خطبهی عقد جهت ازدواج دو نفر با یکدیگر به چه صورت خوانده میشود؟ لطفاً با استناد به دلیل و منبع توضیح فرمایید.
جای خرسندی است که دعوت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به سوی «عقلانیّت» و «یقین»، به کاهش روحیهی «تقلید» و افزایش «دلیلگرایی» در میان مسلمانان انجامیده است، ولی امید میرود که این رویکرد به مطالبهی دلیل و منبع از خود ایشان محدود نشود، بلکه مطالبهی دلیل و منبع از سایر عالمان مسلمان را نیز در بر گیرد؛ با توجّه به اینکه دیده شده است کسانی در استفتاء از سایر عالمان مسلمان هیچ دلیل و منبعی مطالبه نمیکنند، بلکه هر فتوایی از آنان را بدون علم به دلیل و منبع آن میپذیرند، ولی هنگامی که به علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی میرسند به یاد دلیل و منبع میافتند و با حسّاسیّت و تأکید ویژهای آن را مطالبه میکنند، در حالی که میدانند این مطالبهی آنان -هر چند جهتدار و غیر محترمانه نباشد- ضرورتی ندارد؛ زیرا جایز نبودن پیروی از فتوای کسی بدون علم به دلیل و منبعش چیزی است که خود آن جناب به آنان آموخته است[۱] و با این وصف، بدون مطالبهی آنان نیز دلیل و منبع فتوای آن جناب در پایگاهشان منتشر میشود؛ همچنانکه تاکنون این گونه بوده و هیچ فتوایی از آن جناب بدون تبیین کامل دلایل و منابعشان از عقل و شرع منتشر نشده است. با این حال، مطالبهی دلیل و منبع از عالمانی ضرورت دارد که غالباً بدون دلیل و منبع فتوا میدهند و ضروریتر از آن مطالبهی دلیل و منبع از مدّعیانی است که بدون ارائهی هیچ دلیل و منبع معتبری مدّعی ولایت مطلقه و اختیارات پیامبر هستند و از علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی با وجود دعوتش به سوی خداوند و خلیفهی او بر بنیاد دلایل و منابع معتبر، حمایت نمیکنند.
اما ازدواج از اختراعات اسلام نیست، بل از عقود عقلایی است که اسلام آنها را امضا کرده و دربارهیشان فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾[۲]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! به عقود وفا کنید» و آنها عبارت از ایجاب و قبول دو طرف دارای اهلیّت برای ایجاد حق و تکلیفی عقلایی هستند که میتوانند به صورت لفظی یا به صورت عملی انجام شوند. هر چند در عقد مهمّی مانند ازدواج که خداوند آن را ﴿مِيثَاقًا غَلِيظًا﴾[۳] نامیده، بهتر است که به صورت لفظی انجام شوند. بنابراین، «عقد ازدواج» آن است که زنی دارای اهلیّت، خود را با لفظی صریح و أحیاناً عوضی معلوم به ازدواج مردی دارای اهلیّت درآورد و او آن را با لفظی صریح بپذیرد یا بالعکس؛ به این ترتیب که مثلاً زن به مرد بگوید: «خودم را [در عوض مهر معلوم] به ازدواج تو درآوردم» و مرد به زن بگوید: «قبول کردم» یا مرد به زن بگوید: «تو را [در عوض مهر معلوم] به ازدواج خودم درآوردم» و زن به مرد بگوید: «قبول کردم» یا وکیل آن دو بگوید: «موکّلم فلانی دختر فلانی را [در عوض مهر معلوم] به ازدواج موکّلم فلانی پسر فلانی درآوردم». البته بسیاری از عالمان مسلمان میپندارند که اظهار این معنا با زبان عربی واجب است، به این ترتیب که مثلاً زن به مرد بگوید: «زَوَّجْتُكَ نَفْسِي [عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ]» و مرد به زن بگوید: «قَبِلْتُ» یا مرد به زن بگوید: «تَزَوَّجْتُكِ [عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ]» و زن به مرد بگوید: «قَبِلْتُ» یا وکیل آن دو بگوید: «زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِي فُلانَةً مُوَکِّلِي فُلاناً [عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ]»، ولی حق آن است که این کار در صورتی که زن و مرد عربزبان نباشند، واجب نیست؛ زیرا مقصود از صیغه در عقود، صرفاً تفاهم متعاقدین است که با هر زبان مفهومی حاصل میشود و زبان عربی جز در عباداتی مانند نماز موضوعیّت ندارد[۴].
