در آیه ۱۱۲ سوره أنعام، دلیل اینکه خداوند فرموده است: برای هر پیامبری شیاطین انسی و جنی را دشمن قرار دادیم چیست؟
«جعل» به معنای قرار دادن در کتاب خداوند به دو گونه است: یکی «جعل تکوینی» به معنای قرار دادن کسی برای کاری با لحاظ آفریدن او و قرار دادن نیروی آن کار برایش که «خلق» و «تقدیر» محسوب میشود و مبتنی بر توحید خداوند در تکوین است؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾[۱]؛ «و هر چیزی را آفرید، پس آن را با تقدیر اندازهای داد»؛ با توجّه به اینکه اگر خداوند او را نیافریده بود یا برایش نیروی آن کار را قرار نداده بود، آن کار از او سر نمیزد؛ مانند شیاطین انسی و جنّی که دشمن پیامبران هستند و خداوند دربارهیشان فرموده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾[۲]؛ «و بدین گونه برای هر پیامبری شیاطین انس و جن را دشمنی قرار دادیم که برخیشان به برخی دیگر سخنان آراسته را برای فریب القاء میکنند و اگر پروردگارت میخواست این کار را نمیکردند، پس آنان را با چیزی که میبافند واگذار» و مانند شیاطینی که ولیّ کافران و فاسقانند و خداوند دربارهیشان فرموده است: ﴿إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۳]؛ «ما شیاطین را اولیاء کسانی قرار دادیم که ایمان ندارند» و مانند امامان جائر که بدون امر خداوند رهبری میکنند و خداوند دربارهیشان فرموده است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ﴾[۴]؛ «و آنان را امامانی قرار دادیم که به سوی آتش دعوت میکنند و روز قیامت یاری نمیشوند» و مانند بزرگان سرزمینها که در آنها به مکر میپردازند و خداوند دربارهیشان فرموده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ﴾[۵]؛ «و بدین گونه در هر سرزمینی بزرگان گناهکارانش را قرار دادیم تا در آن مکر کنند، در حالی که جز به خودشان مکر نمیکنند و نمیفهمند» و دیگری «جعل تشریعی» به معنای قرار دادن کسی برای کاری با لحاظ نصب کردن او برای آن که «امر» محسوب میشود و مبتنی بر توحید خداوند در تشریع و تحکیم است؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ﴾[۶]؛ «آگاه باشید که خلق و امر برای اوست»؛ با توجّه به اینکه اگر خداوند او را به آن امر نکرده بود، مانند دیگران مجاز به انجام آن نبود؛ مانند خلیفهی خداوند در زمین که دربارهاش فرموده است: ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾[۷]؛ «هرآینه من در زمین خلیفهای را قرار دهندهام» و مانند ابراهیم علیه السلام که دربارهاش فرموده است: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۸]؛ «من تو را امامی برای مردم قرار دهندهام» و مانند داوود علیه السلام که دربارهاش فرموده است: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ﴾[۹]؛ «ای داوود! ما تو را خلیفهای در زمین قرار دادیم، پس میان مردم به حق حکومت کن و از خواهش پیروی نکن که تو را از راه خداوند گمراه میکند» و مانند سایر امامان هدایت که دربارهیشان فرموده است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[۱۰]؛ «و آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند و به آنان انجام نیکیها و بر پا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و پرستندگانی برای ما بودند» و فرموده است: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا ۖ وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ﴾[۱۱]؛ «و از آنان امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند هنگامی که صبر پیشه کردند و به آیات ما یقین میداشتند» و مانند خاتم پیامبران صلّی الله علیه و آله و سلّم که دربارهاش فرموده است: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۲]؛ «سپس تو را بر شریعتی از امر قرار دادیم پس از آن پیروی کن و از خواهشهای کسانی که نمیدانند پیروی نکن».
از اینجا دانسته میشود که هر قبض و بسطی در جهان به خداوند میانجامد و باز میگردد؛ چراکه هیچ حول و قوّهای جز از جانب او نیست؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ﴾[۱۳]؛ «آگاه باشید که همهی کارها به خداوند میانجامند» و فرموده است: ﴿وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾[۱۴]؛ «و همهی کارها به خداوند باز میگردند» و این حقیقت «قضاء و قدر» است؛ با این تفصیل که همهی کارهای غیر اختیاری و کارهای اختیاری غیر مشروع در جهان به «تکوین» خداوند میانجامند و باز میگردند و همهی کارهای اختیاری مشروع در آن علاوه بر «تکوین» او، به «تشریع» یا «تحکیم» او میانجامند و باز میگردند و به این ترتیب، مبدأ و معادی جز او وجود ندارد؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ﴾[۱۵]؛ «هرآینه اوست که آغاز میکند و باز میگرداند» و او آغاز و پایان هر چیز است؛ چنانکه فرموده است: ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْـآخِرُ﴾[۱۶]؛ «او اوّل و آخر است» و منتهای همه چیز به سوی اوست؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى﴾[۱۷]؛ «و هرآینه منتها به سوی پروردگار توست» و این حقیقت «توحید» است که منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به سوی آن دعوت میکند[۱۸].