نویسندهی پرسش: بیاتی | تاریخ پرسش: ۱۳۹۵/۳/۱۰ |
مسلمانان دربارهی اینکه شب قدر کدام شب است اختلاف دارند. نظر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله در این باره چیست؟
پاسخ به پرسش شماره: ۴ | تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۵/۳/۱۲ |
میان مسلمانان اختلافی نیست که شب قدر در ماه رمضان است و آن به دلیل سخن خداوند است که فرموده است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾[۱]؛ «ما آن را در شب قدر نازل کردیم» یعنی قرآن را و فرموده است: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ﴾[۲]؛ «ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده است» و روایت عبادة بن صامت که گفته است: «أَخْبَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَقَالَ: هِيَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ»[۳]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم ما را از شب قدر خبر داد و فرمود: آن در ماه رمضان است» و روایت ابو ذر که گفته است: «قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَخْبِرْنِي عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، أَفِي رَمَضَانَ هِيَ، أَوْ فِي غَيْرِهِ؟ قَالَ: بَلْ هِيَ فِي رَمَضَانَ»[۴]؛ «گفتم: ای رسول خدا! من را از شب قدر خبر بده که آیا در رمضان است یا در ماه دیگر؟ فرمود: بلکه در رمضان است» و روایت ابو هریره که گفته است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ يُبَشِّرُ أَصْحَابَهُ: قَدْ جَاءَكُمْ رَمَضَانُ، شَهْرٌ مُبَارَكٌ، فِيهِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ»[۵]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در حالی که اصحاب خود را بشارت میداد، فرمود: رمضان شما را فرا رسیده، ماهی مبارک که در آن شب قدر است». آری، ابو بکر جصّاص (د.۳۷۰ق) در نظر شاذّی گفته است: «إِنَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ غَيْرُ مَخْصُوصَةٍ بِشَهْرٍ مِنَ السَّنَةِ، وَإِنَّهَا قَدْ تَكُونُ فِي سَائِرِ السَّنَةِ»[۶]؛ «شب قدر مخصوص به یک ماه از سال نیست و ممکن است در ماههای دیگر سال نیز باشد» و قاضی خان (د.۵۹۲ق) پنداشته که این نظر مشهور از ابو حنیفه است[۷] و هر دو آن را به عبد الله بن مسعود نسبت دادهاند؛ چراکه او میگفت: «مَنْ يَقُمِ الْحَوْلَ يُصِبْهَا»؛ «هر کس کل سال را شبزندهداری کند، شب قدر را درک میکند»، ولی حقّ آن است که او چنین منظوری نداشته؛ چنانکه از زرّ بن حبیش روایت شده است که گفت: «قُلْتُ لِأُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ: أَخْبِرْنِي عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَإِنَّ أَخَاكَ ابْنَ مَسْعُودٍ يَقُولُ: مَنْ يَقُمِ الْحَوْلَ يُصِبْهَا، قَالَ: يَرْحَمُ اللَّهُ أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ! لَقَدْ عَلِمَ أَنَّهَا فِي رَمَضَانَ، وَلَكِنَّهُ عَمَّى عَلَى النَّاسِ لِئَلَّا يَتَّكِلُوا، وَالَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ إِنَّهَا لَفِي رَمَضَانَ»[۸]؛ «به أبیّ بن کعب گفتم: من را از شب قدر خبر بده؛ چراکه برادرت ابن مسعود میگوید: هر کس کل سال را شبزندهداری کند، آن را درک میکند، گفت: خداوند ابو عبد الرحمن را ببخشاید! او میدانست که آن در رمضان است، ولی بر مردم پوشیده داشت تا به آن تکیه نکنند، امّا سوگند به کسی که کتاب را بر محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم نازل کرد، آن در رمضان است» و نظر صحیح از ابو حنیفه نیز همین است که شب قدر در رمضان است، ولی بین روزهای آن پیش یا پس میافتد[۹]؛ چنانکه از سخن طحاوی (د.