سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
پرسش و پاسخ
 

می‌خواستم نظر اساتید گرامی را راجع به «چشم بصیرت» جویا شوم؛ اینکه در گذشته یا حتی اکنون، کسانی هستند که چهره‌ی واقعی اشخاص و باطن آنان را مشاهده می‌کنند. آیا این واقعیّت دارد؟ چگونه ممکن است؟ پیشاپیش از پاسخ‌های مستدلّ شما بزرگواران متشکرم.

اصطلاح «چشم بصیرت» در قرآن و سنّت نیامده است؛ همچنانکه برخوردار بودن از آن، به معنای داشتن توانایی برای دیدن باطن دیگران و آگاهی از آنچه در سینه دارند، واقعیّت ندارد؛ چراکه خداوند چنین علم و قدرتی را مختصّ به خود دانسته و به عنوان نمونه فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۱]؛ «هرآینه خداوند به درون سینه‌ها آگاه است» و فرموده است: ﴿يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ[۲]؛ «خیانت دیده‌ها و چیزی که سینه‌ها پنهان داشته‌اند را می‌داند» و فرموده است: ﴿أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ[۳]؛ «آیا خداوند به چیزی که در سینه‌های جهانیان است داناتر نیست؟» و فرموده است: ﴿قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ[۴]؛ «بگو اگر چیزی که در سینه دارید را پنهان کنید یا آشکار نمایید، خداوند آن را می‌داند» و فرموده است: ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ[۵]؛ «و هرآینه پروردگارت می‌داند چیزی را که سینه‌هاشان پنهان می‌کند و چیزی را که آشکار می‌سازند» و فرموده است: ﴿وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى[۶]؛ «و اگر سخن را بلند گویی، او راز و نهان‌تر را می‌داند» و فرموده است: ﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ[۷]؛ «و خداوند می‌داند چیزی را که در دل‌هایتان است» و فرموده است: ﴿رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ[۸]؛ «پروردگارتان به چیزی که درون شماست داناتر است» و فرموده است: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ[۹]؛ «و بدانید که خداوند چیزی که درون شماست را می‌داند، پس از او حذر کنید» و فرموده است: ﴿أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ[۱۰]؛ «آیا نمی‌دانند که خداوند هر چه پنهان می‌کنند و هر چه آشکار می‌سازند را می‌داند؟» و فرموده است: ﴿أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ[۱۱]؛ «آیا ندانسته‌اند که خداوند راز آنان و نجوایشان را می‌داند و خداوند دانای نهان‌هاست؟» و فرموده است: ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ ۗ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ[۱۲]؛ «پروردگارا! تو چیزی که پنهان می‌کنیم و چیزی که آشکار می‌سازیم را می‌دانی و هیچ چیز در زمین یا در آسمان از خداوند پنهان نمی‌ماند». روشن است که سیاق این آیات، إفاده‌ی حصر می‌کند؛ به این معنا که بر انحصار چنین علم و قدرتی به خداوند دلالت دارد و با این وصف، ممکن نیست که کسی جز خداوند، از هر چیزی که مردم در سینه دارند یا در نهان انجام می‌دهند، آگاه باشد. چیزی که این معنا را تأیید می‌کند، سه دسته از آیات است:

۱ . آیاتی که علم به غیب را منحصر به خداوند دانسته‌اند؛ مانند آیه‌ای که فرموده است: ﴿قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ[۱۳]؛ «بگو هیچ کسی که در آسمان‌ها و زمین است جز خداوند غیب را نمی‌داند» و آیه‌ای که با اشاره به انسان فرموده است: ﴿أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى[۱۴]؛ «مگر نزد او علم غیب است، پس او می‌بیند؟!» و آیه‌ای که فرموده است: ﴿أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ[۱۵]؛ «یا غیب پیش آن‌هاست، پس آن‌ها می‌نویسند؟!»[۱۶]

