سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
پرسش و پاسخ
 

از پروردگار مهربان توفیق روزافزون و توان مضاعف برای شما عزیزان که در حال یاری خلیفه‌اش و زمینه‌سازی برای ظهورش هستید دارم. خداوند توفیق خدمت در این مسیر را به همه‌ی مهدی‌باوران عنایت کند.

چند سوال از محضر شریفتان دارم منت گذاشته اگر پاسخ بفرمایید.

آیا یقین هم دارای مراتب است؟ تفاوت افراد در پایبندی به اصول و عملکرد ایشان نسبت به حق، ناشی از یقین آن‌ها است یا ناشی از ایمان آن‌ها؟ آیا می‌توان گفت کسی که در مسیر حق کوشاتر و پویاتر است، یقین بیشتری دارد یا فردی که عملکرد ضعیف‌تری دارد ناشی از یقین کمتر اوست؟ یا این مسائل مربوط به قوت یا ضعف ایمان در فرد است؟ آیا شرایط محیطی می‌تواند در رسیدن فرد به حدّ ایده‌آل برای یاری حق مؤثر باشد، مثل تولّدش در خانواده‌ای مسلمان یا غیر مسلمان یا در شهر یا روستا و ...؟ آیا افرادی که حقیقت را پذیرفته‌اند، ولی در عملکردشان ضعف دارند، به این معناست که هنوز به یقین کامل نرسیده‌اند و امکان دارد از جمع حق‌باوران روزی بیرون شوند؟ آیا شرایط فرد در یاری حق مؤثر است یا نه؟

ان شاء الله خداوند در قبال زحمت پاسخگویی به این سوالات، شما عزیزان را جزای خیر فراوان دهد.

برادر مؤمن!

لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:

۱ . علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در کتاب شریف «بازگشت به اسلام»[۱] یقین را به معنای عدم احتمال خلاف و بالاترین مرتبه از ادراکات عقل دانسته و فرموده است:

ادراکات عقل در هیچ انسانی بسیط نیست، بل بسته به مقدار علم و موانعش در او، مراتب مختلفی دارد که شامل وهم به معنای احتمال مغلوب، شک به معنای احتمال متساوی، ظن به معنای احتمال غالب و یقین به معنای عدم احتمال خلاف می‌شود. با این همه، هر چند همه‌ی آن‌ها از عقل بر می‌خیزند، این تنها یقین است که معیار شناخت شمرده می‌شود؛ چراکه وهم، شک و ظن، کمابیش با احتمال خلاف خود تعارض دارند و با این وصف، خود به معیاری برای شناخت نیازمندند تا درستی یکی از دو احتمال موجود در آن‌ها شناخته شود و آن معیار همانا یقین است که احتمال خلافی در آن نیست و با این وصف، حجّیت آن ذاتی و بدیهی است. از اینجا دانسته می‌شود که مبنای شناخت انسان، تنها یقین است و هر شناختی که به یقین باز نمی‌گردد، اعتباری ندارد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا[۲]؛ «هرآینه ظن چیزی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند» و این در حالی است که ظن، قوی‌ترین ادراک انسان پس از یقین است و ادراکات دیگر او، به مراتب از آن ضعیف‌ترند و تبعاً به طریق اولی، حجّت شمرده نمی‌شوند.

