوم از نماز مغرب و رکعت سوم و چهارم از نماز عشاء به اخفات قرائت میکرد، بدون آنکه در جهر یا اخفات زیادهروی نماید و حدّ زیادهروی در سخنی از علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی تبیین شده؛ چنانکه فرموده است: «لَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ كُلَّ الْجَهْرِ فَتُؤْذِي بِذَلِكَ قَرِينَكَ، وَلَا تُخَافِتْ بِهَا كُلَّ الْإِخْفَاتِ فَلَا تُسْمِعُ نَفْسَكَ»[۲۵]؛ «نمازت را بیش از حد با جهر نخوان تا کسی که نزدیک توست را بیازاری و آن را بیش از حد با اخفات نخوان که خودت هم آن را نشنوی».
۵ . رکوع
چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا﴾[۲۶]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! رکوع کنید» و از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَكَبِّرْ، ثُمَّ اقْرَأْ مَا تَيَسَّرَ مَعَكَ مِنَ الْقُرْآنِ، ثُمَّ ارْكَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ رَاكِعًا»[۲۷]؛ «هرگاه به نماز برخاستی، تکبیر بگو، سپس هر چه از قرآن که برایت میسّر شد را قرائت کن، سپس به رکوع برو تا اینکه در آن استقرار پیدا کنی» و فرمود: «فَإِذَا رَكَعْتَ، فَاجْعَلْ رَاحَتَيْكَ عَلَى رُكْبَتَيْكَ، وَامْدُدْ ظَهْرَكَ»[۲۸]؛ «پس چون به رکوع رفتی، کف دستانت را بر زانوانت قرار بده و پشتت را صاف کن» و فرمود: «ثُمَّ فَرِّجْ بَيْنَ أَصَابِعِكَ»[۲۹]؛ «سپس انگشتانت را از هم باز کن» و سنّت در آن تسبیح خداوند با اسم عظیمش است؛ چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾[۳۰]؛ «پس به اسم عظیم پروردگارت تسبیح بگوی» و روایت شده است که وقتی این آیه نازل شد، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «اجْعَلُوهَا فِي رُكُوعِكُمْ»[۳۱]؛ «آن را در رکوع خود قرار دهید». بنابراین، در رکوع گفته میشود: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ»، هر چند بهتر است که گفته شود: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ»؛ چراکه خداوند به تسبیح با حمدش نیز امر کرده و فرموده است: ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ﴾[۳۲]؛ «پس به حمد پروردگارت تسبیح بگوی» و واجب است که ذکر تسبیح حدّاقل سه بار گفته شود؛ چراکه خداوند به ذکر بسیار امر کرده و فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴾[۳۳]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! خداوند را یاد کنید یاد کردنی بسیار» و کمترین حدّ بسیار، سه مرتبه است. از این رو، علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی فرموده است:
«لَا يُجْزِي الْمُصَلِّي فِي رُكُوعِهِ وَلَا سُجُودِهِ أَقَلُّ مِنْ ثَلَاثِ تَسْبِيحَاتٍ، وَذَلِكَ لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴾، وَقَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۳۴]، فَمَنْ سَبَّحَ فِي رُكُوعِهِ أَوْ سُجُودِهِ أَقَلَّ مِنْ ثَلَاثِ تَسْبِيحَاتٍ فَلَا صَلَاةَ لَهُ، إِلَّا أَنْ يَكُونَ خَائِفًا، أَوْ مَرِيضًا، أَوْ عَلَى سَفَرٍ»[۳۵]؛ «نمازگزار را در رکوع و سجودش کمتر از سه تسبیح کفایت نمیکند و آن به دلیل سخن خداوند است که فرموده است: ”ای کسانی که ایمان آوردید! خداوند را یاد کنید یاد کردنی بسیار“ و فرموده است: ”و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند“، پس هر کس در رکوع یا سجودش کمتر از سه تسبیح بگوید، نمازی برای او نیست، مگر اینکه بیمناک یا بیمار یا در سفری باشد».