۲ . آیاتی که آگاهی از حقیقت اعمال مردم را منحصر به خداوند دانسته‌اند؛ مانند آیه‌ای که فرموده است: ﴿وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا[۱۷]؛ «و پروردگارت به عنوان کسی که به گناهان بندگانش آگاه و بیناست، کافی است» و آیه‌ای که فرموده است: ﴿وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا[۱۸]؛ «و خداوند به عنوان کسی که می‌داند، کافی است» و آیه‌ای که فرموده است: ﴿وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا[۱۹]؛ «و خداوند به عنوان کسی که شاهد است، کافی است» و آیه‌ای که فرموده است: ﴿أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۲۰]؛ «آیا کافی نیست که پروردگارت به هر چیزی گواه است؟»

۳ . آیاتی که بر عدم آگاهی پیامبر از باطن مردم دلالت دارند، در حالی که مسلّماً پیامبر از هر انسان دیگری به چنین علم و قدرتی سزاوارتر است؛ مانند آیه‌ای که فرموده است: ﴿يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ[۲۱]؛ «درون خود چیزی را پنهان می‌کنند که برای تو آشکار نمی‌سازند» و آیه‌ای که فرموده است: ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ[۲۲]؛ «و از بادیه‌نشینانی که پیرامون شما هستند و از اهل مدینه منافقانی هستند که بر نفاق استوارند، تو آنان را نمی‌شناسی، ما آنان را می‌شناسیم» و آیه‌ای که فرموده است: ﴿عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ[۲۳]؛ «خداوند تو را بخشید، چرا به آنان اذن دادی پیش از اینکه برایت روشن شود چه کسانی راست می‌گویند و دروغگویان را بشناسی؟»

از اینجا دانسته می‌شود که هیچ انسانی قادر نیست با نگاه کردن به دیگران، باطن‌شان را ببیند و از آنچه در سینه دارند آگاهی یابد. آری، دو چیز ممکن است:

۱ . آگاهی یافتن از طریق وحی؛ به این معنا که خداوند در موارد ضرورت یا مصلحت، پیامبر یا ولیّ خود را از طریق فرشته یا الهام یا رؤیا از عمل برخی افراد آگاه کند؛ چنانکه به عنوان مثال، پیامبر خود را از عمل همسرش آگاه کرد و فرمود: ﴿وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ[۲۴]؛ «و چون پیامبر به یکی از همسرانش رازی را گفت، پس چون زن آن را فاش ساخت و خداوند به پیامبر خبر داد، برخی از آن را به رویش آورد و برخی را واگذاشت، پس چون زن را آگاه ساخت گفت: چه کسی تو را از این آگاه ساخت؟! گفت: خدای دانای آگاه من را آگاه ساخت»؛ همچنانکه او را از توطئه‌ی مشرکان برای قتل او و توطئه‌ی بني نضیر برای انداختن سنگی بر او و توطئه‌ی منافقان برای ترور او در بازگشت از تبوک و خیانت حاطب بن أبي بلتعة در مکاتبه با مشرکان و اقدام زن یهودی به قتلش با سمّی کردن گوسفند و بسیاری چیزهای دیگر آگاه ساخت. از این رو، منافقان همواره نگران بودند که خداوند پیامبرش را از توطئه‌ها و اعمال مخفیانه‌ی آنان آگاه سازد؛ چنانکه فرموده است: ﴿يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ[۲۵]؛ «منافقان می‌ترسند که سوره‌ای بر آنان نازل شود که آنان را از چیزی که در دل دارند خبر دهد، بگو استهزاء کنید، خداوند چیزی که از آن می‌ترسید را فاش می‌سازد» و فرموده است: ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ[۲۶]؛ «آیا کسانی که در دل‌هاشان مرضی است پنداشتند که خداوند کینه‌هاشان را فاش نمی‌کند؟!»[۲۷]