۳۲۱ق) در «شرح معاني الآثار» پیداست[۱۰] و بر این اساس، میان اهل علم در این باره اختلافی نیست ان شاء الله و اختلاف تنها در آن است که این شب کدام یک از شبهای رمضان است و آن نیز به دلیل وجود اختلاف در روایات است؛ زیرا برخی روایات بر این دلالت دارند که آن شب هفدهم است؛ چنانکه از عبد الله بن مسعود روایت شده است که گفت: «الْتَمِسُوا لَيْلَةَ الْقَدْرِ لَيْلَةَ سَبْعَ عَشْرَةَ، فَإِنَّهَا صَبِيحَةُ بَدْرٍ، يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»[۱۱]؛ «شب قدر را در شب هفدهم بجویید؛ زیرا صبح آن روز بدر است، روز جدایی، روزی که دو گروه با هم رویارو شدند» و روایت شده است که از زید بن ارقم دربارهی شب قدر سؤال شد، پس گفت: «هِيَ لِسَبْعَ عَشْرَةَ لَا شَكَّ فِيهَا، لَيْلَةُ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»[۱۲]؛ «آن بدون شک شب هفدهم است، در شب جدایی، روزی که دو گروه با هم رویارو شدند» و از قرة بن خالد روایت شده است که گفت: «سَأَلْتُ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ قَاسِمٍ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَقَالَ: كَانَ زَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ يُعَظِّمُ سَابِعَةَ عَشَرَ، وَيَقُولُ: هِيَ وَقْعَةُ بَدْرٍ»[۱۳]؛ «از عبد الرحمن بن قاسم دربارهی شب قدر سؤال کردم، پس گفت: زید بن ثابت شب هفدهم را بزرگ میداشت و میگفت: آن (شب) واقعهی بدر است» و برخی روایات بر این دلالت دارند که آن شب نوزدهم است؛ چنانکه از طریقی دیگر از عبد الله بن مسعود روایت شده است که گفت: «الْتَمِسُوا لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي تِسْعَ عَشْرَةَ لَيْلَةً مِنْ رَمَضَانَ، فَإِنَّهَا لَيْلَةُ بَدْرٍ»[۱۴]؛ «شب قدر را در شب نوزدهم از رمضان بجویید؛ چراکه آن شب بدر است» و در روایتی دیگر آمده است که گفت: «تَحَرَّوْهَا لِإِحْدَى عَشْرَةَ تَبْقَى صَبِيحَةَ بَدْرٍ، فَإِنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ كُلَّ يَوْمٍ بَيْنَ قَرْنَيِ الشَّيْطَانِ، إِلَّا صَبِيحَةَ بَدْرٍ، فَإِنَّهَا تَطْلُعُ بَيْضَاءَ لَيْسَ لَهَا شُعَاعٌ»[۱۵]؛ «آن را در یازدهمین شب باقیمانده بجویید که صبح بدر است؛ چراکه خورشید هر روز میان دو شاخ شیطان طلوع میکند، مگر در صبح بدر که به رنگ سپید و بدون شعاع طلوع میکند» و از زید بن ارقم نیز از طریقی دیگر روایت شده است که گفت: «هِيَ لَيْلَةُ تِسْعَ عَشْرَةَ، لَيْلَةُ الْفُرْقَانِ لَيْلَةَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»[۱۶]؛ «آن شب نوزدهم است، شب جدایی، شبی که دو گروه با هم رویارو شدند» و از زید بن ثابت روایت شده است: «أَنَّهُ كَانَ لَا يُحْيِي لَيْلَةً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ كَمَا يُحْيِي لَيْلَةَ تِسْعَ عَشْرَةَ، وَيُصْبِحُ وَجْهَهُ مُصْفَرًّا مِنْ أَثَرِ السَّهَرِ، فَقِيلَ لَهُ، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَرَّقَ فِي صَبِيحَتِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ»[۱۷]؛ «او هیچ شبی از ماه رمضان را احیا نمیگرفت آن گونه که در شب نوزدهم احیا میگرفت و در حالی صبح میکرد که چهرهاش در اثر شبزندهداری زرد میشد، پس (در این باره) به او گفته شد، پس گفت: خداوند عزّ و جلّ در صبح آن میان حقّ و