تصدیق این سخن، روایتی از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است که فرمود: «إِذَا رَكَعَ أَحَدُكُمْ، فَقَالَ: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ“ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، فَقَدْ تَمَّ رُكُوعُهُ، وَذَلِكَ أَدْنَاهُ»[۳۶]؛ «هرگاه یکی از شما رکوع کند و سه بار بگوید: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ“، رکوعش را کامل انجام داده و این حدّاقلّ آن است» و سنّت، قیام کامل از رکوع پس از فراغت از تسبیحات است؛ چنانکه از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَعْتَدِلَ قَائِمًا»[۳۷]؛ «سپس بلند شو تا جایی که راست بایستی» و فرمود: «فَإِذَا رَفَعْتَ، فَأَقِمْ صُلْبَكَ، وَارْفَعْ رَأْسَكَ، حَتَّى تَرْجِعَ الْعِظَامُ إِلَى مَفَاصِلِهَا»[۳۸]؛ «پس چون بلند شدی، کمرت را صاف و سرت را بلند کن تا جایی که استخوانها به مفصلهایشان برگردند» و روایت شده است که هرگاه آن حضرت سرش را از رکوع بلند میکرد، میفرمود: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» و گاهی نیز میفرمود: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ»، سپس در حالی که تکبیر میگفت، دستانش را تا جلوی شانههایش بالا میبرد[۳۹] و قنوت در رکعت دوم پیش از رکوع مستحبّ است و گفته شده که محلّ آن پس از رکوع است و نیز گفته شده که هر دو حالت یکسان است؛ چنانکه از انس بن مالک روایت شده است که گفت: «كُلًّا كُنَّا نَفْعَلُ، بَعْدُ وَقَبْلُ»[۴۰]؛ «هر دو را انجام میدادیم، هم بعد و هم قبل» و از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «الْقُنُوتُ قَبْلَ الرُّكُوعِ، وَإِنْ شِئْتَ فَبَعْدَهُ»[۴۱]؛ «قنوت پیش از رکوع است و اگر بخواهی میتوانی پس از آن به جای آوری» و به قنوت در نماز صبح و مغرب تأکید بیشتری شده است، خصوصاً برای کسی که حاجت مشروع مهمّی دارد؛ چنانکه روایت شده است پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، وقتی هفتاد نفر از اصحابش در بئر معونة کشته شدند، در نماز صبح قنوت به جای آورد و فرمود: «اللَّهُمَّ أَنْجِ الْوَلِيدَ بْنَ الْوَلِيدِ، وَسَلَمَةَ بْنَ هِشَامٍ، وَعَيَّاشَ بْنَ أَبِي رَبِيعَةَ، وَالْمُسْتَضْعَفِينَ بِمَكَّةَ، اللَّهُمَّ اشْدُدْ وَطْأَتَكَ عَلَى مُضَرَ، وَاجْعَلْهَا عَلَيْهِمْ سِنِينَ كَسِنِي يُوسُفَ، اللَّهُمَّ الْعَنْ لِحْيَانَ وَرِعْلًا وَذَكْوَانَ وَعُصَيَّةَ، عَصَتِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»[۴۲]؛ «خدایا! ولید بن ولید و سلمة بن هشام و عیّاش بن ابی ربیعة و مستضعفان مکّه را نجات بده. خدایا! سختی را بر قوم مُضر تشدید کن و سالهایی مانند سالهای یوسف (یعنی خشکسالی) برای آنان قرار بده. خدایا! لِحیان و رِعل و ذکوان و عُصیّة را لعنت کن؛ چراکه خدا و رسولش را نافرمانی کردهاند».
۶ . سجود
چنانکه خداوند پس از رکوع به آن امر کرده و فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا﴾[۴۳]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! رکوع و سجود کنید» و سنّت در آن دو سجده است که میانشان باید نشست؛ چنانکه از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ جَالِسًا، ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا»[۴۴]؛ «سپس به سجده برو تا اینکه در آن استقرار پیدا کنی، سپس سرت را بلند کن تا اینکه آرام بنشینی، سپس به سجده برو تا اینکه در آن استقرار پیدا کنی» و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بر زمین یا چیزی که از آن روییده باشد، سجده میکرد[۴۵] و هنگامی که به سجده میرفت، دستانش را پیش از زانوانش بر زمین میگذاشت[۴۶] و بر روی هفت استخوان سجده میکرد: پیشانی و دو کف دست و دو زانو و دو انگشت شست پاها[۴۷] و گاهی نیز بینی خود را بر زمین مینهاد[۴۸] و ساعدهای خود را بر زمین نمیگستراند، بلکه از زمین بلند میکرد و از پهلوهایش فاصله میداد، تا جایی که سفیدی زیر بغلهایش از پشت نمایان میشد[۴۹] و سنّت در سجود، تسبیح خداوند با اسم اعلایش است؛ چنانکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾[۵۰]؛ «اسم اعلای پروردگارت را تسبیح بگوی» و روایت شده است که وقتی این آیه نازل شد، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «اجْعَلُوهَا فِي سُجُودِكُمْ»[۵۱]؛ «آن را در سجود خود قرار دهید». بنابراین، در سجود گفته میشود: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى»، هر چند بهتر است که گفته شود: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَبِحَمْدِهِ»؛ چراکه خداوند به تسبیح با حمدش نیز امر کرده و فرموده است: ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ﴾[۵۲]؛ «پس به حمد پروردگارت تسبیح بگوی» و حتماً باید خداوند با حمدش در نماز تسبیح شود؛ چراکه واجب است و از این رو، کسی که آن را در همهی تسبیحات نماز ترک کند، نمازی برای او نیست؛ چنانکه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی فرموده است:
«كُلُّ صَلَاةٍ لَا يُسَبَّحُ اللَّهُ فِيهَا بِاسْمِهِ الْعَظِيمِ فَلَيْسَتْ بِصَلَاةٍ، وَكُلُّ صَلَاةٍ لَا يُسَبَّحُ اللَّهُ فِيهَا بِاسْمِهِ الْأَعْلَى فَلَيْسَتْ بِصَلَاةٍ، وَكُلُّ صَلَاةٍ لَا يُسَبَّحُ اللَّهُ فِيهَا بِحَمْدِهِ فَلَيْسَتْ بِصَلَاةٍ»[۵۳]؛ «هر نمازی که خداوند در آن با نام عظیمش تسبیح نشود، نماز نیست و هر نمازی که خداوند در آن با نام اعلایش تسبیح نشود، نماز نیست و هر نمازی که خداوند در آن با حمدش تسبیح نشود، نماز نیست».
و واجب است که ذکر تسبیح در سجود حدّاقل سه بار گفته شود؛ چنانکه در مورد رکوع توضیح دادیم و تصدیق آن روایتی از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است که فرمود: «إِذَا سَجَدَ أَحَدُكُمْ، فَقَالَ: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى“ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، فَقَدْ تَمَّ سُجُودُهُ، وَذَلِكَ أَدْنَاهُ»[۵۴]؛ «هرگاه یکی از شما سجده کند و سه بار بگوید: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى“، سجدهاش را کامل انجام داده و این حدّاقلّ آن است» و هنگامی که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از سجدهی اوّل سر برمیداشت، پای چپ خود را میگستراند و بر روی آن مینشست و تکبیر میگفت[۵۵]، سپس دعا و استغفار میکرد[۵۶] و هنگامی که از سجدهی دوم فارغ میشد، بر زمین مینشست به گونهای که هر استخوان به جای خود برگردد[۵۷]، سپس اگر میخواست برخیزد، با تکیه بر دستانش برمیخاست[۵۸].
۷ . تشهّد
تشهّد در رکعت دوم و آخر هر نماز سنّت است، تا جایی که روایت شده است پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم آن را به مردم میآموخت، همان طور که سورههای قرآن را به آنان میآموخت[۵۹] و کمترین ذکر آن شهادتین است و افضل این است که گفته شود: «التَّحِيَّاتُ الْمُبَارَكَاتُ وَالصَّلَوَاتُ الطَّيِّبَاتُ لِلَّهِ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ». این تشهّد اوّل در نماز علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که گاه به آن این را میافزاید: «كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَآلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ»، اما تشهّد آخر در نماز آن جناب به این صورت است: «التَّحِيَّاتُ الْمُبَارَكَاتُ وَالصَّلَوَاتُ الطَّيِّبَاتُ لِلَّهِ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعِذْنِي مِنْ فِتْنَةِ الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ، وَأَعِذْنِي مِنْ فِتْنَةِ الْمَحْيَا وَالْمَمَاتِ، وَأَعِذْنِي مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَعَذَابِ النَّارِ» و روایت شده است که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هنگام دعا در تشهّد، با انگشت اشارهی دست راست خود اشاره میکرد[۶۰]. به علاوه، برخلاف نظر جمهور مسلمانان، گفتن «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ» در تشهّد اول جایز نیست؛ چراکه آن سلام دادن است و نماز را قطع میکند و احوط آن است که «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ» نیز در آن گفته نشود؛ چراکه مخاطب قرار دادن غیر خداوند است و مخاطب قرار دادن غیر خداوند، سخن گفتن در نماز است که نماز را قطع میکند. بنابراین، کسی که قصد دارد در تشهّد اول به پیامبر سلام بدهد، باید بگوید: «السَّلَامُ عَلَى النَّبِيِّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ»، هر چند در روایات آمده که مخاطب قرار دادن پیامبر در حکم مخاطب قرار دادن خداوند است؛ چنانکه از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «كُلُّ مَا ذَكَرْتَ اللَّهَ بِهِ وَالنَّبِيَّ فَهُوَ مِنَ الصَّلَاةِ، وَإِنْ قُلْتَ: ”السَّلَامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ“ فَقَدِ انْصَرَفْتَ»[۶۱]؛ «هر چیزی که با آن خداوند و پیامبر را یاد کنی از نماز است، ولی اگر بگویی: ”السَّلَامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ“، از نماز خارج میشوی» و روایت شده است: «سَأَلَ أَبُو كَهْمَسٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الرَّكْعَتَيْنِ الْأُولَيَيْنِ، فَإِذَا جَلَسْتُ فِيهِمَا لِلتَّشَهُّدِ، فَقُلْتُ: ”السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ“، انْصِرَافٌ هُوَ؟ قَالَ: لَا، وَلَكِنْ إِذَا قُلْتَ: ”السَّلَامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ“ فَهُوَ انْصِرَافٌ»[۶۲]؛ «ابو کهمس از امام صادق علیه السلام از دو رکعت اوّل پرسید که وقتی برای تشهّد مینشینم، اگر بگویم: ”السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ“، آیا این خروج از نماز است؟ فرمود: نه، ولی اگر بگویی: ”السَّلَامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ“، خروج از نماز است».
