در رابطه با اختیار انسان شبهاتی مطرح است؛ مانند اینکه گفته میشود خداوند خود انسان را دارای اختیار کرده، پس اگر انسان تصمیم اشتباهی میگیرد، تقصیر خداوند است و اوست که این قدرت را با امکان اشتباه در انسان قرار داده است. وانگهی سؤال این است که اصلاً اختیار چیست؟ آیا انسان میتواند چیزی بسازد که دارای اختیار باشد؟ با توجّه به اینکه بهترین کامپیوترهای دنیا هم نمیتوانند به صورت مختار عمل کنند، بلکه بر اساس چیزی که کدنویسی شدهاند عمل میکنند، یا نهایتاً به صورت تصادفی تصمیم میگیرند.
لطفاً به نکات زیر توجّه کنید:
۱ . اختیار به معنای قدرت تشخیص و انتخاب است که محصول عقل محسوب میشود و بدون شک برای انسان وجود دارد؛ چراکه وجود آن برای او محسوس و وجدانی است؛ به این صورت که هرگاه او به ضمیر خود مراجعه کند، به وضوح در مییابد که قدرت تشخیص و انتخاب یکی از چند عقیده یا عمل متعارض را دارد و از این رو، کسانی که مختار بودن انسان را انکار میکنند، در واقع چیزی محسوس و وجدانی را انکار میکنند و چنین کاری مصداق «سفسطه» است.
۲ . اگر انسان نمیتواند چیزی بسازد که دارای اختیار باشد، دلیل نمیشود که خداوند هم نتواند. اگر هر کاری که از توان انسان خارج است، از توان خداوند هم خارج باشد، فرق میان انسان و خداوند چیست؟! شاید انسان نتواند چیزی بسازد که دارای اختیار باشد، ولی میبینیم که خداوند توانسته است!
۳ . شکّی نیست که اختیار به معنای قدرت تشخیص و انتخاب، یک کمال محسوب میشود و از این رو، بخشیدن آن به انسان توسّط خداوند، مصداق فضل و رحمت خداوند بوده است. هر چند انسان در صورتی که از این قدرت خود استفاده نکند و در نتیجه، تشخیص و انتخاب صحیحی نداشته باشد، زیانکارتر از موجوداتی خواهد بود که از چنین قدرتی برخوردار نیستند، ولی این نتیجهی طبیعی برخورداری از چنین قدرتی است و تبعاً دلیل نمیشود که چنین قدرتی، یک نقص برای انسان به شمار آید و او را از خداوند ناراضی گرداند؛ زیرا او در صورتی که از آن استفاده کند و در نتیجه، تشخیص و انتخاب صحیحی داشته باشد، به مقامی بس والا نائل خواهد آمد و سعادتی بس عظیم به دست خواهد آورد.
۴ . واضح است که اگر انسان از قدرت تشخیص و انتخابی که خداوند با فضل و رحمت خود به او بخشیده است سوء استفاده کند، تقصیر خداوند نیست، بلکه تقصیر خود اوست؛ چنانکه اگر کسی با ابزاری سودمند برای زندگی، خود یا دیگری را به قتل برساند، سازندهی ابزار را سرزنش نمیکنند، بلکه خود او را سرزنش میکنند و این یک امر عقلایی و مسلّم است. از این رو، کسانی که خداوند را مسؤول سوء تشخیص و سوء انتخاب انسان میشمارند، بر خلاف امری عقلایی و مسلّم سخن میگویند و چنین سخنی مصداق «تحکّم» است.
۵ . اختیار انسان، جنبهی تکوینی دارد و از این رو، با احکامی که برای عقاید و اعمال نادرست، مجازاتهایی را تعیین کردهاند، در تناقض نیست؛ چراکه این احکام، جنبهی تشریعی دارند. بنابراین، استناد به اختیار انسان، برای سلب مسؤولیّت از گمراهان و نفی مجازات جرائمی مانند کفر و ارتداد، مصداق «مغالطه» است؛ چراکه مختار بودن انسان از حیث تکوینی، با مسؤول بودن او از حیث تشریعی منافات ندارد.
برای آگاهی بیشتر در این باره، بنگرید به: پرسش و پاسخ ۲۱۶.