باطل جدایی انداخته است» و برخی روایات بر این دلالت دارند که آن شب بیست و یکم است؛ چنانکه از ابو سعید خدری روایت شده است که گفت: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ لَيْلَةَ إِحْدَى وَعِشْرِينَ: إِنِّي أُرِيْتُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ كَأَنِّي أُرَانِي أَسْجُدُ فِي الْمَاءِ وَالطِّينِ، قَالَ: فَأُمْطِرَتِ السَّمَاءُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ، وَكَانَ الْمَسْجِدُ عَلَى عَرِيشٍ، فَوَكَفَ الْمَسْجِدُ، فَأَبْصَرَتْ عَيْنَايَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ انْصَرَفَ وَعَلَى جَبْهَتِهِ وَأَنْفِهِ أَثَرُ الْمَاءِ وَالطِّينِ مِنْ صُبْحِ لَيْلَةِ إِحْدَى وَعِشْرِينَ»[۱۸]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب بیست و یکم فرمود: شب قدر در خواب به من نشان داده شد؛ چنانکه گویی در خواب دیدم که در آب و گل سجده میکنم، (ابو سعید) گفت: پس آن شب آسمان باریدن گرفت و مسجد سایهبانی داشت که آب از آن چکه میکرد، پس دو چشمم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را دید که از نماز صبح برگشت در حالی که بر پیشانی و بینیاش اثر آب و گل بود در صبح شب بیست و یکم» و برخی روایات بر این دلالت دارند که آن شب بیست و سوم است؛ چنانکه از عبد الله بن اُنیس جُهنی روایت شده است که گفت: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: الْتَمِسُوهَا اللَّيْلَةَ، وَتِلْكَ اللَّيْلَةُ لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ»[۱۹]؛ «شنیدم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: آن را در امشب بجویید و آن شب، شب بیست و سوم بود» و در روایتی دیگر آمده است: «أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أُنَيْسٍ الْجُهَنِيَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي رَجُلٌ شَاسِعُ الدَّارِ، فَمُرْنِي لَيْلَةً أَنْزِلُ لَهَا، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: انْزِلْ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ مِنْ رَمَضَانَ»[۲۰]؛ «عبد الله بن انیس جهنی به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم گفت: ای رسول خدا! خانهی من دور است، پس مرا به شبی امر کن که در آن (در مسجد) حضور یابم، پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به او فرمود: شب بیست و سوم رمضان حاضر شو». واقدی (د.۲۰۷ق) گفته است: «فَسَمَّى النَّاسُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ الَّتِي يَنْزِلُ فِيهَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُنَيْسٍ لَيْلَةَ الْجُهَنِيِّ، وَرَغِبُوا فِي إِحْيَاءِ تِلْكَ اللَّيْلَةِ، وَيَرَوْنَ أَنَّهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ»[۲۱]؛ «پس مردم شبی که عبد الله بن انیس حضور مییافت را شب جهنی نامیدند و به شبزندهداری در آن شب مشتاق شدند و چنین اعتقاد یافتند که آن، شب قدر در ماه رمضان است» و برخی روایات بر این دلالت دارند که آن شب بیست و چهارم است؛ چنانکه از بلال روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ أَرْبَعٍ وَعِشْرِينَ»[۲۲]؛ «شب قدر، شب بیست و چهارم است» و از ابن عبّاس روایت شده است که گفت: «أُتِيتُ فِي مَنَامِي فِي رَمَضَانَ وَأَنَا نَائِمٌ، فَقِيلَ لِي: اللَّيْلَةُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ، فَاسْتَيْقَظْتُ، فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّي، فَأَخَذْتُ بِطُنْبِ الْفُسْطَاطِ، فَإِذَا هِيَ لَيْلَةُ أَرْبَعٍ وَعِشْرِينَ، فَنَظَرْتُ إِلَى الشَّمْسِ صَبِيحَتَهَا، فَإِذَا لَيْسَ لَهَا شُعَاعٌ»[۲۳]؛ «در رمضان خواب دیدم که به من گفته شد: امشب شب قدر است، پس بیدار شدم و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را یافتم که نماز میگزارد، پس از ریسمان خیمه گرفتم و آن شب بیست و چهارم بود، پس صبحش به خورشید نگاه کردم و آن را دیدم که شعاعی نداشت» و برخی روایات بر این دلالت دارند که آن شب بیست و هفتم است؛ چنانکه از معاویه روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ»[۲۴]؛ «شب قدر شب بیست و هفتم است» و از ابن عمر روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «مَنْ كَانَ مُتَحَرِّيَهَا، فَلْيَتَحَرَّهَا فِي لَيْلَةِ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ»[۲۵]؛ «هر کس به دنبال آن است، باید آن را در شب بیست و هفتم بجوید» و روایت شده است که أبیّ بن کعب قاطعانه سوگند میخورد که آن شب بیست و هفتم است و میگفت: «نَعْلَمُ ذَلِكَ بِالْـآيَةِ الَّتِي أَخْبَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، أَنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ صَبِيحَةَ ذَلِكَ الْيَوْمَ لَا شُعَاعَ لَهَا»[۲۶]؛ «آن را با نشانهای که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم ما را آگاه ساخت تشخیص میدهیم که خورشید در صبح آن روز در حالی طلوع میکند که شعاع ندارد» و از زرّ بن حبیش روایت شده است که گفت: «كَانَ عُمَرُ، وَحُذَيْفَةُ، وَنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ لَا يَشُكُّونَ أَنَّهَا لَيْلَةُ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ»[۲۷]؛ «عمر، حذیفه و جمعی از اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم تردید نداشتند که آن شب بیست و هفتم است» و برخی روایات بر این دلالت دارند که آن آخرین شب رمضان است؛ چنانکه از طریقی دیگر از معاویه روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «الْتَمِسُوا لَيْلَةَ الْقَدْرِ آخِرَ لَيْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ»[۲۸]؛ «شب قدر را در آخرین شب از رمضان بجویید» و در روایت ابو بکرة و عبادة بن صامت آمده است: «أَوْ آخِرَ لَيْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ»[۲۹]؛ «یا آخرین شب از رمضان».
اینها روایات رسیده است که اختلاف بسیاری در آنها یافت میشود و سبب اختلاف -فارغ از اشتباه راویان در برخی از آنها- این است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شب قدر را برای مردم تعیین نفرمود، بلکه برایشان مبهم ساخت؛ خواه به این دلیل که خود از آن آگاهی نداشت، خواه به این دلیل که آگاهی داشت ولی فراموش کرده بود، خواه به این دلیل که آگاهی داشت و به یاد میآورد، ولی میخواست که بر مردم مبهم سازد تا بیش از یک شب در کوشش شوند و از زینب دختر امّ سلمة روایت شده است که گفت: «لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَعْلَمُهَا»[۳۰]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از شب قدر آگاهی نداشت» و از ابو قلابة روایت شده است که گفت: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ يَنْتَقِلُ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فِي وَتْرٍ»[۳۱]؛ «شب قدر بین شبهای فردِ دههی آخر جابجا میشود» و در روایت دیگر آمده است که گفت: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ تَجُولُ فِي لَيَالِي الْعَشْرِ كُلِّهَا»[۳۲]؛ «شب قدر در همهی شبهای دههی آخر میگردد» و بسیاری از اهل علم سخن او را پسندیدهاند و معنای آن این است که شب قدر شب معیّنی نیست و از این رو، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از آن آگاهی نداشت، ولی بیشتر روایات بر این دلالت دارند که آن حضرت از آن آگاهی داشت، ولی فراموش کرده بود؛ چنانکه از ابو سعید خدری روایت شده است که گفت: «جَاوَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ الْعَشْرَ الْوَسَطَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، فَلَمَّا أَصْبَحَ مِنْ عِشْرِينَ رَجَعَ وَرَجَعْنَا مَعَهُ، فَنَامَ، فَأُرِيَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، فَأُنْسِيهَا، فَلَمَّا كَانَ الْعَشِيُّ جَلَسَ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَخَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ: إِنِّي قَدْ أُرِيْتُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، فَأُنْسِيتُهَا، فَابْتَغُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْوِتْرِ مِنْهَا، فَإِنَّ اللَّهَ وِتْرٌ يُحِبُّ الْوِتْرَ»[۳۳]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دههی دوم از ماه رمضان را در مسجد معتکف شد، پس چون صبح روز بیستم فرا رسید، به منزل بازگشت و ما نیز با او بازگشتیم، سپس خوابید و شب قدر در خواب به او نشان داده شد، ولی چیزی آن را از یادش برد، پس چون شب فرا رسید بر منبر رفت و مردم را مخاطب ساخت و فرمود: هرآینه شب قدر در خواب به من نشان داده شد، ولی چیزی آن را از یاد من برد، پس آن را در شبهای فرد از دههی آخر ماه رمضان بجویید؛ چراکه خداوند فرد است و فرد را دوست میدارد» و از کعب بن مالک انصاری روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر منبر فرمود: «إِنِّي خَرَجْتُ وَأَنَا أُرِيدُ أَنْ أُخْبِرَكُمْ بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَأُنْسِيتُهَا، فَالْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فِي الْوِتْرِ»[۳۴]؛ «من بیرون شدم تا شما را از شب قدر خبر دهم، ولی چیزی آن را از یاد من برد، پس آن را در شبهای فرد از دههی آخر بجویید» و از فلتان بن عاصم روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «إِنِّي رَأَيْتُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، فَأُنْسِيتُهَا، فَاطْلُبُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ وِتْرًا»[۳۵]؛ «من شب قدر را دیدم، ولی چیزی آن را از یاد من برد، پس آن را در شبهای فرد از دههی آخر طلب کنید» و از ابن عبّاس روایت شده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شتابان به سوی آنها رفت، طوری که با سرعت خود آنها را نگران کرد، پس چون به آنها رسید فرمود: «جِئْتُ مُسْرِعًا أُخْبِرُكُمْ بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَأُنْسِيتُهَا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ، وَلَكِنِ الْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ»[۳۶]؛ «شتابان به سوی شما آمدم تا شما را از شب قدر خبر دهم که در میان راه چیزی آن را از یاد من برد، ولی آن را در دههی آخر از رمضان بجویید» و از جابر بن سمرة روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «الْتَمِسُوا لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ فِي وِتْرٍ، فَإِنِّي قَدْ رَأَيْتُهَا