نویسنده‌ی پرسش: افشین تاریخ پرسش: ۱۳۹۷/۱۱/۱۳

دعانویسی و فال‌بینی چه جایگاهی در اسلام خالص دارند؟

پاسخ به پرسش شماره: ۳۰ تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۷/۱۱/۱۷

دعا به معنای طلب حاجت از خداوند، در اسلام معتبر است و جایگاه مهمّی دارد، تا حدّی که با خواست خداوند می‌تواند به جلب خیر و دفع شر بینجامد؛ چنانکه فرموده است: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ[۱]؛ «من را بخوانید تا شما را اجابت کنم»، ولی دعانویسی به صورتی که امروز رواج یافته و به کسب برخی تبدیل شده، بدعت است و غالباً به اوراد ساختگی و گاهی به سحر و طلسم آلوده است و گاهی نیز چیزی جز به هم بافتن چند عبارت بی‌معنا و هذیان‌گونه نیست، تا حدّی که صورت کلاهبرداری پیدا می‌کند. فال‌بینی و غیب‌گویی نیز مصداق خرافات است و با این وصف، مراجعه به اهل آن جایز نیست، بلکه در حدّ کفر دانسته شده؛ چنانکه در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمده است: «مَنْ أَتَى كَاهِنًا أَوْ عَرَّافًا فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ»[۲]؛ «هر کس به نزد غیب‌گو یا فال‌بینی بیاید، پس او را در چیزی که می‌گوید تصدیق کند، به چیزی که بر محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم نازل شده، کافر شده است» و در حدیثی از هیثم آمده است که گفت: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنَّ عِنْدَنَا بِالْجَزِيرَةِ رَجُلًا رُبَمَا أَخْبَرَ مَنْ يَأْتِيهِ يَسْأَلُهُ عَنِ الشَّيْءِ يُسْرَقُ أَوْ شِبْهِ ذَلِكَ أَفَنَسْأَلُهُ؟ فَقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: مَنْ مَشَى إِلَى سَاحِرٍ أَوْ كَاهِنٍ أَوْ كَذَّابٍ فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ»[۳]؛ «به ابو عبد الله (امام جعفر صادق) علیه السلام گفتم: نزد ما در جزیره مردی است که چه بسا مراجعه کننده را از چیزی که دزدیده شده یا مانند آن خبر می‌دهد، آیا از او سؤال کنیم؟ فرمود: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر کس به نزد جادوگر یا غیب‌گو یا کذّابی برود و او را در چیزی که می‌گوید تصدیق کند، به کتابی که خداوند نازل کرده، کافر شده است». بنابراین، کسانی که به نزد غیب‌گو، فال‌بین و دعانویس رفته‌اند باید توبه و استغفار کنند و کسانی که قصد این کار را دارند باید از آن بپرهیزند؛ چراکه این کار، مغضوب خداوند و مغضوب اولیاء اوست؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«دَخَلَ الْمَنْصُورُ مَزَارًا لِبَعْضِ الْعَلَوِيِّينَ، فَرَأَى فِيهِ الْعَرَّافِينَ وَكَتَبَةَ الدُّعَاءِ قَدْ أَحَاطُوا بِالْقَبْرِ، فَغَضِبَ غَضَبًا شَدِيدًا وَقَالَ: أَلَا وَاللَّهِ لَوْلَا أَنِّي مُسْتَضْعَفٌ فِي الْأَرْضِ، لَأَخْرَجْتُهُمْ مِنْ هَاهُنَا كَمَا يُخْرَجُ الْكِلَابُ وَالْمَجَانِينُ»[۴]؛ «منصور به مزار یکی از علویان وارد شد، پس در آن فال‌بین‌ها و دعانویس‌ها را دید که گرد قبر را گرفته‌اند، پس سخت به خشم آمد و فرمود: هان به خدا سوگند اگر نه این بود که من در زمین ضعیف شمرده می‌شوم، هرآینه اینان را از اینجا بیرون می‌کردم، چونانکه سگ‌ها و دیوانگان بیرون کرده می‌شوند»!

↑[۱] . غافر/ ۶۰
↑[۲] . مسند إسحاق بن راهويه، ج۱، ص۴۳۴؛ مسند أحمد، ج۲، ص۴۲۹؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۸، ص۱۳۵
↑[۳] . مستطرفات السرائر لابن إدريس، ص۱۵۲
↑[۴] . گفتار ۱۹۵، فقره‌ی ۲