۲ . آگاهی یافتن از طریق فراست؛ به این معنا که انسان حکیم، هوشیار و باتجربه، با توجّه به حالات چهره و حرکات بدن و نوع نگاه و لحن گفتار، از نیّت مخاطب یا حقیقت حال او آگاه شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَـآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ[۲۸]؛ «هرآینه در آن نشانه‌هایی برای اهل فراست است» و به عنوان نمونه، درباره‌ی کافران فرموده است: ﴿قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ[۲۹]؛ «دشمنی از دهان‌هاشان پیداست و چیزی که سینه‌هاشان پنهان داشته، بزرگ‌تر است» و درباره‌ی منافقان فرموده است: ﴿وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ ۚ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ[۳۰]؛ «و اگر می‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌دادیم، پس آنان را با چهره‌هاشان می‌شناختی و آنان را در لحن گفتار می‌شناسی و خداوند اعمالتان را می‌داند» و فرموده است: ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ[۳۱]؛ «و چون آنان را ببینی، ظاهرشان تو را به شگفت می‌آورد و اگر سخن گویند به سخنشان گوش می‌سپاری، چنانکه گویی چوب‌هایی تکیه داده شده‌اند» و درباره‌ی اصحاب پیامبر فرموده است: ﴿سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ[۳۲]؛ «در چهره‌هاشان اثر سجده نمایان است» و درباره‌ی نیازمندان واقعی فرموده است: ﴿لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا[۳۳]؛ «برای فقیرانی که در راه خداوند درمانده شده‌اند و نمی‌توانند برای کسب روزی سفر کنند، ناآگاه به سبب خویشتن‌داری‌شان آنان را بی‌نیاز می‌پندارد، آنان را با چهره‌هاشان می‌شناسی، از مردم به اصرار چیزی نمی‌خواهند».

↑[۱] . آل عمران/ ۱۱۹
↑[۲] . غافر/ ۱۹
↑[۳] . العنکبوت/ ۱۰
↑[۴] . آل عمران/ ۲۹
↑[۵] . النّمل/ ۷۴
↑[۶] . طه/ ۷
↑[۷] . الأحزاب/ ۵۱
↑[۸] . الإسراء/ ۲۵
↑[۹] . البقرة/ ۲۳۵
↑[۱۰] . البقرة/ ۷۷
↑[۱۱] . التّوبة/ ۷۸
↑[۱۲] . إبراهیم/ ۳۸
↑[۱۳] . النّمل/ ۶۵
↑[۱۴] . النّجم/ ۳۵
↑[۱۵] . الطّور/ ۴۱
↑[۱۶] . برای آگاهی بیشتر درباره‌ی «علم غیب»، بنگرید به: پرسش و پاسخ ۳۵.
↑[۱۷] . الإسراء/ ۱۷
↑[۱۸] . النّساء/ ۷۰
↑[۱۹] . النّساء/ ۷۹
↑[۲۰] . فصّلت/ ۵۳
↑[۲۱] . آل عمران/ ۱۵۴
↑[۲۲] . التّوبة/ ۱۰۱
↑[۲۳] . التّوبة/ ۴۳
↑[۲۴] . التّحریم/ ۳
↑[۲۵] . التّوبة/ ۶۴
↑[۲۶] . محمّد/ ۲۹
↑[۲۷] . برای آگاهی بیشتر در این باره، همچنین بنگرید به: پرسش و پاسخ ۳۹۸.
↑[۲۸] . الحجر/ ۷۵
↑[۲۹] . آل عمران/ ۱۱۸
↑[۳۰] . محمّد/ ۳۰
↑[۳۱] . المنافقون/ ۴
↑[۳۲] . الفتح/ ۲۹
↑[۳۳] . البقرة/ ۲۷۳
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
تعلیقات
پرسش‌ها و پاسخ‌های فرعی
پرسش فرعی ۱
نویسنده: حمید
تاریخ: ۱۴۰۰/۱۱/۱۴

لطفاً راه رسیدن به چشم سوم را بفرمایید.

