نویسنده‌ی پرسش: علی راضی تاریخ پرسش: ۱۳۹۵/۲/۸

یکی از شبهاتی که دشمنان به منظور تخریب اسلام وارد می‌کنند در مورد ازدواج‌های متعدّد حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. نظر علامه خراسانی در مورد دلیل و حکمت این ازدواج‌ها چیست؟ چرا مؤمنان همزمان می‌توانند حداکثر چهار همسر دایمی داشته باشند، ولی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بیشتر از چهار همسر دایم داشتند؟

پاسخ به پرسش شماره: ۷ تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۵/۲/۱۴

دشمنان اسلام همیشه بهانه‌ای برای تبلیغ بر ضدّ اسلام می‌یابند، ولی هرگز نمی‌توانند عیبی واقعی در آن بیابند و عیب واقعی عقیده یا عملی است که با عقل سلیم منافات دارد، نه عقیده یا عملی که با عرف یا سلیقه‌ی کنونی دشمنان اسلام منافات دارد؛ زیرا بدیهی است که عرف یا سلیقه‌ی کنونی دشمنان اسلام، معیار شناخت نیست، بل عقل سلیم است که معیار شناخت است و عقل سلیم حقیقت عقاید و اعمال را بدون توجّه به اعتبارات عرفی و سلیقه‌ای در نظر می‌گیرد. با این وصف، روشن است که ازدواج عقلاً قبیح نیست تا تعدّد آن قبیح شمرده شود، بلکه آشکارا حُسن است و تعدّد حُسن، کمال شمرده می‌شود، نه عیب؛ چراکه به تأمین نیاز و حصول آرامش و بقاء نوع انسان به صورتی قاعده‌مند می‌انجامد و این مصلحتی آشکار برای اوست و مفسده‌ای برای او شمرده نمی‌شود، مگر در نظر مسیحیانی که زن را سفیر شیطان می‌پندارند و پیوند با او را به دوری از خداوند تعبیر می‌کنند و نظرشان بر خلاف عقل سلیم است. این به معنای آن است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به سبب تعدّد ازدواج، جرمی را مرتکب نشده است تا بر او عیب گرفته شود و نیازی به ذکر «دلیل و حکمت» داشته باشد، بل عملی را انجام داده که عقلاً جایز است و خوب و سودمند شمرده می‌شود و از این رو، در میان پیامبران گذشته نیز به فراوانی سابقه داشته است؛ چنانکه به عنوان نمونه، داود علیه السّلام نود و نه همسر اختیار کرد و برای سلیمان علیه السّلام نیز همسران بسیاری بود، تا حدّی که اشعار عاشقانه‌ی برخی از آنان درباره‌ی او به کتاب مقدّس یهودیان و مسیحیان با عنوان «غزل غزل‌های سلیمان» نیز راه یافته و این در حالی است که بیشتر دشمنان اسلام و عیب گیرندگان بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به سبب تعدّد همسران، یهودی و مسیحی هستند و چنین عملی را از پیامبران خود می‌شناسند و آنان را به سبب آن به زن‌بارگی متّهم نمی‌کنند.

اما محدود بودن نکاح سایر مسلمانان به چهار زن، یک حکم عقلی نیست تا تخصیص آن درباره‌ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم ممکن نباشد، بل یک حکم شرعی است که با لحاظ مصلحت نوعی مسلمانان اعتبار شده و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم خودش آن را ابلاغ فرموده است و با این وصف، تخصیص آن از طریق شرع درباره‌ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اشکالی ندارد و می‌تواند با لحاظ این واقع شده باشد که آن حضرت از یک سو دارای امتیاز عصمت بوده و تبعاً به بی‌عدالتی در حقّ همسران بیشتر خود دچار نمی‌آمده و از سوی دیگر در جایگاه سیاسی خاصّی قرار داشته و أحیاناً به ازدواج‌هایی با اهدافی سیاسی مانند جذب برخی قبایل و تحکیم برخی روابط و جلوگیری از وقوع جنگ نیازمندتر بوده است؛ همچنانکه شواهد بسیاری حاکی از وجود چنین انگیزه‌هایی برای آن حضرت در برخی از ازدواج‌هایش در دست است و این قطع نظر از خُلق عظیم و زهد معلوم آن حضرت در زندگی دنیا است که از هر گمان بدی درباره‌ی او باز می‌دارد.