۸ . تسلیم
صلوات و سلام بر پیامبر پیش از انصراف از نماز واجب است؛ چراکه خداوند به آن امر کرده و فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۶۳]؛ «هرآینه خداوند و فرشتگانش بر پیامبر صلوات میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردید! بر او صلوات فرستید و به نیکی سلام دهید» و کمترین ذکر آن این است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ» یا «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، السَّلَامُ عَلَى النَّبِيِّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ» و به این خاطر در تشهّد از صلوات بر پیامبر یاد کردیم که صلوات فرستادن بر آن حضرت هنگام یاد کردن از او مستحبّ است؛ چنانکه از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «إِنَّ الْبَخِيلَ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ»[۶۴]؛ «همانا بخیل کسی است که نزد او یاد شوم، ولی بر من صلوات نفرستد». بنابراین، صلوات واجب بر آن حضرت، یک بار پیش از تسلیم است و مستحبّ است که پس از آن گفته شود: «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ» و این بهترین انصراف از نماز است و اگر نمازگزار به جماعت نماز میگزارد، مستحبّ است بر کسانی که در سمت راست و چپ او هستند نیز سلام فرستد، به این صورت که به سویشان روی نماید و بگوید: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ» یا «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ» یا «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ» و بلند کردن دستها هنگام سلام دادن مکروه است؛ چنانکه از جابر بن سمرة روایت شده است که گفت: «كُنَّا نُصَلِّي مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَإِذَا سَلَّمَ أَحَدُنَا رَمَى بِيَدِهِ عَنْ يَمِينِهِ وَعَنْ شِمَالِهِ هَكَذَا: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ، السَّلَامُ عَلَيْكُمْ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: مَا بَالُكُمْ تَرْمُونَ بِأَيْدِيكُمْ كَأَنَّهَا أَذْنَابُ خَيْلٍ شُمُسٍ؟! إِنَّمَا يَكْفِي أَحَدَكُمْ أَنْ يَضَعَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ، ثُمَّ يُسَلِّمَ عَلَى أَخِيهِ عَنْ يَمِينِهِ وَعَنْ شِمَالِهِ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ»[۶۵]؛ «همراه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نماز میخواندیم، پس چون یکی از ما سلام میداد، دست خود را اینگونه به راست و چپ میجنباند: السلام علیکم، السلام علیکم. پس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: شما را چه میشود که دستانتان را میجنبانید، چنانکه گویی دم اسبانی چموش است؟! همین مقدار برای یکی از شما کافی است که دستانش را بر روی رانش بگذارد و سپس به برادرش در طرف راستش و در طرف چپش این گونه سلام بدهد: السلام علیکم ورحمة الله، السلام علیکم ورحمة الله».
این، کیفیّت نماز نزد علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که آن را با استناد به کتاب خداوند و سنّت ثابت از پیامبرش صلّی الله علیه و آله و سلّم بیان کردیم. بنابراین، هر کس نمازش را به این شکل به جای آورد، آن را صحیح به جای آورده است، ولی صحّت عمل لزوماً به معنای قبول آن نزد خداوند نیست؛ زیرا قبول آن نزد خداوند به دو شرط بستگی دارد: صحّت عمل و تقوای عامل؛ چنانکه خداوند بلندمرتبه فرموده است: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾[۶۶]؛ «خداوند تنها از اهل تقوا قبول میکند» و اساس تقوا، شناخت دین خالص است که علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در کتاب «بازگشت به اسلام» با استناد به کتاب خداوند و سنّت ثابت از پیامبرش صلّی الله علیه و آله و سلّم آن را معرّفی کرده است. برای آگاهی از آن، به کتاب مراجعه کنید.
