۱ . أَخْبَرَنَا يُونُسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْخَتْلَانِيُّ، قَالَ: ذَكَرْتُ عِنْدَ الْمَنْصُورِ الْهَاشِمِيِّ الْخُرَاسَانِيِّ عَدُوًّا لَهُ جَبَّارًا فَقُلْتُ: ذَاكَ السَّمِينُ الْكَوْسَجُ! فَتَغَيَّرَ لَوْنُهُ وَقَالَ: أَسْرَفْتَ! أَسْرَفْتَ! لَا نُعَادِيهِ لِخَلْقِهِ وَلَكِنْ نُعَادِيهِ لِخُلْقِهِ وَإِنَّمَا خَلْقُهُ مِنَ اللَّهِ وَخُلْقُهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ!
ترجمهی گفتار:
یونس بن عبد الله ختلانی ما را خبر داد، گفت: نزد منصور هاشمی خراسانی از دشمن جبّاری برای او یاد کردم، پس گفتم: آن مرد چاق کوسه! پس رنگ آن جناب دگرگون شد و فرمود: زیادهروی کردی! زیادهروی کردی! با او به خاطر خَلقش دشمنی نمیکنیم، بلکه به خاطر خُلقش دشمنی میکنیم؛ چراکه خَلقش از جانب خداوند است و خُلقش از جانب خودش است!
۲ . أَخْبَرَنَا وَلِيدُ بْنُ مَحْمُودٍ السِّجِسْتَانِيُّ، قَالَ: مَرَّ الْمَنْصُورُ عَلَى قَوْمٍ فَسَمِعَهُمْ يُنَادُونَ: يَا فَاقِدَ الذَّقَنِ! يَا فَاقِدَ الذَّقَنِ! فَقَالَ لَهُمْ: مَنْ ذَا تُنَادُونَ؟! قَالُوا: هَذَا وَأَشَارُوا إِلَى رَجُلٍ فَوَجَدَهُ فَاقِدَ الذَّقَنِ فَغَضِبَ وَقَالَ: وَاللَّهِ لَا تُعَيِّرُونَهُ وَلَكِنْ تُعَيِّرُونَ الَّذِي خَلَقَهُ! ثُمَّ قَالَ: مَنْ عَيَّرَ رَجُلًا بِخَلْقِهِ فَقَدْ عَيَّرَ اللَّهَ وَمَنْ عَيَّرَ اللَّهَ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ!
ترجمهی گفتار:
ولید بن محمود سجستانی ما را خبر داد، گفت: منصور بر گروهی گذشت، پس شنید که ندا میدهند: ای بیچانه! ای بیچانه! پس به آنان فرمود: چه کسی را ندا میدهید؟! گفتند: این را و به مردی اشاره کردند، پس او را بیچانه یافت، پس به خشم آمد و فرمود: به خدا سوگند به او طعنه نمیزنید، بل به کسی طعنه میزنید که او را آفریده است! سپس فرمود: هر کس مردی را به خاطر خلقتش سرزنش کند، خداوند را سرزنش کرده و هر کس خداوند را سرزنش کند، طوق اسلام را از گردن خود بیرون آورده است!
شرح گفتار:
مراد آن جناب از خلقت مردم در این گفتارهای نورانی، حالاتی مانند چاقی و لاغری و کوتاهی و بلندی و سیاهی و سپیدی و زشتی و زیبایی طبیعی آنهاست که خودشان در ایجاد آن نقشی نداشتهاند و از این رو، سرزنش آنها به خاطر آن، در واقع سرزنش خداوند محسوب میشود که جسم آنها را متفاوت آفریده است. برای خواندن شرحی دیگر بر این نکتهی مهمّ اعتقادی و اخلاقی، به پرسش و پاسخ ۹۸ مراجعه کنید.