از اینجا دانسته می‌شود که یقین به معنای عدم احتمال خلاف، مراتب مختلفی ندارد؛ چراکه عدم احتمال از آن حیث که عدم است، نمی‌تواند مراتب مختلفی داشته باشد؛ با توجّه به اینکه احتمال -هر اندازه اندک باشد- آن را از یقین خارج و به ظن، شک و وهم داخل می‌کند. آری، یقین می‌تواند با اسباب مختلفی حاصل شود و از این حیث بر دو نوع باشد: یقین حق و یقین باطل. اما یقین حق یقینی است که با اسباب عقلی و شرعی یقینی حاصل می‌شود و چه بسا مراد خداوند از ﴿حَقُّ الْيَقِينِ در قرآن است[۳] و دو نوع علمی و حسّی دارد؛ به این معنا که گاه از طریق مقدّمات عقلی یقینی مانند بدیهیّات، مسلّمات و متواترات حاصل می‌شود و گاه از طریق مقدّمات حسّی یقینی مانند دیدن و شنیدن؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ[۴]؛ «هرآینه در آن مایه‌ی تذکّری برای کسی است که عقلی دارد یا گوش فرا می‌دارد در حالی که حاضر است» و این دو نوع از ﴿حَقُّ الْيَقِينِ، در کتاب خداوند ﴿عِلْمَ الْيَقِينِ و ﴿عَيْنَ الْيَقِينِ نامیده شده؛ چنانکه فرموده است: ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ[۵]؛ «چنین نیست، اگر آن را با علم یقین بدانید» و فرموده است: ﴿ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ[۶]؛ «سپس آن را با چشم یقین ببینید». اما یقین باطل یقینی است که با اسباب غیر عقلی و غیر شرعی مانند خواب، تقلید، استخاره، قیافه‌شناسی، طالع‌بینی و رمل انداختن یا اسباب عقلی و شرعی غیر یقینی مانند خبر واحد و قیاس مستنبط العلّة حاصل می‌شود و مصداق «جهل مرکّب» و «ضلال بعید» است.

۲ . ایمان به معنای اعتقاد است که بدون یقین شکل نمی‌گیرد؛ چراکه اعتقاد به یک چیز، با وهم، شک و ظنّ به آن قابل جمع نیست، بلکه اعتقاد به آن محسوب نمی‌شود و با این وصف، ایمان بدون یقین معنا ندارد و نام دیگر کفر است. از اینجا دانسته می‌شود که کاستی و فزونی ایمان، نمی‌تواند به معنای کاستی و فزونی یقین باشد، بل می‌تواند به معنای کاستی و فزونی علم باشد که در کاستی و فزونی عمل صالح نمود می‌یابد. بنابراین، همه‌ی مؤمنان به خداوند یقین دارند، ولی برخی از آن‌ها درباره‌ی او عالم‌ترند و تبعاً به احکام او بیشتر عمل می‌کنند و از این رو، مؤمن‌تر محسوب می‌شوند؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ[۷]؛ «خداوند و فرشتگان و دارندگان علم شهادت می‌دهند که خدایی جز او نیست» و فرموده است: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ[۸]؛ «و تأویل آن را جز خداوند و راسخان در علم نمی‌دانند، می‌گویند به آن ایمان آوردیم همه‌اش از نزد پروردگارمان است و جز خردمندان متذکّر نمی‌شوند» و فرموده است: ﴿لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ[۹]؛ «اما راسخان در علم از آنان و مؤمنان به چیزی که بر تو نازل شد و چیزی که پیش از تو نازل شد ایمان می‌آورند» و فرموده است: ﴿قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا ۚ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا[۱۰]؛ «بگو ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید، کسانی که از پیش علم داده شدند هنگامی که بر آنان تلاوت می‌شود سجده کنان بر روی‌هاشان می‌افتند» و فرموده است: ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ[۱۱]؛ «و تا کسانی که علم داده شدند بدانند که آن حقّی از جانب پروردگارت است، پس به آن ایمان آورند و دل‌هاشان برای آن خاشع شود» و فرموده است: ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ[۱۲]؛ «بلکه آن آیات روشنی در سینه‌های کسانی است که علم داده شدند» و فرموده است: ﴿وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۱۳]؛ «و کسانی که علم داده شدند می‌بینند که آنچه از پروردگارت بر تو نازل شد حقّ است و به راه عزیز ستوده رهنمون می‌شود» و فرموده است: ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ[۱۴]؛ «از میان بندگان خداوند تنها عالمان از او می‌ترسند» و فرموده است: ﴿نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ ۗ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ[۱۵]؛ «درجات هر کسی را بخواهیم بالا می‌بریم و بالاتر از هر دارای علمی عالمی است». از این رو، علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی بیش از هر چیزی به سوی علم فرا خوانده و به عنوان مثال فرموده است:

به خدا سوگند، شما را از «شناختن» گزیری نیست و کار شما جز با «دانستن» راست نمی‌آید. هم‌اینک، «شناخت» مانند فرشته‌ای شما را به سوی خود فرا می‌خواند و «دانستن» مانند پیامبری شما را به سوی خود دعوت می‌کند. در کوچه‌های شما فریاد می‌زند و بر پشت بام‌هاتان ندا می‌دهد که «ای بی‌خبران! شام بی‌خبری پشت نموده و صبحِ آگاهی بر دمیده است. اینک بیدار شوید و به سوی من بشتابید و چیزی شما را از من باز ندارد! چراکه من برای شما از نان شب واجب‌تر و از کسب و کار و خانواده سودمندترم. من تنها کسی هستم که با شما می‌ماند و در دنیا و آخرت از شما جدا نمی‌شود. اموال شما از بین می‌روند، همسرانتان می‌میرند و فرزندانتان جدا می‌شوند، امّا من هیچ گاه از بین نمی‌روم و هیچ گاه نمی‌میرم و هیچ گاه از شما جدا نمی‌شوم. بل شما را مانند خود حفظ می‌کنم و همراه خود به جاودانگی می‌رسانم. اگر من با شما باشم چیزی به شما زیان نخواهد رساند و اگر من با شما نباشم چیزی به شما سود نخواهد رساند. پس کدامین بازدارنده شما را از من باز می‌دارد و کدامین بی‌نیاز کننده شما را از من بی‌نیاز می‌کند؟!» این‌گونه «شناخت» شما را به سوی خود فرا می‌خواند و این چنین «دانستن» شما را به سوی خود دعوت می‌کند. پس ندای او را بشنوید و دعوت او را اجابت کنید! ... «معرفت» صاحب خود را یاری می‌کند و «علم» دوست خود را نجات می‌دهد. این دو برای شما مانند آب برای تشنه و غذا برای گرسنه و راهنما برای گمشده و مونس برای تنهایند. این دو پشتیبان شما و عصای دستتانند. این دو درمان دردهای شما و مرهم زخم‌هاتانند. این دو کلید درهای بسته و دربازه‌های خوشبختیِ شمایند. این دو سرمایه‌ی شما در روزِ نداری و دست‌گیرِ شما در روز افتادگی‌اند. ... پس به این دو روی آورید و هیچ چیز شما را از این دو باز ندارد![۱۶]

همچنانکه خطاب به یکی از یاران خود فرموده است:

تو را سفارش می‌کنم به شناخت دین و آگاهی از عقاید و احکام آن؛ چراکه ناآگاهی از عقاید آن زمینه‌ی گمراهی و ناآگاهی از احکام آن زمینه‌ی گناه‌کاری است و هر کس با دین آشناتر است به اقامه‌ی آن تواناتر است ... پس علم و عمل خود را افزون کن و بدان کسی از شما یار مهدی شمرده نمی‌شود تا آن گاه که عالم‌ترین و عامل‌ترین مرد دیار خود باشد.[۱۷]

۳ . مراد از ضعف ایمان، نداشتن یقین نیست؛ زیرا کسی که یقین ندارد، ایمانی ندارد تا ضعیف باشد، بل مراد از آن یقین ناپایدار است که از کمبود علم نشأت می‌گیرد و در مواجهه با شبهه زوال می‌پذیرد. این مواجهه، در کتاب خداوند «فتنه» نام دارد که محک ایمان محسوب می‌شود؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ۝ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ[۱۸]؛ «آیا مردم گمان کردند که وا گذاشته شدند همین که گفتند ایمان آوردیم و به فتنه انداخته نمی‌شوند و هرآینه کسانی که پیش از آنان بودند را به فتنه انداختیم تا خداوند کسانی که راست گفتند را معلوم کند و دروغگویان را معلوم کند» و فرموده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ ۚ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ[۱۹]؛ «و از مردم کسی است که می‌گوید به خداوند ایمان آوردیم، پس چون در راه خداوند آزار می‌بیند فتنه‌ی مردم را مانند عذاب خداوند قرار می‌دهد و اگر نصرتی از جانب پرودگارت بیاید می‌گوید که ما با شما بودیم! آیا خداوند به چیزی که در سینه‌ی جهانیان است داناتر نیست؟!» و فرموده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْـآخِرَةَ ۚ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ[۲۰]؛ «و از مردم کسی است که خداوند را بر کناره می‌پرستد، پس اگر خیری به او رسد با آن آرام می‌گیرد و اگر فتنه‌ای به او رسد رویگردان می‌شود، دنیا و آخرت را از دست می‌دهد، آن همانا زیان آشکار است». بنابراین، ضعیف الإیمان کسی نیست که درباره‌ی حق تردید دارد، بل کسی است که یقین خود درباره‌ی حق را با شبهه‌ای از دست می‌دهد و این به سبب نداشتن علم کافی درباره‌ی آن است؛ به این معنا که او بدون شناخت کافی از دلایل عقلی و شرعی حق و بیشتر بر پایه‌ی تقلید و استحسان، به آن گرویده است و از این رو، هنگامی که در اثر مغالطه و فشار منکران با شبهه‌ای درباره‌ی آن مواجه می‌شود و اصطلاحاً به فتنه می‌افتد، یقین خود به آن را از دست می‌دهد. از اینجا دانسته می‌شود که ایمان باید از روی علم باشد تا دوام بیاورد و از این رو، خداوند ایمان و علم را در کنار هم یاد کرده و فرموده است: ﴿الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ[۲۱]؛ «کسانی که علم و ایمان داده شدند» و فرموده است: ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ[۲۲]؛ «خداوند درجات کسانی از شما که ایمان آوردند و کسانی که علم داده شدند را بالا می‌برد» و از این رو، علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی شناخت حق و باطل را بر ایمان و عمل صالح مقدّم دانسته و فرموده است:

شناختِ حقّ و باطل، پایه‌ی ایمان و عمل صالح است و این دو با شناخت آغاز می‌شوند. مَثَل شناخت نسبت به این دو، مثَلِ پی نسبت به ساختمان یا سر نسبت به بدن یا نماز نسبت به سایر اعمال است. آیا اگر ساختمانی پی نداشته باشد، بر جای خود استوار می‌ماند؟! یا اگر کسی سر نداشته باشد، سایر اعضای بدنش به او سود می‌رساند؟! یا اگر کسی نماز نخواند، حجّ و روزه‌ی او پذیرفته می‌شود؟! به همین سان، اگر کسی معرفت نداشته باشد، مؤمن نیست و عمل صالحش به او سود نمی‌رساند. ... پس، از این‌جا واجب می‌شود بر شما که حق و اهل آن را از باطل و اهل آن بشناسید و این شناخت را بر هر عمل صالحی مقدّم بدانید و آگاه باشید که بدون این «معرفت»، هیچ ایمانی برای شما نیست و هیچ نماز و روزه و حجّ و زکاتی به شما سود نمی‌رساند و شما از زیان‌کاران خواهید بود.[۲۳]

از اینجا دانسته می‌شود که هر کس در راه حق کوشاتر است، یقین بیشتری ندارد، بلکه ایمان بیشتری دارد و از این رو، خداوند در کتاب خود از فزونی یقین سخن نگفته، بلکه از فزونی ایمان سخن گفته و فرموده است: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا[۲۴]؛ «مؤمنان تنها کسانی هستند که چون خداوند یاد شود دل‌هاشان ترسان شود و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید» و فرموده است: ﴿لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ[۲۵]؛ «تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» و فرموده است: ﴿لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا[۲۶]؛ «تا کسانی که کتاب داده شدند یقین کنند و کسانی که ایمان آوردند ایمانی بیفزایند» و این بیانی صریح‌تر است که از افزایش‌پذیری ایمان و افزایش‌‌ناپذیری یقین حکایت دارد.

