نویسنده‌ی نقد: اسماعیلی تاریخ نقد: ۱۳۹۵/۳/۱۴

شما در چند جا از سایت خود به این نکته تصریح فرموده‌اید که علامه منصور هاشمی خراسانی مدّعی نیست که «منصور خراسانی موعود» در روایات متواتر اسلامی است، ولی برخی افراد با توجّه به نشانه‌های ایشان و پیام محوری نهضت‌شان، چنین اعتقادی درباره‌ی ایشان دارند و از نظر شما صحّت چنین اعتقادی درباره‌ی ایشان «ممکن است». البته این جانب منکر امکان عقلی یا شرعی این موضوع نیستم، ولی معتقدم صرف امکان عقلی یا شرعی برای چنین موضوعی کافی نیست و ما باید در این باره به یقین برسیم؛ همان طور که خود علامه هم بر روی یقین خیلی تأکید دارند و اساساً ظن را حجّت نمی‌دانند، در حالی که برای رسیدن به یقین در این باره به آگاهی‌های بیشتری از نشانه‌های ایشان احتیاج است. به عنوان مثال، این جانب بنا بر تخصّص خودم در زمینه‌ی علوم حدیث، تسلّط خوبی بر احادیث اسلامی در منابع شیعه و اهل سنّت دارم و می‌دانم که در برخی از این احادیث حتّی به نام خراسانی موعود به عنوان کسی که پیش از ظهور امام مهدی علیه السّلام از خراسان (ما وراء النهر) ظهور می‌کند و برای دولت آن حضرت زمینه‌سازی می‌نماید و پرچم را به دست آن حضرت می‌رساند و فلسطین را فتح می‌کند، اشاره شده است و از مجموع این احادیث دانسته می‌شود که نام خراسانی موعود «علی» است، نه «منصور»، هر چند «یقال له المنصور»؛ «به او منصور گفته می‌شود» یعنی لقب او منصور است. البته در روایتی که قاضی نعمان مغربی در کتاب شرح الأخبار به نقل از حضرت علی علیه السّلام آورده، از نام «مرضی» یا «رضی» با الف مقصوره که در فارسی «رضا» نوشته می‌شود هم برای نایب امام مهدی علیه السّلام یاد شده و ممکن است لقب دیگری برای این فرد یا جزئی دیگر از نام او باشد که در فرض دوم نام «علی رضا» را به ذهن می‌رساند که با نام «علیّ بن موسی الرّضا» علیهما السّلام امام مدفون در خراسان مطابقت دارد. با این اوصاف، بنده از شما تقاضا دارم که تکلیف ما را روشن کنید و صریحاً اعلام بفرمایید که آیا «منصور» نام جناب هاشمی خراسانی است یا لقب ایشان؟ و در صورت دوم بفرمایید که نام ایشان چیست؟ اگر نام ایشان «علی» یا «رضا» یا «علی رضا» است که در روایات مذکور آمده است بفرمایید تا ما وظیفه‌ی خود درباره‌ی ایشان را انجام دهیم و اگر نام ایشان چیز دیگری است باز هم بفرمایید تا ما بیهوده دل به ایشان نبندیم و امیدوار نباشیم!

پاسخ به نقد شماره: ۵ تاریخ پاسخ به نقد: ۱۳۹۵/۳/۱۵

برادر گرامی!

لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:

اولاً ما بارها و به صراحت اعلام کرده‌ایم که حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی صرفاً یک عالم مسلمان است که به زمینه‌سازی علمی و عملی برای ظهور امام مهدی علیه السّلام می‌پردازد و ادّعای موعود بودن ندارد و با این وصف، اعلان مشخّصات کامل ایشان برای عموم به منظور مقارنه و تطبیق با مشخّصات کامل شخص موعود در روایات اسلامی ضروری به نظر نمی‌رسد؛ خصوصاً با توجّه به اینکه راه، روش و آرمان اسلامی ایشان برای عموم اعلان شده و همین برای حمایت از ایشان به عنوان زمینه‌ساز علمی و عملی ظهور امام مهدی علیه السّلام کافی است؛ چراکه خداوند در کتاب خود فرموده است: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى[۱]؛ «به دیگران در نیکوکاری و تقوا یاری رسانید» و برای این کار، موعود بودن دیگران را شرط نکرده و زمینه‌سازی علمی و عملی برای ظهور امام مهدی علیه السّلام از بزرگ‌ترین مصادیق نیکوکاری و تقوا است. با این وصف، تکلیف جناب‌عالی کاملاً روشن است و آن همانا یاری حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در این کار خیر و ضروری است، هر چند از نام ایشان اطّلاعی نداشته باشید.

ثانیاً ما بارها توضیح داده‌ایم که در حال حاضر اعلان مشخّصات کامل حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی برای عموم ممکن نیست، نه به آن خاطر که لزوماً مشخّصات کامل ایشان با مشخّصات کامل «منصور خراسانی موعود» در روایات اسلامی منافاتی دارد، بل به این خاطر که اعلان مشخّصات کامل ایشان برای عموم، به وضوح می‌تواند امنیّت ایشان را به خطر بیندازد و از این جهت، بر خلاف حکمت، مصلحت و حکم خداوند است؛ همان طور که اعلان مشخّصات کامل امام مهدی علیه السّلام همین گونه است، در حالی که مشخّصات کامل آن حضرت با مشخّصات کامل «مهدی موعود» در روایات اسلامی منافاتی ندارد، بلکه تنها اعلان آن برای عموم می‌تواند امنیّت آن حضرت را به خطر بیندازد و از این جهت، روایات متواتری از ائمّه‌ی اهل بیت در نهی از اعلان نام آن حضرت برای عموم رسیده، تا حدّی که آورنده‌ی نام آن حضرت در میان مردم «ملعون» و حتّی «کافر» شمرده شده است[۲] و با این وصف، کاملاً طبیعی است که چنین محذوری درباره‌ی نام زمینه‌ساز ظهور آن حضرت نیز وجود داشته باشد؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ الْهَاشِمِيَّ الْخُرَاسَانِيَّ يَقُولُ: مَنْ سَمَّى الْمَهْدِيَّ فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ أَوْ سَمَّانِي فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ»[۳]؛ «شنیدم منصور هاشمی خراسانی می‌فرماید: هر کس نام مهدی یا نام من را در میان جمعی از مردم بیاورد، لعنت خداوند و فرشتگان و همه‌ی مردم بر او باد!».

همچنانکه یکی دیگر از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: لَا يَحِلُّ لِمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْـآخِرِ أَنْ يُسَمِّيَنِي بِاسْمِي فِي مَحْفِلٍ مِنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»[۴]؛ «شنیدم منصور می‌فرماید: برای کسی که به خداوند و روز قیامت باور دارد جایز نیست که نام من را در محفلی از مردم بیاورد و هر کس این کار را بکند، هرآینه به خشمی از خداوند دچار شده و جایگاه او جهنّم است و چه بد جایگاهی است».

همچنانکه یکی دیگر از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ يُبْغِضُنِي وَلَا أَبًا لِمَنْ يُنَوِّهُ بِاسْمِي وَمَنْ يُكَفِّرُنِي فَهُوَ مِنَ الْإِسْلَامِ بَرِيءٌ»[۵]؛ «شنیدم منصور می‌فرماید: خدا را حاجتی نیست به کسی که من را دشمن می‌دارد و پدر ندارد کسی که نام من را انتشار می‌دهد و کسی که تکفیرم می‌کند همانا از اسلام بیگانه است».

