موجودیت آل سعود؛ مانع ظهور مهدی

این روزها بار دیگر شاهد جلوه‌هایی از عدم اهلیّت رژیم جبّار و خونریز آل سعود برای حاکمیّت بر سرزمین وحی و سرپرستی امّ القرای جهان اسلام هستیم؛ رژیمی که از همان آغاز شکل‌گیری در بادیه‌های نجد، با شعار تکفیر مسلمانان مخالف و سرکوب ندای منتقدان خود، بر سر کار آمد و پادشاهی آل امیّه را با منطق مستکبران و مفسدان إحیا نمود و حاکمیّت جعلی خود را با ظلم و جنایت بر روی خون مسلمانان مظلوم و مستضعف منطقه استوار ساخت و سپس در حالی که خود را نماینده‌ی اسلام و تنها منادی توحید در جهان می‌شمرد، به آغوش غرب غلتید و به اردوگاه کفّار و مشرکین پیوست و با سوء استفاده از درآمدهای حاصل از حرمین شریفین و ذخائر بی‌حساب نفت در شبه جزیره، به تثبیت حاکمیّت ظالمانه و نشر عقاید انحرافی و شرک‌آمیز خود در جهان پرداخت.

امروز نیز روش وارثان پسر سعود و پسر عبد الوهاب، هیچ تغییری نکرده است؛ زیرا اینان هنوز مانند نیاکان سفّاک و جاه‌طلب خود حاضرند برای حفظ حاکمیّت نامشروع خود که به لکّه‌ی ننگی در جهان اسلام تبدیل شده است، هر فتنه‌ای را در میان مسلمانان برانگیزند و هر صدای مخالفی را در گلو خفه سازند؛ همچنانکه تاکنون بزرگ‌ترین لطمات و کاری‌ترین صدمات را بر پیکر رنجور جهان اسلام وارد ساخته‌اند و با حاکم کردن خفقان و فضای سرکوب و وحشت در سرزمین وحی، جایی برای نقد اعمال و سیاست‌های غیر اسلامی خود باقی نگذاشته‌اند.

آری، تردیدی نیست که جهان اسلام از زمان قدرت‌گیری خاندان سعود به یُمن حمایت‌های بی‌دریغ و همه‌جانبه‌ی بریتانیا، با شیب بسیار تندی به طرف زوال و انحطاط سیاسی و فرهنگی حرکت نموده است؛ چراکه با روی کار آمدن این رژیم تندروی مذهبی، از یک سو رویکردهای افراطی و تنگ‌نظرانه‌ی وهابی به صورت فزاینده‌ای در میان مسلمانان افزایش یافته و اخوّت اسلامی و خُلق عظیم نبوی در میان آنان، جای خود را به خشونت، تکفیر، ترور و سرکوب یکدیگر داده، تا جایی که در اثر تبلیغات تحریک کننده و اغواگرانه‌ی این شریران، چیزی از احترام متقابل، تسامح و مدارا میان مذاهب اسلامی باقی نمانده و حتّی ادبیّات بسیاری از علما و مفتیان به ادبیّات عوام احساساتی و ولگردهای خیابانی شبیه شده است و از سوی دیگر، سیاست تنش‌زایی و ناآرام کردن جهان اسلام از طریق تشکیل و تقویت گروه‌های تکفیری مفسد و هراس‌افکن مانند داعش، وضعیّتی را به وجود آورده است که مسلمانان در هیچ نقطه‌ای از جهان روی آرامش را نمی‌بینند و همه‌ی وقت و نیروی خود را به جای مقابله با دشمنان اسلام، صرف مقابله با یکدیگر می‌کنند، تا به نیابت از طرف کفّار و مشرکین به تضعیف و تخریب یکدیگر بپردازند و از یک سو زمینه را برای پیشروی و استیلاء هر چه بیشتر متّحد و دوست قدیمی آل سعود، رژیم غاصب اسرائیل فراهم کنند که بتواند با کمترین هزینه و ممانعت، فلسطین و اراضی اطراف آن را به تصرّف خود درآورد و از سوی دیگر میدان را برای جولان نظامی و سیاسی ابرقدرت‌های غرب و شرق در کشورهای اسلامی باز کنند تا بتوانند به بهانه‌ی مبارزه با تروریسم، زنان و کودکان و جوانان مسلمان را به خاک و خون بکشند و نفت و گاز و سایر منابع آنان را به غارت ببرند. این همان چیزی است که آل سعود را به دوست صمیمی و همپیمان ارزشمند آمریکا و اسرائیل و دشمن غدّار و خطرناک کشورهای مستقلّ اسلامی تبدیل کرده است!