تعلیق شماره: ۱ | نویسندهی تعلیق: محسن روزبهانه | تاریخ تعلیق: ۱۴۰۰/۵/۲۱ |
سؤالاتی دربارهی کیفیّت نماز دارم. لطفاً راهنمایی بفرمایید.
۱ . آیا میتوان در رکوع، فقط یک بار گفت: «سبحان ربّي العظیم وبحمده» و در هر سجود، فقط یک بار گفت: «سبحان ربّي الأعلی و بحمده» یا سه بار تسبیح گفتن واجب است؟ اگر سه بار تسبیح گفتن واجب است، آیا میتوان گفت: «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»؟
۲ . آیا در رکعت سوم و چهارم نماز، میتوان به جای سورهی حمد، تسبیحات اربعه (یعنی سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر) را خواند، چنانکه در بین شیعه رایج است؟ اگر میتوان، آیا یک بار کافی است یا حتماً باید سه بار خوانده شود؟
۳ . آیا در سلام آخر نماز، فقط این ذکر کفایت میکند: «السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»، یا حتماً باید دو عبارت دیگری که بین مسلمانان رایج است، یعنی «السلام علیك أیّها النبيّ ورحمة الله وبرکاته، السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین» هم خوانده شود؟
۴ . اگر جواب تخفیفاتی که در بالا پرسیدم منفی است، یعنی آن تخفیفات جایز نیست، آیا برای کسی که مقدار زیادی نماز قضا دارد، راهی هست که نمازهای قضای خود را مختصرتر به جا آورد؟
ممنون از پاسخگویی شما بزرگواران و مؤمنان
پاسخ به تعلیق: ۱ | تاریخ پاسخ به تعلیق: ۱۴۰۰/۵/۳۱ |
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . اکثر عالمان مذاهب، تسبیح یا ذکر دیگری را در رکوع و سجود واجب ندانستهاند؛ به این دلیل که خداوند به رکوع و سجود امر کرده است و آن دو بدون تسبیح یا ذکر دیگری نیز تحقّق مییابند و به این دلیل که در روایتی از پیامبر دربارهی اعمال نماز، تنها از رکوع و سجود یاد شده و از تسبیح یا ذکر دیگری برای آن دو یاد نشده است، ولی گروهی از عالمان مذاهب که تسبیح را در رکوع و سجود واجب دانستهاند، دربارهی تعداد آن اختلاف کردهاند؛ به این صورت که برخی یک بار تسبیح و برخی سه بار تسبیح را در آن دو واجب دانستهاند و این در حالی است که برای هر یک از این دیدگاههای متعارض، روایتی با سند صحیح یافت میشود! از این رو، علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، روایات غیر متواتر را اگرچه با سند صحیح رسیده باشند، حجّت نمیداند و معتقد است که برای شناخت احکام خداوند در زمان غیبت خلیفهی او، چارهای جز رجوع به آیات قرآن و روایات متواتر وجود ندارد و مستفاد از آیات قرآن، وجوب تسبیح خداوند در نماز با نام عظیم، با نام اعلی و با حمد اوست؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾[۱]؛ «پس به نام عظیم پروردگارت تسبیح بگوی» و فرموده است: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾[۲]؛ «نام اعلای پروردگارت را تسبیح بگوی» و فرموده است: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ﴾[۳]؛ «و به حمد پروردگارت تسبیح بگوی پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب» و فرموده است: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ﴾[۴]؛ «و به حمد پروردگارت تسبیح بگوی در شامگاه و صبحگاه» و این کاری است که با یک بار گفتنِ «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ» و «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى» و «سُبْحَانَ رَبِّي وَبِحَمْدِهِ» یا افزودن «وَبِحَمْدِهِ» به یکی از دو تسبیح پیشین در هر نماز، تحقّق مییابد و مستفاد از روایات متواتر که قدر مشترک و متیقّن روایات موجود هستند این است که جای تسبیح خداوند در نماز، رکوع و سجود است. بنابراین، اگر کسی در یکی از رکوعها و سجودهای نماز، یک بار «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ» و یک بار «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى» و یک بار «سُبْحَانَ رَبِّي وَبِحَمْدِهِ» بگوید، یا «وَبِحَمْدِهِ» را به یکی از دو تسبیح پیشین بیفزاید، امر خداوند و پیامبرش را امتثال کرده و نماز او صحیح است، اگرچه در سایر رکوعها و سجودهای نماز، تنها سه بار یا حتّی یک بار «سُبْحَانَ اللَّهِ» گفته باشد، یا حتّی -چنانکه اکثر عالمان مذاهب گفتهاند- در حالت طمأنینه سکوت کرده باشد، ولی اگر در هیچ یک از رکوعها و سجودهای نماز، «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ» یا «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى» یا