با این اوصاف، کسانی که درباره‌ی نام زمینه‌ساز ظهور امام مهدی علیه السّلام تجسّس می‌کنند، باید از لعنت خداوند و خشم او و عذاب او در روز قیامت و از لعنت فرشتگان و مردم بترسند و دست از این کار نابخردانه و فتنه‌انگیزانه بردارند؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تَجَسَّسُوا[۶]؛ «تجسّس نکنید» و روشن است که یکی از بزرگ‌ترین گناهان، اذیّت کردن دوستان خداوند و به خطر انداختن آنان است؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْـآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا ۝ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا[۷]؛ «هرآینه کسانی که خداوند و پیامبرش را آزار می‌دهند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت لعنت می‌کند و برایشان عذابی خوار کننده فراهم می‌سازد و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بدون چیزی که کسب کردند آزار می‌دهند هرآینه بهتان و گناهی آشکار را بر دوش می‌گیرند».

ثالثاً کسانی که همه‌ی اعتنای خود را به نام حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی مصروف داشته‌اند و از راه و روش و آرمان این زمینه‌ساز ظهور امام مهدی علیه السّلام غافلند، توجّه ندارند که روایات اسلامی بیش از نام «منصور خراسانی موعود»، از راه و روش و آرمان او خبر داده‌اند که چیزی جز زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی علیه السّلام در خراسان بزرگ نیست، بلکه به نظر می‌رسد روایات اسلامی درباره‌ی نام او، متواتر و قطعی نیستند، در حالی که درباره‌ی راه و روش و آرمان او که خیزش او از خراسان بزرگ با پرچم‌های سیاه به منظور زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی علیه السّلام است متواتر و قطعی هستند و با این وصف، مقتضای قاعده آن است که به مفاد روایات متواتر و قطعی اعتماد شود و مفاد روایات دیگر در صورتی که با مفاد روایات متواتر و قطعی مطابقت داشته باشند، اخذ و در صورتی که با مفاد آن‌ها مطابقت نداشته باشند، ترک شوند. از اینجا دانسته می‌شود که راه و روش و آرمان این زمینه‌ساز ظهور امام مهدی علیه السّلام بیشتر از نام ایشان شایسته‌ی «دل بستن» و «امیدواری» جناب‌عالی است!

رابعاً کسانی که با همه‌ی این اوصاف، همچنان اصرار دارند که از نام حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و سایر مشخّصات ایشان اطّلاع حاصل کنند تا آن را با روایات اسلامی رسیده درباره‌ی منصور خراسانی موعود مقارنه و تطبیق نمایند، نباید در این باره به حدسیّات خود یا دعاوی دشمنان یا شایعات کوچه و بازار اعتماد کنند؛ چراکه هیچ یک از این‌ها قابل اعتماد نیست، بلکه باید با شخص آن جناب یا شاگردان ایشان ارتباط مستقیم بگیرند تا از نزدیک به نام و سایر مشخّصات ایشان یقین پیدا کنند و این برای هر کسی که با حسن نیّت به عضویّت فعّال در این پایگاه اسلامی درآید، ممکن است.

خداوند به همه‌ی مسلمانان توفیق شناخت حق و یاری آن را عطا فرماید؛ چراکه هدایتگری مهربان است.

↑[۱] . المائدة/ ۲
↑[۲] . نگاه کنید به: الإمامة والتبصرة لعلي بن بابويه، ص۱۱۷، باب في النّهي عن تسمیته علیه السّلام؛ الكافي للكليني، ج۱، ص۳۳۲، باب في النّهي عن الإسم؛ كمال الدين وتمام النعمة لابن بابويه، ص۶۴۸، باب النّهي عن تسمیة القائم علیه السّلام.
↑[۳] . گفتار ۱۰۹، فقره‌ی ۱
↑[۴] . گفتار ۱۰۹، فقره‌ی ۲
↑[۵] . گفتار ۱۰۹، فقره‌ی ۳
↑[۶] . الحجرات/ ۱۲
↑[۷] . الأحزاب/ ۵۷-۵۸