۱ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: مَنْ تَكَلَّفَ عِلْمَ الْغَيْبِ فَهُوَ كَاهِنٌ، وَالْكَاهِنُ طَاغُوتٌ، قُلْتُ: وَمَا تَكَلُّفُ عِلْمِ الْغَيْبِ؟ قَالَ: طَلَبُهُ بِشَيْطَانٍ، أَوْ نَجْمٍ، أَوْ سَهْمٍ، أَوْ خَطٍّ، أَوْ حَرْفٍ، أَوْ عَدَدٍ، أَوْ قَدَحٍ، أَوْ كِتَابٍ، أَوْ مِرْآةٍ، أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ، قُلْتُ: فَمَنْ طَلَبَهُ بِسَبَبٍ مِنَ الْأَسْبَابِ فَهُوَ كَاهِنٌ؟ قَالَ: نَعَمْ وَاللَّهِ كَافِرٌ.
ترجمهی گفتار:
محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور میفرماید: هر کس برای آگاهی از غیب تلاش کند، کاهن است و کاهن، طاغوت است، گفتم: منظور از تلاش برای آگاهی از غیب چیست؟ فرمود: طلب آن با شیطانی، یا ستارهای، یا تیری، یا خطّی، یا حرفی، یا عددی، یا فنجانی، یا کتابی، یا آینهای، یا چیزی دیگر، گفتم: پس هر کس آن را با هر ابزاری طلب کند، کاهن است؟ فرمود: آری به خدا، کافر است.
۲ . أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ الطِّهْرَانِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَمَّا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ مِنْ أَنَّ الْحُرُوفَ مَفَاتِيحُ أَسْمَاءِ اللَّهِ، الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ، وَالسِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ، وَالْمِيمُ مُلْكُ اللَّهِ، إِلَى آخِرِ الْحُرُوفِ، فَقَالَ: إِنَّمَا مَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهَا خُلِقَتْ لِلدَّلَالَةِ عَلَى أَسْمَاءِ اللَّهِ، فَلَا تَخُوضُوا فِيهَا خَوْضَ الْكُهَّانِ، وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ.
ترجمهی گفتار:
حسن بن قاسم طهرانی ما را خبر داد، گفت: از منصور دربارهی چیزی پرسیدم که در حدیث آمده است حاکی از اینکه حروف، کلیدهای اسماء خداوند هستند، باء بهاء خداوند است و سین سناء خداوند است و میم مُلک خداوند است، تا آخر حروف، پس فرمود: معنای آن تنها این است که آنها برای دلالت بر اسماء خداوند خلق شدهاند، پس در آنها فرو نروید مانند فرو رفتن کاهنان و دربارهی خداوند چیزی نگویید که به آن علم ندارید.
۳ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الشِّيرَازِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: لَعَنَ اللَّهُ الْيَهُودَ، فَإِنَّهُمْ عَلَّمُوا الْمُسْلِمِينَ السِّحْرَ وَحِسَابَ الْجُمَّلِ، وَلَمْ يَكُنْ يَتَعَاطَاهُمَا مُسْلِمٌ.
ترجمهی گفتار:
محمّد بن ابراهیم شیرازی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور میفرماید: خداوند یهودیان را لعنت کند؛ چراکه آنان سحر و حساب جمّل را به مسلمانان آموختند، در حالی که مسلمانان را با آن دو کاری نبود.
۴ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْمَنْصُورِ: إِنَّ كَذَّابَ الْبَصْرَةِ يَزْعُمُ أَنَّهُ صَادِقٌ بِحِسَابِ الْجُمَّلِ! فَقَالَ: لَا أَدْرِي مَا هُوَ بِحِسَابِ الْجُمَّلِ، وَلَكِنَّهُ كَاذِبٌ بِحِسَابِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ!
ترجمهی گفتار:
عبد الله بن حبیب طبری ما را خبر داد، گفت: به منصور گفتم: کذّاب بصره میپندارد که او با حساب جمّل راستگوست! پس فرمود: نمیدانم که او با حساب جمّل چیست، ولی با حساب خدا و پیامبرش دروغگوست!
شرح گفتار:
برای آگاهی بیشتر در این باره، به پرسش و پاسخ ۵۵۶ مراجعه کنید.