۱ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنْ قَوْلِ الشِّيعَةِ فِي الْأَذَانِ: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ»، فَقَالَ: بِدْعَةٌ، ثُمَّ قَالَ: إِنِّي وَاللَّهِ لَأَعْجَبُ مِنْ قَوْمٍ يُنَاقِضُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَى كُلِّ مِئْذَنَةٍ! قُلْتُ: وَكَيْفَ ذَلِكَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ؟ قَالَ: يَشْهَدُونَ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ وَهُمْ يُخَالِفُونَهُ فَيُؤَذِّنُونَ بِمَا لَمْ يُؤَذِّنْ بِهِ! وَاللَّهِ مَا كَانَ عَلِيٌّ يَقُولُ هَذَا فِي أَذَانِهِ وَلَا يَأْمُرُ بِهِ.

ترجمه‌ی گفتار:

محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: از منصور درباره‌ی سخن شیعه در اذان پرسیدم که می‌گویند: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ»، پس فرمود: بدعت است، سپس فرمود: من به خدا سوگند در شگفتم از گروهی که بر سر هر مناره‌ای (ادّعای) خود را نقض می‌کنند! گفتم: چگونه این کار را می‌کنند خداوند کارت را سامان دهد؟ فرمود: شهادت می‌دهند که علی ولیّ خداوند است، ولی با او مخالفت می‌کنند، پس به گونه‌ای اذان می‌گویند که او نگفته است! به خدا سوگند علی این را در اذان خود نمی‌گفت و به آن امر نمی‌کرد.

۲ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ: سَمِعَ الْمَنْصُورُ رَجُلًا مِنَ الشِّيعَةِ يُؤَذِّنُ فَيَقُولُ: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ»، فَقَالَ: يَفْعَلُونَ مَا لَمْ يُؤْمَرُوا بِهِ، وَلَا يَفْعَلُونَ مَا أُمِرُوا بِهِ! ثُمَّ سَكَتَ حَتَّى قَضَى الرَّجُلُ أَذَانَهُ، فَقَالَ: أَلَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَؤُلَاءِ؟! فَوَاللَّهِ لَمْ يُؤْمَرُوا بِأَنْ يَشْهَدُوا فِي الْأَذَانِ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ، وَلَكِنْ أُمِرُوا بِأَنْ يَنْصُرُوا عَلِيًّا وَذُرِّيَّتَهُ الطَّيِّبِينَ، فَخَذَلُوهُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ احْتَاجُوا فِيهِ إِلَيْهِمْ، حَتَّى قُتِلَ مَقْتُولُهُمْ وَسُجِنَ مَسْجُونُهُمْ وَهُمْ يَنْظُرُونَ! وَهَا أَنَا أَسِيحُ فِي بِلَادِهِمْ مُنْذُ كَذَا وَكَذَا وَلَا أَجِدُ مَنْ يُجِيبُنِي إِلَى نَصْرِهِمْ، إِلَّا صُبَابَةً كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ، لَا يَبْلُغُونَ مِمَّا أُرِيدُ شَيْئًا! فَأَيْنَ الْمُتَشَهِّدُونَ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ؟! ثُمَّ قَالَ: بِئْسَ الْقَوْمُ قَوْمٌ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ! بِئْسَ الْقَوْمُ قَوْمٌ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ! بِئْسَ الْقَوْمُ قَوْمٌ يَصِفُونَ عَدْلًا ثُمَّ يُخَالِفُونَهُ إِلَى غَيْرِهِ!

ترجمه‌ی گفتار:

عبد الله بن حبیب طبری ما را خبر داد، گفت: منصور شنید که مردی از شیعه اذان می‌گوید، پس می‌گوید: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ»، پس فرمود: کاری که به آن امر نشده‌اند را انجام می‌دهند و کاری که به آن امر شده‌اند را انجام نمی‌دهند! سپس سکوت کرد تا وقتی که مرد اذان خود را به آخر رساند، پس فرمود: آیا از این‌ها تعجّب نمی‌کنید؟! به خدا سوگند امر نشده‌اند به اینکه در اذان شهادت دهند علی ولیّ خداوند است، ولی امر شده‌اند به اینکه علی و فرزندان پاک او را یاری کنند، پس آنان را در هر روزی که به آن‌ها نیاز داشتند تنها گذاشتند، تا اینکه برخی‌شان کشته و برخی‌شان زندانی شدند، در حالی که آن‌ها نظاره می‌کردند! این هم من که دیرزمانی است در سرزمین‌هاشان می‌گردم و کسی را نمی‌یابم که دعوتم به یاری آنان را اجابت کند، جز اندکی مانند ته‌مانده‌ی ظرف که به هیچ جایِ آنچه می‌خواهم نمی‌رسند! پس کجا هستند شهادت‌دهندگان به اینکه علی ولیّ خداوند است؟! سپس فرمود: بد گروهی هستند گروهی که با زبان‌هاشان چیزی می‌گویند که در دل‌هاشان نیست! بد گروهی هستند گروهی که چیزی می‌گویند که به آن عمل نمی‌کنند! بد گروهی هستند گروهی که حقّی را بیان می‌کنند و سپس بر خلاف آن عمل می‌کنند!

شرح گفتار:

برای خواندن شرح این گفتارهای نورانی، به پرسش و پاسخ ۴۶ و برای آگاهی بیشتر از بدعت‌های شیعه، به گفتار ۱۷۵ مراجعه کنید.