۴ . تردیدی نیست که اوضاع خانواده و جامعه می‌تواند بر ایمان فرد تأثیر داشته باشد؛ به این معنا که هرگاه برای ایمان مساعد باشد، بر ایمان او بیفزاید و هرگاه برای ایمان مساعد نباشد، از ایمان او بکاهد، ولی این تأثیر هرگز به اندازه‌ای نیست که اختیار او را از بین ببرد و مسؤولیّت او را سلب کند؛ چراکه عقل در هر خانواده و جامعه‌ای برای او موجود است و می‌تواند او را به مقابله با اوضاع نامساعد خانوادگی و اجتماعی برانگیزد؛ همچنانکه موانع شناخت در هر خانواده و جامعه‌ای برای او موجود است و می‌تواند او را از بهره‌گیری از اوضاع مساعد خانوادگی و اجتماعی باز دارد. از این رو، بسیار دیده و شنیده شده که فردی مؤمن از خانواده و جامعه‌ای کافر برآمده است و فردی کافر از خانواده و جامعه‌ای مؤمن. بر این اساس است که خداوند عادل همه‌ی افراد را -صرف نظر از محیط زندگی‌شان- مسؤول عقاید و اعمالشان دانسته و فرموده است: ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ[۲۷]؛ «هر کسی در گرو چیزی است که کسب کرده است».

↑[۲] . یونس/ ۳۶
↑[۳] . بنگرید به: الواقعة/ ۹۵ و الحاقّة/ ۵۱.
↑[۴] . ق/ ۳۷
↑[۵] . التّکاثر/ ۵
↑[۶] . التّکاثر/ ۷
↑[۷] . آل عمران/ ۱۸
↑[۸] . آل عمران/ ۷
↑[۹] . النّساء/ ۱۶۲
↑[۱۰] . الإسراء/ ۱۰۷
↑[۱۱] . الحجّ/ ۵۴
↑[۱۲] . العنکبوت/ ۴۹
↑[۱۳] . سبأ/ ۶
↑[۱۴] . فاطر/ ۲۸
↑[۱۵] . یوسف/ ۷۶
↑[۱۸] . العنکبوت/ ۲-۳
↑[۱۹] . العنکبوت/ ۱۰
↑[۲۰] . الحجّ/ ۱۱
↑[۲۱] . الرّوم/ ۵۶
↑[۲۲] . المجادلة/ ۱۱
↑[۲۴] . الأنفال/ ۲
↑[۲۵] . الفتح/ ۴
↑[۲۶] . المدّثّر/ ۳۱
↑[۲۷] . الطّور/ ۲۱
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن پرسش
کاربر گرامی! شما می‌توانید پرسش‌های خود درباره‌ی آثار و اندیشه‌های علامه منصور هاشمی خراسانی را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در این بخش پاسخ داده شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی پرسش، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ممکن است که به پرسش شما در پایگاه پاسخ داده شده باشد. از این رو، بهتر است که پیش از نوشتن پرسش خود، پرسش‌ها و پاسخ‌های مرتبط را مرور یا از امکان جستجو در پایگاه استفاده کنید.
۲ . از ثبت و ارسال پرسش جدید پیش از دریافت پاسخ پرسش قبلی، خودداری کنید.
۳ . از ثبت و ارسال بیش از یک پرسش در هر نوبت، خودداری کنید.
۴ . اولویّت ما، پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با امام مهدی علیه السلام و زمینه‌سازی برای ظهور اوست؛ چراکه در حال حاضر، از هر چیزی مهم‌تر است.