سلام بر برادران و خواهران ایمانیام.
من تصمیم گرفتهام از این طریق نامهای به آقای خامنهای بنویسم؛ چراکه فکر میکنم این سؤالات من را تنها ایشان میتوانند پاسخ دهند.
جناب آقای خامنهای!
من دختری مسلمان و متعهّد هستم که پدرم از شما تقلید میکند و عکسی بزرگ از شما را در خانه زده است، ولی بعد از آن اتّفاق در شب تاسوعا که قبلاً دربارهی آن صحبت کردم، او دیگر سکوت اختیار کرده و تنها چیزی که به من گفته این است: «مراقب خودت باش؛ چون اگر اینها بفهمند که شما متوجّه حقایق ظهور و غیبت مهدی شدهاید، مانند یک مورچه زیر پا لهتان میکنند»!!
تا قبل از شنیدن این جملات، پدرم را به شدّت نگران، اندیشناک و سرگردان و در سکوتی بیسابقه میدیدم، اما وقتی این جملات را به من گفت و سپس باز هم سکوت کرد، من از او ویرانتر شدم و تصمیم گرفتم که بار دیگر بنویسم، اما این بار برای شما که رهبر ایران هستید.
جناب آقای خامنهای!
من میخواهم بدانم که در این مملکت ما چه خبر است؟ مگر ما همه منتظر امام مهدی نیستیم؟ و مگر نه اینکه جناب علامه هاشمی خراسانی با متانت هر چه تمامتر در حال زمینهسازی برای ظهور امام مهدی است؟ پس علّت دشمنی شما با ایشان چیست؟ آیا به صرف این بهانه که هر روز در جایی یک مدّعی دروغگو پیدا میشود و ادّعای ارتباط با امام مهدی میکند و یا حتّی خود را امام مهدی میشمارد و شما او را در تلویزیونتان به تصویر میکشید و معلوم میشود که انسانی جاهل، بیسواد، بیمار، خرافاتی و خودباخته بوده و به دلایلی دنیایی و برای رسیدن به آب و نان یا جلب توجّه عدّهای دیندار بیخبر و احساساتی به این هیاهو و خودنمایی روی آورده یا اصلاً عامل بیگانه بوده که قصد خدشهدار کردن دین و مهدویّت را داشته است، میتوانید دعوت ناب و غیر قابل انکار این عالم مسلمان به زمینهسازی برای ظهور امام مهدی را نادیده بگیرید و آن را انحرافی و از جنس همان ادّعاها جلوه دهید؟! این چطور ممکن است؟!
خدایا! من جوان که سنّ زیادی ندارم، اهداف این بندهی پاک تو را خوب متوجّه شدم و فهمیدم همان چیزی که سالها منتظرش بودم را برای این مردم مصیبتزده آورده؛ دریافتم که او وارستهای است که نه به سوی خود، نه به سوی دنیا و نه به سوی بیگانگان و نه به سوی غرضورزان و بهانهگیران دعوت میکند و نه با کسی سر جنگ دارد. او از حقّی حرف میزند که همه منتظر آن بودهایم و در دعاها ناله میزنیم و آن را میطلبیم. خدایا! پس چطور او را نمیشناسند و با دیگران که خیلی با او و با گفتار و اهدافش فرق دارند، یکی میدانند و با چنین بهانهای او را تکذیب میکنند؟!
من به طور کامل تمام نقدها، پرسشها و پاسخها، دیدگاهها و کتاب مقدّس «بازگشت به اسلام» را با دقّت و موشکافی خواندهام و میخوانم. به خدا حیران ماندهام و تعجّب میکنم که چرا آقای خامنهای ایشان را نمیشناسند و متوجّه ایشان نیستند و از او حمایتی نمیکنند! به یاد فیلم حضرت مریم (ع) افتادم که با اینکه همگان و به خصوص کاهنان ادّعا داشتند بیصبرانه منتظر تولّد مسیح (ع) هستند، وقتی حضرت مریم (ع) را با کودکی در آغوش دیدند، شروع کردند به توهین و تهمت و اگر خود حضرت مسیح (ع) به اذن خداوند شروع به صحبت نمیکرد مادرش و او را در آتش میسوزاندند!
جناب آقای خامنهای!
مگر شعار شما این نیست که خدایا! خدایا! انقلاب ما را به انقلاب مهدی (ع) وصل کن؟! پس چرا یا سکوت کردهاید و یا گویا سربازانتان دربهدر در پی تعقیب کسی هستند که برای اولین بار حقایق مسلّم فراموششده را محکم و با دلیل و منطق و با شجاعت فریاد میزند و خلوص فریاد او را هر عقل سلیم و قلب پاکی درک میکند؟! آیا میخواهید او را به جرم بیان حقایق زلال اسلام و دعوت به سوی امام مهدی از بین ببرید؟! در این صورت چه پاسخی برای امام مهدی خواهید داشت؟! حتماً تا حالا این را خوب متوجّه شدهاید که جنس کلمات او با همهی کلماتی که تاکنون در این باره شنیدهاید، متفاوت است.
خدایا! اگر خود مهدی بیاید و این حقایق را فریاد بزند، با او چه معاملهای میکنند؟! خوب است بدانید که من هرگز در طول عمرم، این چنین پدرم را حیران و سرگردان و افسرده ندیده بودم و اکنون من از او حیرانترم!
آخر چرا؟؟؟