فَنُسِّيتُهَا، هِيَ لَيْلَةُ مَطَرٍ وَرِيحٍ»[۳۷]؛ «شب قدر را در دههی آخر رمضان در شبی فرد بجویید؛ چراکه من آن را دیدم ولی چیزی آن را از یادم برد، آن شب بارش و باد است» و از عبد الله بن أنیس روایت شده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «رَأَيْتُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، ثُمَّ أُنْسِيتُهَا، وَأُرَانِي صَبِيحَتَهَا أَسْجُدُ فِي مَاءٍ وَطِينٍ»[۳۸]؛ «شب قدر را دیدم، سپس چیزی آن را از یاد من برد و در خواب دیدم که در آب و گل سجده میکنم» و از عبد الله بن مسعود روایت شده است که گفت: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَقَالَ: كُنْتُ عَلِمْتُهَا ثُمَّ اخْتُلِسَتْ مِنِّي، فَأَرَى أَنَّهَا فِي رَمَضَانَ، فَاطْلُبُوهَا فِي تِسْعٍ بَقِينَ، أَوْ سَبْعٍ بَقِينَ، أَوْ ثَلَاثٍ بَقِينَ، وَآيَةُ ذَلِكَ الشَّمْسُ لَيْسَ لَهَا شُعَاعٌ»[۳۹]؛ «از رسول خدا دربارهی شب قدر سؤال شد، پس فرمود: آن را میدانستم ولی از من سلب شد، پس چنین میبینم که آن در رمضان است، پس آن را در شب نهم از آخر، یا شب هفتم از آخر، یا شب سوم از آخر طلب کنید و نشانهی آن آفتاب است که شعاع ندارد» و دربارهی علّت فراموش شدن آن سه روایت رسیده است: یکم روایت ابو هریره است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «أُرِيتُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، ثُمَّ أَيْقَظَنِي بَعْضُ أَهْلِي فَنَسِيتُهَا، وَالْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْغَوَابِرِ»[۴۰]؛ «شب قدر در خواب به من نشان داده شد، پس یکی از افراد خانوادهام من را بیدار کرد و آن را فراموش کردم، ولی آن را در ده روز باقیمانده بجویید»؛ دوم روایت عبد الله بن مسعود است که گفت: «تَذَاكَرْنَا لَيْلَةَ الْقَدْرِ عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: أَتَذْكُرُونَ لَيْلَةً كُنَّا بِقَاعِ كَذَا وَكَذَا، لَيْلَةً كَانَ الْقَمَرُ كَفَلْقَةِ الصَّحْفَةِ؟ قَالَ: فَتَذَاكَرْنَا تِلْكَ اللَّيْلَةَ، فَلَمْ نُثْبِتْهَا»[۴۱]؛ «نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم دربارهی شب قدر گفتگو میکردیم، پس فرمود: آیا آن شبی که در فلان دشت بودیم را به یاد میآورید؟ شبی که ماه مانند نیمکاسهای بود؟ گفت: پس دربارهی آن شب گفتگو کردیم، ولی آن را به یاد نیاوردیم» و این یعنی فراموش شدن آن به خاطر مرور زمان بوده است؛ سوم روایت عبادة بن صامت و دیگران است مبنی بر اینکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بیرون شد تا از شب قدر خبر دهد، پس دید که دو نفر از مسلمانان با هم نزاع میکنند، پس فرمود: «إِنِّي خَرَجْتُ أُخْبِرُكُمْ بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَتَلَاحَى فُلَانٌ وَفُلَانٌ، فَاخْتُلِجَتْ مِنِّي، وَعَسَى أَنْ يَكُونَ خَيْرًا لَكُمْ، فَاطْلُبُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ، فِي التَّاسِعَةِ وَالسَّابِعَةِ وَالْخَامِسَةِ»[۴۲]؛ «من بیرون شدم تا شما را از شب قدر خبر بدهم، پس فلانی و فلانی با هم نزاع کردند و از من گرفته شد و شاید این برای شما خیر باشد، پس آن را در دههی آخر طلب کنید، در شب نهم یا هفتم یا پنجم (از آخر ماه)» و از سعید بن مسیّب روایت شده است که گفت: «كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِي نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ؟ قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَسَكَتَ سَاعَةً، فَقَالَ: لَقَدْ قُلْتُ لَكُمْ مَا قُلْتُ آنِفًا، وَأَنَا أَعْلَمُهَا، وَإِنِّي لَأَعْلَمُهَا، ثُمَّ أُنْسِيتُهَا»[۴۳]؛ «پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم همراه چند نفر از یارانش بود، پس فرمود: آیا شما را از شب قدر خبر ندهم؟ گفتند: آری ای رسول خدا! پس ساعتی سکوت کرد، سپس فرمود: چیزی که اندکی قبل به شما گفتم را در حالی گفتم که شب قدر را میدانستم و مطمئن هستم که آن را میدانستم، سپس چیزی آن را از یاد من برد» و این یعنی فراموش شدن آن بدون علّت بوده است، ولی نظر صحیح که عقل بر آن دلالت میکند این است که آن حضرت از شب قدر آگاهی داشت و چگونه آگاهی نداشته باشد از شبی که قرآن بر او نازل شد و فرشتگان و روح بر او فرود میآیند؟! ولی صلاح دید که بر مردم مبهم سازد تا بیش از یک شب به عبادت بپردازند و چیزی که این سخن را تأیید میکند، روایت ابو ذر است که گفت: «قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَخْبِرْنَا أَيُّ لَيْلَةٍ هِيَ؟ قَالَ: لَوْ أُذِنَ لِي لَأَخْبَرْتُكُمْ، وَلَكِنِ الْتَمِسُوهَا فِي آخِرِ السَّبْعِ، ثُمَّ لَا تَسْأَلْنِي عَنْهَا بَعْدَ مَقَامِي أَوْ مَقَامِكَ هَذَا، ثُمَّ أَخَذَ فِي حَدِيثٍ، فَلَمَّا انْبَسَطَ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَقْسَمْتُ عَلَيْكَ إِلَّا حَدَّثْتَنِي بِهَا، قَالَ: فَغَضِبَ عَلَيَّ غَضْبَةً لَمْ يَغْضَبْ عَلَيَّ قَبْلَهَا وَلَا بَعْدَهَا مِثْلَهَا»[۴۴]؛ «گفتم: ای رسول خدا! ما را خبر بده که آن کدام شب است؟ فرمود: اگر اذن داشتم شما را آگاه میساختم، ولی آن را در هفت شب آخر بجویید و دیگر در این باره از من سؤال نکن، سپس به سخن دیگری پرداخت، پس چون انبساط خاطر یافت، گفتم: ای رسول خدا! تو را سوگند میدهم که من را از آن آگاه سازی، (ابو ذر) گفت: پس چنان بر من خشمگین شد که هیچ گاه پیش از آن و پس از آن به آن اندازه بر من خشم نگرفته بود» و این صریح در آن است که آن حضرت از شب قدر آگاهی داشت، ولی اذن نداشت که دیگران را از آن خبر دهد و از جهنی روایت شده است که گفت: «يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَخْبِرْنِي بِلَيْلَةٍ يُبْتَغَى فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ»؛ «ای رسول خدا! من را از شبی خبر بده که امید میرود شب قدر باشد»، پس فرمود: «لَوْلَا أَنْ يَتْرُكَ النَّاسُ الصَّلَاةَ إِلَّا تِلْكَ اللَّيْلَةَ لَأَخْبَرْتُكَ»[۴۵]؛ «اگر نه این بود که مردم جز در آن شب نماز را ترک میکردند، تو را خبر میدادم» و این نیز صریح در آن است که آن حضرت از شب قدر آگاهی داشت و تنها از این رو بر مردم پوشیده داشت تا نماز را در غیر آن شب ترک نکنند و در روایتی دیگر آمده است: «إِنَّ الْجُهَنِيَّ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي صَاحِبُ بَادِيَةٍ وَمَاشِيَةٍ، فَأَوْصِنِي بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ أَقُومُ فِيهَا، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: أَوْ لَيْلَتَيْنِ؟ قَالَ: بَلْ لَيْلَةٌ، فَدَعَاهُ فَسَارَّهُ، لَا يَدْرِي أَحَدٌ مَا أَمَرَهُ، فَقَالَ النَّاسُ: انْظُرُوا اللَّيْلَةَ الَّتِي يَقُومُ فِيهَا الْجُهَنِيُّ»[۴۶]؛ «جهنی نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و گفت: ای رسول خدا! من در بیابان گلّهای دارم، پس مرا به شب قدر امر کن که در آن بیدار بمانم، پس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: یا به دو شب؟ گفت: بلکه یک شب، پس او را فرا خواند و در گوش او چیزی را نجوا کرد، طوری که کسی متوجه نشد او را به چه امر کرد، پس مردم میگفتند: به شبی نگاه کنید که جهنی در آن شبزندهداری میکند» و این نیز بر آن دلالت دارد که آن حضرت از شب قدر آگاهی داشت و تنها به خاطر مصلحتی از مردم پنهانش میکرد، ولی هر کس از آنان را که خود میخواست، به صورت پنهانی از آن خبر میداد و شکّی نیست که سزاوارترین مردم به آگاهی از آن، اهل بیت او بودند که خداوند اراده کرده بود تا هر گونه آلودگی را از آنان بزداید و آنان را کاملاً تطهیر کند و از این رو، سزاوارترین روایت به پیروی، روایتی است که با قول اهل بیت آن حضرت موافق باشد و روایت شده است: «أَنَّ عَلِيًّا كَانَ يَتَحَرَّى لَيْلَةَ الْقَدْرِ لَيْلَةَ تِسْعَ عَشْرَةَ، وَإِحْدَى وَعِشْرِينَ، وَثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ»[۴۷]؛ «علی شب قدر را در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم جستجو میکرد» و این قول از امامان از فرزندان او نیز ثابت است و از این رو، شایسته است که پیروی شود؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَقَالَ: لَوْ عَيَّنَهَا لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ لَعَيَّنْتُهَا لَكُمْ، وَلَكِنِ الْتَمِسُوهَا فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ، وَلَيْلَةِ إِحْدَى وَعِشْرِينَ، وَلَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ، قُلْتُ: أَلَيْسَتْ لَيْلَةُ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ؟ قَالَ: نِعْمَتِ اللَّيْلَةُ لَيْلَةُ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ»[۴۸]؛ «از منصور دربارهی شب قدر پرسیدم، پس فرمود: اگر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آن را برایتان تعیین کرده بود، آن را برایتان تعیین میکردم، ولی آن را در شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوم بجویید، گفتم: آیا شب بیست و هفتم نیست؟ فرمود: شب بیست و هفتم، شب خوبی است»!
نظر صحیح همین است و عبد الله بن مسعود نیز در روایتی همین را گفته[۴۹] و نظیر آن به صورت مرفوع نیز از او روایت شده است[۵۰] و در روایتی از ابو هریره آمده است که گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «الْتَمِسُوا لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ، وَإِحْدَى وَعِشْرِينَ، وَثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ»؛ «شب قدر را در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم بجویید»، جز آنکه او «وَخَمْسٍ وَعِشْرِينَ»؛ «شب بیست و پنجم» را هم به روایت افزوده است[۵۱] و از جعفر بن محمّد صادق روایت شده است که فرمود: «التَّقْدِيرُ فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ، وَالْإِبْرَامُ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَعِشْرِينَ، وَالْإِمْضَاءُ فِي لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ»[۵۲]؛ «تقدیر در شب نوزدهم، ابرام در شب بیست و یکم و امضاء در شب بیست و سوم رقم میخورد» یا فرمود: «فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ التَّقْدِيرُ، وَفِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَعِشْرِينَ الْقَضَاءُ، وَفِي لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ الْإِبْرَامُ»[۵۳]؛ «در شب نوزده تقدیر و در شب بیست و یک قضا و در شب بیست و سه ابرام صورت میگیرد» و این یعنی همهی این سه شب، شب قدر است، و الله اعلم.