پاسخ به پرسش فرعی ۱
تاریخ: ۱۴۰۰/۱۱/۲۶

چیزی به نام «آجنا» یا «چشم سوم» که ادّعا می‌شود کمی بالاتر از میان دو ابرو قرار دارد و مرکز آگاهی و شهود انسان است و به او توان ارتباطات غیبی و فراتر از زمان و طبیعت می‌دهد، از مصادیق خرافه است و اصلی در اسلام ندارد. این انگاره مربوط به آیین هندو است که از آیین‌های باقی‌مانده میان کافران و مشرکان است و سنخیّتی با ادیان الهی ندارد و با این وصف، عجیب است که برخی مسلمانان به آن باور یافته‌اند و آن را حقیقتی مسلّم پنداشته‌اند، تا جایی که از راه رسیدن به آن سؤال می‌کنند و گاهی حتّی به دنبال رمّالان و شیّادان می‌افتند تا به خیال باطل، چشم سومشان را باز کنند! در این میان، برخی افراد منفعل و کم‌اطّلاع نیز کوشیده‌اند که اعتقاد به چشم سوم را هماهنگ با عقاید اسلامی و آیات قرآن نشان دهند؛ چنانکه به عنوان نمونه، گفته‌اند که آیه‌ی ﴿فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ[۱]؛ «پس پرده‌ات را از پیش رویت کنار زدیم، پس چشمت امروز تیزبین است»، اشاره‌ای به چشم سوم است، در حالی که این آیه درباره‌ی روز قیامت است، نه درباره‌ی دنیا و مقصود آن، آشکار شدن بهشت و دوزخ و حساب و کتاب برای انسان پس از مرگ و حشر است و تبعاً از آن دانسته نمی‌شود که هر کسی می‌تواند با انجام کارهای خاصّی در دنیا، به چنین بینشی دست یابد. اساساً دست یافتن به چنین بینشی در دنیا، نمی‌تواند ممکن باشد؛ چراکه با ماهیّت دنیا به عنوان سرای تکلیف و آزمایش، سازگار نیست؛ با توجّه به اینکه تکلیف و آزمایش، هنگامی معنا دارد که حقایق غیر مادّی برای انسان مکشوف و قابل مشاهده نباشد، تا او بتواند با اختیار خود و پیروی از عقلش به آن‌ها ایمان آورد، یا با اختیار خود و پیروی از جهلش آن‌ها را انکار کند. شماری نیز قرار گرفتن پیشانی بر زمین هنگام سجده در نماز را گواهی دیگر بر هماهنگی اعتقاد مذکور با آموزه‌های اسلام پنداشته‌اند، در حالی که لزوماً ارتباطی میان آن دو وجود ندارد. قدر مسلّم این است که قرار دادن پیشانی بر زمین هنگام سجده در نماز، برای اظهار بندگی، خضوع و خشوع به درگاه خداوند است. اگرچه ممکن است فوایدی جسمانی هم برای آن وجود داشته باشد، ولی واضح است که مقصود از سجده برای خداوند، دست یافتن به چنین فوایدی نیست. بنابراین، مسلمانان نباید خود را به این قبیل موضوعات خرافی و نازل مشغول کنند و به جای پیروی از قرآن، سنّت و عقل، به پیروی از اوهام و خرافات کافران و مشرکان روی آورند.

↑[۱] . ق/ ۲۲
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن پرسش
کاربر گرامی! شما می‌توانید پرسش‌های خود درباره‌ی آثار و اندیشه‌های علامه منصور هاشمی خراسانی را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در این بخش پاسخ داده شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی پرسش، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ممکن است که به پرسش شما در پایگاه پاسخ داده شده باشد. از این رو، بهتر است که پیش از نوشتن پرسش خود، پرسش‌ها و پاسخ‌های مرتبط را مرور یا از امکان جستجو در پایگاه استفاده کنید.
۲ . از ثبت و ارسال پرسش جدید پیش از دریافت پاسخ پرسش قبلی، خودداری کنید.
۳ . از ثبت و ارسال بیش از یک پرسش در هر نوبت، خودداری کنید.
۴ . اولویّت ما، پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با امام مهدی علیه السلام و زمینه‌سازی برای ظهور اوست؛ چراکه در حال حاضر، از هر چیزی مهم‌تر است.