تسبیح به حمد خداوند را نگوید، نماز او باطل است و نیاز به اعاده دارد، اگرچه در هر یک از رکوعها و سجودهای آن، سه بار «سُبْحَانَ اللَّهِ» یا ذکری دیگر گفته باشد؛ چراکه او امر خداوند و پیامبرش را امتثال نکرده است. این نکتهی مهمّی است که علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی آن را تبیین فرموده است؛ چنانکه یکی از یارانش ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنْ أَدْنَى مَا يُجْزِي مِنَ التَّسْبِيحِ فِي الصَّلَاةِ، فَقَالَ: ثَلَاثُ تَسْبِيحَاتٍ: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ“ وَ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى“ وَ”سُبْحَانَ رَبِّيَ وَبِحَمْدِهِ“، قُلْتُ: أَلَا يُجْزِي ”سُبْحَانَ اللَّهِ“ ثَلَاثًا؟ فَقَالَ: لَا، ثُمَّ قَالَ: كُلُّ صَلَاةٍ لَا يُسَبَّحُ اللَّهُ فِيهَا بِاسْمِهِ الْعَظِيمِ فَلَيْسَتْ بِصَلَاةٍ، وَكُلُّ صَلَاةٍ لَا يُسَبَّحُ اللَّهُ فِيهَا بِاسْمِهِ الْأَعْلَى فَلَيْسَتْ بِصَلَاةٍ، وَكُلُّ صَلَاةٍ لَا يُسَبَّحُ اللَّهُ فِيهَا بِحَمْدِهِ فَلَيْسَتْ بِصَلَاةٍ»[۵]؛ «از منصور دربارهی کمترین تسبیحی که در نماز کفایت میکند پرسیدم، پس فرمود: سه تسبیح: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ“ و ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى“ و ”سُبْحَانَ رَبِّيَ وَبِحَمْدِهِ“، گفتم: آیا سه بار ”سُبْحَانَ اللَّهِ“ کفایت نمیکند؟ فرمود: نه، سپس فرمود: هر نمازی که خداوند در آن با نام عظیمش تسبیح نشود، نماز نیست و هر نمازی که خداوند در آن با نام اعلایش تسبیح نشود، نماز نیست و هر نمازی که خداوند در آن با حمدش تسبیح نشود، نماز نیست».
به نظر میرسد که این نکتهی مهم، از چشم عالمان مذاهب پنهان مانده است؛ چراکه آنان تسبیح را یا در هیچ یک از رکوعها و سجودهای نماز واجب ندانستهاند، یا در همهی آنها واجب دانستهاند، ولی محدود به این سه سیاق ندانستهاند و مثلاً گفتنِ «سُبْحَانَ اللَّهِ» را کافی پنداشتهاند و با این وصف، بیان علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، بیان ممتاز و بدیعی است.
آری، اکتفا به تسبیحات مذکور در یکی از رکوعها و سجودها، نمازی حدّاقلّی است که میتوان در وقت ضرورت به آن اکتفا کرد؛ مانند وقت جنگ، یا خطر، یا بیماری، یا سفر دشوار، یا نگرانی از فوت شدن نماز، یا نگرانی از فوت شدن حاجتی مهم، ولی اکتفا به آن در اوقات دیگر، پسندیده نیست، بلکه ناروا محسوب میشود؛ چراکه خداوند فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴾[۶]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! خداوند را یاد کنید یاد کردنی بسیار»، در حالی که مسلّماً کسی که او را در رکوع یا سجودی یاد نمیکند، یا صرفاً یک بار یاد میکند، او را بسیار یاد نمیکند و این به معنای عدم امتثال امر اوست که جایز نیست. وانگهی چنین کاری، از صفات منافقان دانسته شده؛ چنانکه خداوند در وصف آنان فرموده است: ﴿وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۷]؛ «و چون به نماز بر میخیزند، با کسالت بر میخیزند و برای مردم تظاهر میکنند و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند»، در حالی که مسلّماً تشبّه به منافقان جایز نیست. بنابراین، یاد نکردن خداوند در برخی رکوعها و سجودهای نماز، یا اکتفا به یک بار یاد کردن او در آنها، جز در وقت ضرورت اشکال دارد؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: لَا يُجْزِي الْمُصَلِّي فِي رُكُوعِهِ وَلَا سُجُودِهِ أَقَلُّ مِنْ ثَلَاثِ تَسْبِيحَاتٍ، وَذَلِكَ لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴾، وَقَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾، فَمَنْ سَبَّحَ فِي رُكُوعِهِ أَوْ سُجُودِهِ أَقَلَّ مِنْ ثَلَاثِ تَسْبِيحَاتٍ فَلَا صَلَاةَ لَهُ، إِلَّا أَنْ يَكُونَ خَائِفًا أَوْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ»[۸]؛ «شنیدم منصور میفرماید: نمازگزار را در رکوع و سجودش کمتر از سه تسبیح کفایت نمیکند و آن به دلیل سخن خداوند است که فرموده است: ”ای کسانی که ایمان آوردید! خداوند را یاد کنید یاد کردنی بسیار“ و فرموده است: ”و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند“، پس هر کس در رکوع یا سجودش کمتر از سه تسبیح بگوید، نمازی برای او نیست، مگر اینکه بیمناک یا بیمار یا در سفری باشد».