متأسفانه مطّلع شدیم که روز گذشته این رژیم سفّاک و منافق، حکم اعدام تعدادی از مخالفان و منتقدان مسلمان خود از جمله یکی از عالمان برجسته‌ی اهل تشیّع به نام شیخ نمر باقر النمر را با بهانه‌هایی واهی و ادّعاهایی ثابت نشده، به اجرا درآورده، در حالی که پیداست جرم بسیاری از آنان، چیزی جز روشنگری علیه سیاست‌های این رژیم ظالم و انتقاد از اعمال غیر اسلامی آن نبوده است. هر چند مفتی مزدور و خودفروخته‌ی این رژیم عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ، در اظهاراتی سخیف و بی‌پایه که نشان از خیانت‌پیشگی این کعب الأحبار زمان دارد، حکم قتل این مسلمانان مظلوم را «با تکیه بر کتاب خدا و سنت پیامبر» دانسته و برای حفظ دین، آبرو، جان، عقل و مال مردم ضروری شمرده است، اما پر واضح است که اظهارات این شیخ اعور، مصداق بارز دروغ بستن بر خداوند و پیامبرش و تلبیس حق به باطل و اعانت بر اثم و عدوان است و به هیچ عنوان نمی‌تواند این قبیل اعمال ضدّ اسلامی و جنایات وحشیانه‌ی آل سعود را تطهیر کند.

اما گذشته از همه‌ی این موضوعات، پیامی که واقعه‌ی تأسّف برانگیز اخیر و به طور کلّی اعدام بی‌رحمانه‌ی عالمان دگراندیش و منتقد در عربستان سعودی در خود دارد، دو نکته‌ی بسیار مهم است:

نکته‌ی اول اینکه با عنایت به تعلّق شیخ نمر به جامعه‌ی اهل تشیّع، این اقدام رژیم آل سعود پیش از هر چیز بر اختلافات فرقه‌ای و نزاع‌های مذهبی در جهان اسلام دامن می‌زند و موجی از خسارات جبران ناپذیر و هزینه‌های گزاف را برای امّت مسلمان به بار می‌‌آورد که مسئولیت مستقیم آن متوجّه آل سعود و حاکمان سفیه و کوته‌فکر آن است؛ چنانکه گویی این حاکمان منافق و مغرض، نه تنها اعتنایی به حفظ وحدت مسلمانان ندارند، بلکه اتّفاقاً به دنبال دمیدن در آتش تفرقه میان مذاهب اسلامی از طریق این رفتارهای تحریک‌آمیز و شرورانه هستند؛ به این نحو که به بهانه‌ی اعدام یک عالم شیعه مذهب، شیعه و سنّی را به جان یکدیگر بیندازند و موج جدیدی از منازعات مذهبی و فجایع خونین را در اقصی نقاط جهان اسلام کلید بزنند؛ خصوصاً با توجّه به سیاست‌های غلط و ساده‌لوحانه‌ی برخی حاکمان شیعه در کشورهایی مانند ایران که به جای مدیریت بحران و خنثی نمودن توطئه‌ی آل سعود، با شلوغ‌کاری و تحریک احساسات مذهبی مردم بدون هدایت آن‌ها در جهت صحیح، به تشدید اختلافات میان اهالی مذاهب می‌پردازند.

نکته‌ی دوم که از هر نکته‌ی دیگری مهم‌تر است و با این حال، از چشم بسیاری از مسلمانان پوشیده مانده، آن است که این قبیل جنایات سرکوبگرانه در عربستان سعودی، زنگ خطری جدّی و هشداری تکان‌دهنده برای مسلمانانی است که با نظر به روایات متواتر اسلامی، در انتظار ظهور امام مهدی از مکّه‌ی معظّمه به سر می‌برند؛ چراکه وقتی آل سعود به عنوان متولّیان این شهر، هیچ شخصیت مصلح و منتقدی را در سرزمین خود تحمّل نمی‌کنند و سر از بدن هر عالم مسلمانی که امر به معروف و نهی از منکر نماید جدا می‌کنند و برای این کار از هیچ اعتراض و مخالفتی نیز در میان مسلمانان پروا ندارند، روشن است که با امام مهدی نیز در صورت ظهور همین کار را انجام می‌دهند و آن گاه از دست این مسلمانان منفعل نیز در بهترین حالت ممکن، کاری بیشتر از همین واکنش‌های احساسی و گذرا در چند نقطه از جهان اسلام بر نمی‌آید! این به معنای آن است که موجودیّت آل سعود، از بزرگ‌ترین موانع موجود بر سر راه ظهور مهدی است و تا هنگامی که این جبّاران بر مکّه و مدینه حکم می‌رانند، امکانی برای ظهور آن حضرت وجود ندارد. از این رو، یکی از مقدّمات واجب و اجتناب ناپذیر برای ظهور آن حضرت که همواره مورد عنایت و تأکید جناب علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی قرار داشته، خلع ید آل سعود از پرده‌داری کعبه و اخراج آنان از حرمین شریفین است؛ همچنانکه این عالم بصیر و وفادار به مهدی، در بخشی از کتاب شریف «بازگشت به اسلام» ضمن اشاره به عدم صلاحیّت آل سعود فرموده است:

عزل آنان از تصدّی حرم و سپردن آن به مهدی، واجب است؛ همچنانکه اخراج آنان از مکّه، بلکه جزیرة العرب، به اقتضای وجوب اخراج مشرکان از آن، واجب است؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا[۱]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! جز این نیست که مشرکان نجس‌اند، پس بعد از این سالشان به مسجد الحرام نزدیک نشوند»؛ خصوصاً با توجّه به اینکه مکّه، بنا بر اخبار متواتر، پناه‌گاه مهدی پیش از ظهور اوست[۲] و با این وصف، استیلاء ظالمان بر آن، خطری جدّی برای او شمرده می‌شود و تبعاً بر همه‌ی مسلمانان واجب است که هر چه زودتر، استیلاء ظالمان بر این شهر را برطرف کنند تا امنیّت و امکان ظهور مهدی در آن، فراهم شود. هر چند جنگیدن در این شهر، به اقتضای حرمت آن از جانب خداوند، جایز نیست؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ[۳]؛ «و با آنان نزد مسجد الحرام نجنگید تا آن‌گاه که آنان با شما در آن بجنگند» و از این رو، چاره‌ای جز قطع دسترسی آنان به این شهر از خارج آن نیست و چه بسا قطع رابطه‌ی مسلمانان با آنان در زمینه‌ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، مقدّمه‌ی این کار را فراهم سازد.[۴]

با این وصف، روشن است که تا حاکمان آل سعود با تبختر در کاخ‌های زرّین خود گام برمی‌دارند و جام خود را به جام شراب کفّار و مشرکین می‌زنند و به إفساد در سرزمین وحی ادامه می‌دهند و با تصرّفات عدوانی خود، بیت المال مسلمین و درآمدهای حاصل از حج و عمره و فروش نفت را علیه مسلمانان و به سود دشمنان اسلام هزینه می‌نمایند، زمینه برای ظهور مهدی فراهم نیست و این امر، توقّعی نابجا و خیالی خام خواهد بود، در حالی که اگر مسلمانان برای نابودی آل سعود یا دست کم، قطع ید آنان از مکّه و مدینه، اجماعی حاصل نمایند، قادر خواهند بود که مثلاً از طریق تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی در کوتاه‌ترین زمان ممکن، کمر اقتصاد پوشالی و تک‌محصولی آل سعود را که بیهوده فربه شده است، بشکنند و زمینه‌ی سقوط آن را فراهم سازند؛ چنانکه به عنوان نمونه، با تحریم عربستان در دو حوزه‌ی خرید نفت و عمره‌ی مفرده، کسری بودجه‌ی این کشور از ۹۸ میلیارد دلار در سال گذشته که به خودی خود رکوردی بی‌سابقه برای کسری بودجه در این کشور محسوب می‌شود، به چندین برابر خواهد رسید و نظام اقتصادی این کشور را کاملاً فلج خواهد کرد. بدون شک ضعف شدید نظام اقتصادی و گردش سرمایه‌ی آل سعود، برای نابودی این رژیم یا دست کم وادار کردن آن به تغییر روش خود کافی خواهد بود و این همان چیزی است که ظهور مهدی را نزدیک خواهد ساخت ان شاء الله.

↑[۱] . التّوبة/ ۲۸
↑[۲] . نگاه کن به: عبد الرزاق، المصنّف، ج۱۱، ص۳۷۱؛ ابن جعد، المسند، ص۳۹۳؛ ابن ابی شیبه، المصنّف، ج۸، ص۳۰۸؛ ابن راهویه، المسند، ج۴، ص۱۲۱؛ احمد بن حنبل، المسند، ج۶، ص۱۰۵، ۲۵۹، ۲۸۷، ۲۸۹، ۲۹۰، ۳۱۶ و ۳۱۸؛ بخاری، صحیح البخاري، ج۲، ص۱۵۹؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۸، ص۱۶۶، ۱۶۷ و ۱۶۸؛ ابن ماجه، السنن، ج۲، ص۱۳۵۰؛ ابو داود، السنن، ج۲، ص۳۱۰ و ۳۱۱؛ ترمذی، السنن، ج۳، ص۳۱۷؛ نسائی، السنن، ج۵، ص۲۰۶ و ۲۰۷؛ ابن حبان، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۱۵۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۴۲۹، ۴۳۱ و ۵۲۰.
↑[۳] . البقرة/ ۱۹۱