نویسنده‌ی پرسش: یعقوب تاریخ پرسش: ۱۳۹۴/۱۲/۱۵

چگونه می‌شود مهدی هزاران سال عمر کند، ولی در هنگام ظهور در سنّ حدود چهل سالگی باشد؟ اصحاب کهف وقتی از خواب بلند شدند و دیدند در میان مردم زمان نمی‌توانند زندگی کنند طلب مرگ کردند؛ چون آن‌ها از نوادگان خود که پس از سیصد سال پیرمرد یا پیرزن شده بودند جوان‌تر بودند و این بر خلاف قوانین رایج دنیاست.

پاسخ به پرسش شماره: ۱۲ تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۴/۱۲/۱۵

هر چند درباره‌ی حقّانیّت مهدی میان مسلمانان اختلافی نیست، ولی درباره‌ی ولادت او از حسن عسکری فرزند هشتم حسین بن علیّ بن ابی طالب میان آنان اختلاف است؛ به این ترتیب که شیعه و شماری از اهل سنّت مانند محمّد بن یوسف شافعی در البیان[۱]، شبلنجی در نور الأبصار[۲]، ابن صباغ مالکی در الفصول المهمّة[۳]، شبراوی شافعی در الإتحاف[۴]، سبط بن جوزی حنبلی در تذکرة الخواص[۵]، عبد الوهاب شعرانی[۶] و برخی دیگر با استناد به اخباری که از ائمه‌ی اهل بیت رسیده است معتقد به ولادت او از آن بزرگوار در سال ۲۵۵ قمری و تبعاً طول عمر او هستند و سایر مسلمانان که این اخبار را ثابت نمی‌دانند چنین اعتقادی ندارند، بل معتقدند که او در هر زمانی ممکن است متولّد شده باشد یا متولّد شود و تبعاً عمری عادی دارد. با این حال، بنا بر نظر گروه نخست، مهدی «هزاران سال» عمر نکرده، بلکه هزار و صد و هشتاد و دو سال عمر کرده است -بی آنکه مانند اصحاب کهف به خواب فرو رفته باشد- و چنین عمری در اسلام محال شمرده نمی‌شود؛ چراکه پیش از او برخی دیگر از خلفاء خداوند مانند نوح علیه السّلام نیز داشته‌اند و به برخی دیگر از آنان مانند عیسی، خضر، الیاس و سلیمان علیهم السّلام نیز نسبت داده شده است و با این وصف، دلیلی برای استبعاد آن وجود ندارد، مگر بنا بر مبنای طبیعت‌گرایان که به خداوند و قدرت بی‌کران او بی‌باورند یا مبنای یهودیان که دست او را از بخشایش بسته می‌دانند؛ چنانکه درباره‌ی آنان فرموده است: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ[۷]؛ «یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است! دستانشان بسته باد و لعنت بر آنان به سبب چیزی که گفتند! بلکه دو دست او باز است و هر گونه که بخواهد می‌بخشاید»؛ همچنانکه ظهور مهدی با سیمای مردی چهل ساله -خواه به اقتضای سلامت طبع او باشد و خواه به اقتضای کرامت او- بعید نیست؛ جز آنکه مبتنی بر روایاتی واحد است و از این رو، نمی‌توان آن را قطعی دانست؛ چراکه روایات واحد در اسلام -چنانکه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در کتاب شریف «بازگشت به اسلام»[۸] تبیین فرموده است- حجّیّت ندارند.

↑[۱] . ص۵۲۱
↑[۲] . ص۱۸۶
↑[۳] . ص۲۸۲
↑[۴] . ص۱۷۸
↑[۵] . ص۳۶۳
↑[۶] . به نقل از او در مشارق الأنوار للحمزاوي، ص۱۱۳
↑[۷] . المائدة/ ۶۴