اما «خطبهی عقد» در ازدواج به معنای یاد کردن از خداوند و ستایش او و صلوات فرستادن بر پیامبر و یادآوری آیات و روایات معتبر رسیده دربارهی ازدواج و تبیین برکات و فواید آن پیش از جاری کردن عقد است که کاری مستحب محسوب میشود و عبارات خاصّی برای آن وجود ندارد. هر چند عبارات عامّی که با عنوان «خطبة الحاجة» از پیامبر برای آغاز هر خطبهای رسیده، برای آن نیز مناسب است؛ به این صورت که پیش از جاری کردن عقد ازدواج بگوید: «إِنَّ الْحَمْدَ لِلّهِ نَحْمَدُهُ وَ نَسْتَعِينُهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنا وَ مِنْ سَيِّئاتِ أَعْمالِنا مَنْ يَهْدِهِ اللّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلا هادِيَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَن لا إِلَهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾»[۵]؛ «هرآینه ستایش برای خداوند است، او را میستاییم و از او یاری میخواهیم و از او آمرزش میطلبیم و از شرور نفسهایمان و بدیهای اعمالمان به خداوند پناه میبریم، هر کس خداوند هدایتش کند گمراهکنندهای برایش نیست و هر کس او گمراهش کند هدایت کنندهای برایش نیست و گواهی میدهم که محمّد بنده و پیامبر اوست <ای کسانی که ایمان آوردید! از خداوند چنانکه سزاوار است بترسید و جز در حالی که مسلمان هستید نمیرید>[۶] <ای مردم! از پروردگارتان بترسید که شما را از یک تن بیافرید و از او همسرش را بیافرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری را پراکنده کرد و از خداوندی که با او درخواست میکنید و خویشاوندان پروا کنید، هرآینه خداوند بر شما ناظر است>[۷] <ای کسانی که ایمان آوردید! از خداوند بترسید و سخنی درست بگویید، تا اعمالتان را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد و هر کس از خداوند و پیامبرش اطاعت کند به رستگاری عظیمی دست یافته است>[۸]».
بنابراین، خواندن خطبه با این عبارات که از طرق متعدّد و معتبری رسیده[۹] مستحبّ است، ولی کسی که عقد ازدواج را جاری میکند میتواند پیش از آن با هر عبارات صحیح دیگری نیز خطبه بخواند؛ چنانکه به عنوان نمونه، از علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی رسیده است که در عقد ازدواج یکی از یارانش چنین خطبه خواند:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم بهترین ستایشها برای خداوندی که جز او شایستهی پرستش نیست و بهترین درودها بر بنده و پیامبرش محمّد و خاندان پاکیزهاش و اما بعد، خداوند بلندمرتبه در کتاب خود فرموده است: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَـآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۰]؛ <و از نشانههای او این است که برای شما از خودتان همسرانی آفرید تا به نزدشان آرامش یابید و میانتان مودّت و مهر قرار داد، بیگمان در این نشانههایی برای گروهی است که تفکّر میکنند> و از بنده و پیامبرش محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است: <النِّكَاحُ مِنْ سُنَّتِي فَمَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِسُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي>؛ <ازدواج از سنّت من است، پس هر کس به سنّت من عمل نکند از من نیست> و این برای آن است که ازدواج به سلامت فرد و جامعه کمک میکند و برای بقاء نسل بشر و گسترش امّت اسلام ضروری است. بر این اساس، من شما را گواه میگیرم که موکّلم فلانی دختر فلانی را با فلان مقدار مهر به ازدواج موکّلم فلانی پسر فلانی درآوردم، در حالی که هر دو را به ترس از خداوند و پاسداشت حدود او و معاشرت به نیکی و گذشت از یکدیگر سفارش میکنم، باشد که خوشبخت شوند».