همچنانکه یکی دیگر از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«صَاحَبْتُ الْمَنْصُورَ سِنِينَ مِنْ عُمُرِي، فَوَجَدْتُهُ يَقُولُ فِي كُلِّ رُكُوعٍ: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ“ ثَلَاثًا، وَفِي كُلِّ سُجُودٍ: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَبِحَمْدِهِ“ ثَلَاثًا، إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُتَنَفِّلًا أَوْ عَلَى حَاجَةٍ مُهِمَّةٍ، فَيَقُولُهُمَا مَرَّةً وَاحِدَةً، وَأَحْيَانًا يَقْتَصِدُ فَيَقُولُ فِي الرُّكُوعِ: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ“، وَفِي السُّجُودِ: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَبِحَمْدِهِ“»[۹]؛ «سالهایی از عمرم را با منصور مصاحبت کردم، پس او را یافتم که در هر رکوع میگوید: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ“ سه مرتبه و در هر سجود میگوید: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَبِحَمْدِهِ“ سه مرتبه، مگر اینکه نافله بگزارد، یا کاری مهم داشته باشد، پس آن دو را یک بار بگوید و گاه (کاری) میان (این دو) را انجام میدهد، پس در رکوع میگوید: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ“ و در سجود میگوید: ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَبِحَمْدِهِ“».
حاصل آنکه سه بار تسبیح خداوند در هر رکوع و سجود، برای کسی که ترس از خطر یا ضرر قابل توجّهی ندارد، واجب است، ولی یک بار تسبیح خداوند در هر رکوع و سجود، بلکه در یکی از رکوعها و سجودهای نماز به سه صورت مذکور، برای کسی که ترس از خطر یا ضرر قابل توجّهی دارد، کفایت میکند.
۲ . میان عالمان مذاهب اختلافی نیست که خواندن سورهی حمد در رکعت سوم و چهارم نماز، جایز است و کفایت میکند، ولی دربارهی جواز و کفایت ذکر و تسبیح به جای آن، اختلاف است؛ به این صورت که بیشتر آنان، این کار را جایز و کافی ندانستهاند؛ چراکه به نظر آنان، صدور آن از پیامبر ثابت نیست، ولی گروهی از آنان مانند حنفیّه و شیعه آن را جایز و کافی دانستهاند و نظر اینان درست است؛ چراکه ممکن است صدور آن از پیامبر ثابت نباشد، ولی صدور آن از اهل بیت پیامبر ثابت است[۱۰] و اهل بیت پیامبر به سنّت پیامبر آگاهترند، بل از برخی روایات آنان استنباط میشود که وظیفهی نمازگزار در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد و ثنای خداوند است و جواز و کفایت خواندن سورهی حمد در آن دو، از این روست که سورهی حمد، مشتمل بر حمد و ثنای خداوند است؛ چنانکه به عنوان نمونه، از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است: «تُسَبِّحُ وَتَحْمَدُ اللَّهَ وَتَسْتَغْفِرُ لِذَنْبِكَ، فَإِنْ شِئْتَ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ، فَإِنَّهَا تَحْمِيدٌ وَدُعَاءٌ»[۱۱]؛ «(در این دو رکعت) خداوند را تسبیح و حمد میگویی و برای گناهت استغفار میکنی، یا اگر میخواهی سورهی فاتحه را میخوانی؛ چراکه آن حمد و دعاست». به همین دلیل است که سورهی حمد در رکعت سوم و چهارم نماز، هیچ گاه به صورت جهر، یعنی با صدای بلند، خوانده نمیشود؛ چراکه خواندن آن در این دو رکعت، از باب قرائت قرآن نیست، بل از باب حمد و دعاست که بهتر است با صدای آهسته خوانده شود. با این حال، کسانی که ذکر و تسبیح به جای آن را جایز و کافی دانستهاند، دربارهی اینکه کدام یک افضل است، اختلاف دارند. نظر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی این است که قرائت سورهی حمد برای امام جماعت و کسی که به تنهایی نماز میگزارد و ذکر و تسبیح برای مأموم، افضل است؛ چنانکه یکی از یارانش ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنِ الْقَوْلِ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ، فَقَالَ: إِنَّهُ مِنَ الْأَمْرِ الْمُوَسَّعِ، مَنْ شَاءَ قَرَأَ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ، وَمَنْ شَاءَ سَبَّحَ، قُلْتُ: فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ؟ قَالَ: الْقِرَاءَةُ أَفْضَلُ لِلْإِمَامِ وَالْمُنْفَرِدِ، وَالتَّسْبِيحُ أَفْضَلُ لِلْمَأْمُومِ»[۱۲]؛ «از منصور دربارهی چیزی که در رکعت سوم و چهارم گفته میشود پرسیدم، پس فرمود: آن از چیزهایی است که وسعت داده شدهاند، هر کس میخواهد سورهی فاتحه را بخواند و هر کس میخواهد تسبیح بگوید، گفتم: کدام یک افضل است؟ فرمود: قرائت برای امام و منفرد افضل است و تسبیح برای مأموم افضل است».
ذکر و تسبیحی که در روایات اهل بیت برای رکعت سوم و چهارم روایت شده، «سُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ» است که یک بار گفتن آن کافی است؛ چراکه مشتمل بر چهار ذکر است و از این رو، به تنهایی «ذکر کثیر» محسوب میشود، هر چند طبیعتاً اگر سه بار گفته شود، بهتر است و ثواب بیشتری دارد.
۳ . سلام دادن به پیامبر، مانند صلوات فرستادن بر او، در نماز واجب است؛ به دلیل سخن خداوند که فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۱۳]؛ «هرآینه خداوند و فرشتگانش بر پیامبر صلوات میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردید! بر او صلوات فرستید و به نیکی سلام دهید». بر این اساس و با توجّه به روایات متواتر و مشهور، بر نمازگزار واجب است که در پایان تشهّد، بر پیامبر صلوات فرستد و در آغاز سلام، به نیکی به او سلام دهد و آن به این صورت است که بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ»، یا «السَّلَامُ عَلَی النَّبِيِّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ»، ولی سلام دادن نمازگزار به دیگران واجب نیست، بلکه مستحبّ است و آن به این صورت است که بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» و سپس اگر کسی پیرامون اوست، به سویش روی نماید و بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْكُمْ»، یا «السَّلَامُ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ»، یا «السَّلَامُ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ» و اگر کسی پیرامون او نیست، به سوی فرشتهای که در طرف راست اوست روی نماید و یکی از این سه عبارت را بگوید؛ چراکه آن سنّت است، هر چند میتواند به «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» بسنده کند.
۴ . کسی که قضای نمازهای بسیاری بر عهده دارد و از مرگ پیش از به جای آوردن آن بیمناک است و به سبب اشتغال به کارهای ضروری زندگی، وقت محدودی دارد، میتواند به واجبات و مستحبّات مؤکّد آنها بسنده کند؛ به این صورت که مثلاً پس از خواندن سورهی حمد، در رکعت اول، سورهی توحید و در رکعت دوم، سورهی کوتاهی مانند کوثر یا عصر یا نصر را بخواند و در رکوع اول، یک بار بگوید: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ» و در سجود اول، یک بار بگوید: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَبِحَمْدِهِ»، تا تسبیحات واجب را به جای آورده باشد و سپس در باقی رکوعها و سجودها، به سه بار «سُبْحَانَ اللَّهِ» بسنده کند و قنوت را به جای نیاورد و در رکعت سوم و چهارم، یک بار بگوید: «سُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ» و در سلام نماز نیز پس از سلام دادن به پیامبر، به «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ»، یا «السَّلَامُ عَلَیْكُمْ» بسنده کند. این برای آن است که در مقایسه با حالت عادی، مقدار بیشتری از نمازهایی که در ذمّه دارد را به جای آورد، نه برای اینکه همان مقدار کمتر را سریعتر به جای آورد تا زودتر به کارهای دنیوی و غیر ضروری خود برسد؛ چراکه خداوند فرموده است: ﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا﴾[۱۴]؛ «و هر کس از خداوند بترسد، برای او در کارش آسانی قرار میدهد».