نویسنده‌ی پرسش: زعیم تاریخ پرسش: ۱۳۹۶/۷/۱۸

اگر کار کسی در یک ارگان و سازمان گیر کرده باشد و با توجه به شرایط، امکان انجامش نزدیک به صفر باشد و یک نفر پیدا شود که با رابطه، این کار را انجام دهد و درخواست شیرینی داشته باشد، این شیرینی حلال است یا حرام؟

پاسخ به پرسش شماره: ۲۵ تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۶/۷/۲۳

ستاندن «رشوه» حرام است و آن مال یا خدمتی است که صاحب اختیار یا نفوذی می‌ستاند تا حقّی را باطل یا باطلی را حق گرداند یا حقّی که بدون آن مکلّف به رساندنش به اهلش است را در ازای آن به اهلش برساند؛ با توجّه به اینکه چنین کاری ستم آشکار و سوء استفاده از اختیار یا نفوذ محسوب می‌شود و خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ[۱]؛ «و آیات من را به بهایی اندک نفروشید و هر کس بنا بر چیزی که خداوند نازل کرده است حکم نکند آنان همانا کافرانند» و فرموده است: ﴿وَلَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۚ إِنَّمَا عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۲]؛ «و عهد خداوند را به بهایی اندک نفروشید، بی‌گمان چیزی که نزد خداوند است برایتان بهتر است اگر بدانید» و با این وصف، پرداخت آن إعانت بر گناه و ستم محسوب می‌شود که جایز نیست؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳]؛ «و به یکدیگر در گناه و ستم یاری نرسانید و از خداوند پروا کنید؛ چراکه عقاب خداوند شدید است»، بلکه صریحاً از پرداخت آن نهی کرده و فرموده است: ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۴]؛ «و اموال یکدیگر را میانتان به باطل نخورید و آن را به سوی حاکمان نیندازید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید در حالی که خود می‌دانید». با این اوصاف، بی‌دلیل نیست که در روایات آمده رشوه دهنده و رشوه ستاننده ملعون است[۵]، بل تأکید شده که رشوه ستاندن در قضاوت کفر است[۶]، بل در حکمتی از منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی کفری افزون دانسته شده است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: إِنَّمَا الْإِرْتِشَاءُ فِي الْحُكْمِ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ، لِأَنَّ الْكُفْرَ أَنْ يَحْكُمَ الرَّجُلُ بِغَيْرِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ، وَلَكِنَّهُ إِذَا ارْتَشَى لِذَلِكَ فَقَدِ ازْدَادَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا»[۷]؛ «شنیدم منصور می‌فرماید: رشوه ستاندن در حکم، افزایشی در کفر است؛ زیرا کفر آن است که انسان به غیر چیزی که خداوند نازل کرده است حکم کند، ولی هرگاه برای آن رشوه ستاند، پس بر طغیان و کفر افزوده است!».

به همین دلیل، سترگی گناه آن تا به حدّی است که یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: أَقُولُ لَكُمُ الْحَقَّ، لَوْ أَتَى الرَّجُلُ أُمَّهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَرْتَشِيَ فِي الْحُكْمِ وَإِذَا ارْتَشَى الْحَاكِمُ اضْطَرَبَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ»[۸]؛ «شنیدم منصور می‌فرماید: به شما حق را می‌گویم: اگر مرد با مادر خویش زنا کند برایش بهتر از آن است که در قضاوت رشوه ستاند و چون قاضی رشوه ستاند، آسمان‌ها و زمین مضطرب می‌گردند!».

آری، اگر حفظ جان یا مال یا آبروی مظلومی، متوقّف بر پرداخت رشوه به ظالم باشد، ظاهر این است که اشکالی ندارد و این قول مروی از برخی صحابه است[۹]؛ چراکه حفظ جان یا مال یا آبروی مظلوم، گناه و ستم نیست تا پرداخت رشوه برای آن اعانت بر گناه و ستم باشد، بلکه نیکوکاری و پرهیزکاری محسوب می‌شود و با این وصف، پرداخت رشوه برای آن -هرگاه طریق دیگری وجود نداشته باشد- واجب است، هر چند گرفتن آن توسّط ظالم جایز نیست و پرداخت رشوه به او از این حیث اعانت بر گناه و ستم محسوب می‌شود و با این وصف، پرداخت رشوه در این حال از موارد تزاحم یا دوران بین وجوب و حرمت است که مستلزم ترجیح اهمّ یا تخییر است و تردیدی نیست که حفظ جان یا مال یا آبروی مظلوم اهمّیّت بیشتری دارد؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ الْهَاشِمِيَّ الْخُرَاسَانِيَّ يَقُولُ: الرَّاشِي وَالْمُرْتَشِي وَالرَّائِشُ بَيْنَهُمَا مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ دَاوُدَ وَعِيسَى بْنِ مَرْيَمَ! قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّ هَذِهِ دَوْلَةُ جَوْرٍ وَإِنَّ الرَّجُلَ مِنَّا لَا يُعْطَى حَقَّهُ حَتَّى يَرْشُوَ، قَالَ: لَوْ لَا أَنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ مَا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ الظَّالِمِينَ، فَغَيِّرُوا مَا اسْتَطَعْتُمْ، وَإِذَا أُحِيطَ بِكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تُعْطُونَ مِنْ أَمْوَالِكُمْ تَأْخُذُونَ بِهِ الْحَقَّ وَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ حَقِّهِ تَمْرَةً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»[۱۰]؛ «شنیدم منصور هاشمی خراسانی می‌فرماید: رشوه دهنده و رشوه گیرنده و رشوه رساننده میان آن دو لعنت شدگان بر زبان داوود و عیسی بن مریم هستند! گفتم: فدایت شوم، این حکومت ظلم است و کسی از ما حقّش داده نمی‌شود تا آن گاه که رشوه دهد، فرمود: اگر نه این بود که شما ظلم کردید خداوند ظالمان را بر شما مسلّط نمی‌کرد، پس تا جایی که می‌توانید (این وضع را) تغییر دهید و هرگاه به شما احاطه شد (یعنی از هر جهت در تنگنا قرار گرفتید و راه گریزی نماند) گناهی بر شما در چیزی از اموالتان که می‌پردازید تا با آن حقّ (خود) را بگیرید نیست و هر کس فراتر از حقّ خود دانه‌ی خرمایی بجوید، باید جای خود را در آتش مهیّا کند».

↑[۱] . المائدة/ ۴۴
↑[۲] . النّحل/ ۹۵
↑[۳] . المائدة/ ۲
↑[۴] . البقرة/ ۱۸۸
↑[۵] . بنگرید به: مسند أحمد، ج۲، ص۱۹۰؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۷۷۵؛ سنن أبي داود، ج۲، ص۱۶۰؛ سنن الترمذي، ج۲، ص۳۹۷.
↑[۶] . بنگرید به: الكافي للكليني، ج۵، ص۱۲۶ و ج۷، ص۴۰۹؛ المعجم الكبير للطبراني، ج۹، ص۲۲۶؛ من لا يحضره الفقيه لابن بابويه، ج۳، ص۱۷۲؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۱۰، ص۱۳۹؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۶، ص۲۲۲.
↑[۷] . گفتار ۱۴۴، فقره‌ی ۲
↑[۸] . گفتار ۱۴۴، فقره‌ی ۳
↑[۹] . بنگرید به: مصنف عبد الرزاق، ج۸، ص۱۴۹؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۱۰، ص۱۳۹.
↑[۱۰] . گفتار ۱۴۴، فقره‌ی ۱