أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَ الْمَنْصُورِ رَجُلٌ قَتَلَ أَخَاهُ عَمْدًا، فَقَالَ: لَا يَرِثُهُ، قُلْتُ: أَلَمْ تَقُلْ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يُخَصَّصُ بِالسُّنَّةِ؟! قَالَ: بَلَى وَلَكِنَّ الْحَرَامَ لَا يَجُرُّ الْحَلَالَ، قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ قَتَلَهُ خَطَأً أَكَانَ يَرِثُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ إِلَّا مِنْ دِيَتِهِ، قُلْتُ: لِمَاذَا؟ قَالَ: لِأَنَّهَا عَلَيْهِ لَا لَهُ.

ترجمه‌ی گفتار:

محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: نزد منصور از مردی یاد شد که برادر خود را به عمد کشته است، پس فرمود: از او ارث نمی‌برد، گفتم: آیا نفرمودی که قرآن با سنّت تخصیص زده نمی‌شود؟! فرمود: چرا، ولی حرام منجرّ به حلال نمی‌شود، گفتم: اگر او را به خطا کشته بود آیا از او ارث می‌برد؟ فرمود: آری، مگر از دیه‌ی او، گفتم: برای چه؟ فرمود: برای اینکه آن بر اوست، نه برای او.

شرح گفتار:

پرسش راوی، ناظر به مبنای آن جناب در کتاب «بازگشت به اسلام» (ص۲۰۳) است که تخصیص قرآن به وسیله‌ی روایات را مردود شمرده و پاسخ آن جناب بیانگر این نکته است که تخصیص قرآن به وسیله‌ی روایات مردود است، ولی آن جناب به دلیل دیگری جریان میراث بر خویشاوندان را شامل قاتل نمی‌داند و آن دلیل این است که عمل حرام، نمی‌تواند سبب خیر شود و این قاعده‌ای عقلی است که به انحاء مختلف در قرآن بیان شده است و از این رو، می‌توان تخصیص قرآن به وسیله‌ی آن را تخصیص قرآن به وسیله‌ی قرآن دانست که جایز است. این به معنای آن است که گاهی یک کار، از یک جهت جایز نیست، ولی از جهت دیگر جایز است و حکم آن برای انجام‌دهنده‌اش به مبنا و نیّت او بستگی دارد.

برای خواندن توضیحات بیشتر درباره‌ی این گفتار نورانی، به پرسش و پاسخ ۴۲۲ مراجعه کنید.