حاصل آنکه بهانه‌ی دشمنان اسلام برای تبلیغ بر ضدّ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم، بهانه‌ای واهی و جاهلانه است که تنها برای فریب برخی عوام احساساتی و کوته‌فکر فراهم آمده است و وزن علمی ندارد.

تعلیق شماره: ۱ نویسنده‌ی تعلیق: محقق تاریخ تعلیق: ۱۳۹۵/۴/۵

در پاسخ فوق آمده که این حکم ۴ زن عقلی نیست، بلکه یک حکم شرعی است که اعتبار شده است. حال مگر عقل و شرع جدا هستند؟

این محدود کردن ۴ زن برای مسلمانان آن زمان بوده؟ یعنی در زمان‌های دیگر قابل تغییر است؟

پاسخ به تعلیق: ۱ تاریخ پاسخ به تعلیق: ۱۳۹۵/۴/۹

واضح است که عقل با شرع تعارضی ندارد، ولی این به آن معنا نیست که عقل همه‌ی احکام شرع را مستقلاً درک می‌کند؛ زیرا اگر همه‌ی احکام شرع را مستقلاً درک می‌کرد دیگر نیازی به شرع نداشت و فرستادن پیامبران بیهوده بود. بی‌گمان عقل تنها احکامی را مستقلاً درک می‌کند که جنبه‌ی تکوینی و حقیقی دارند، مانند نیاز حادث به محدث و عدم امکان تسلسل و خوب بودن عدالت و بد بودن ظلم، در حالی که بسیاری از احکام شرع جنبه‌ی تکوینی و حقیقی ندارند، بلکه صرفاً تشریعی و اعتباری هستند، مانند دو رکعت بودن نماز صبح و سه رکعت بودن نماز مغرب و چهار رکعت بودن نماز ظهر و عصر و عشا و واجب بودن روزه در ماه رمضان و واجب بودن زکات با نصاب مخصوص و واجب بودن حج با ترتیب مخصوص که چیزی جز اعتبارات شارع نیستند و قهراً جز با رجوع به او شناخته نمی‌شوند و رجوع به او تنها با رجوع به کتاب او و خلیفه‌اش در زمین امکان دارد و این چیزی است که عقل آن را مستقلاً درک می‌کند. با این وصف، محدود بودن ازدواج به چهار زن نیز یکی از اعتبارات شارع است که عقل آن را به صورت مستقل درک نمی‌کند، بلکه با کمک شرع درک می‌کند؛ به این معنا که از یک سو حجّیّت شرع و از سوی دیگر حکم آن درباره‌ی محدود بودن ازدواج به چهار زن را درک می‌کند و نتیجه می‌گیرد که ازدواج با بیش از چهار زن بد است. حال اگر حکم شرع درباره‌ی محدود بودن ازدواج به چهار زن شامل پیامبر نباشد، عقل نتیجه می‌گیرد که ازدواج آن حضرت با بیش از چهار زن بد نیست؛ چراکه برای بد بودن ازدواج با بیش از چهار زن دلیلی جز حکم شرع وجود ندارد و حکم شرع درباره‌ی پیامبر تخصیص خورده است و با این وصف، دلیلی برای بد بودن ازدواج آن حضرت با بیش از چهار زن وجود ندارد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ ۖ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا[۱]؛ «بر پیامبر محظوری درباره‌ی چیزی که خداوند برای او تشریع کرده است وجود ندارد، این سنّت خداوند در کسانی است که از پیش گذشتند و امر خداوند به اندازه‌ای حساب شده است».

اما حکم شرع درباره‌ی محدود بودن ازدواج به چهار زن، عامّ است و مخصوص به صدر اسلام نیست؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ[۲]؛ «با هر چه از زن‌ها که خوش دارید ازدواج کنید دو و سه و چهار تا» و با این وصف، امکان تغییر آن وجود ندارد.

↑[۱] . الأحزاب/ ۳۸
↑[۲] . النّساء/ ۳