نویسندهی نقد: محمّد تقوی | تاریخ نقد: ۱۳۹۴/۲/۲۵ |
پس از مطالعه کتاب شریف «بازگشت به اسلام» نسبت به احادیث بسیار دقیق شدم، به طوری که با هر حدیثی مواجه میشوم فکر میکنم واحد یا اشتباه است. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
پاسخ به نقد شماره: ۴ | تاریخ پاسخ به نقد: ۱۳۹۴/۲/۲۶ |
افزایش دقّت و احتیاط شما در مواجهه با احادیث، بسیار مبارک و قابل ستایش است؛ زیرا از افزایش تقوای شما در دینتان حکایت دارد و نشان میدهد که شما عاقلانهتر از گذشته عمل میکنید؛ با توجّه به اینکه بیپروایی یک فرد در اخذ به احادیث، با وجود احتمال جعلی بودن یا ضعیف بودن آنها، نه تنها از دینداری او نشأت نمیگیرد، بلکه از بیمبالاتی او در دینش بر میخیزد و این بر خلاف توهّم رایج در میان عوام است؛ زیرا آنان میپندارند که مقتضای دینداری، اخذ به هر حدیثی است اگرچه واحد و غیر یقینی باشد، در حالی که چنین حدیثی تنها موجب ظن میشود و خداوند از اخذ به ظن نهی کرده و با این وصف، اخذ به چنین حدیثی، نافرمانی خداوند است و شکّی نیست که نافرمانی خداوند نمیتواند مقتضای دینداری باشد!
آری، اهمّیت این قاعده در رابطه با احادیث اعتقادی و فقهی بیشتر است و در رابطه با احادیث اخلاقی و تربیتی که حاوی نکات اعتقادی و فقهی نیستند، کمتر است؛ مانند احادیث امر کننده به راستگویی و یتیمنوازی و حُسن خلق و بر پا داشتن نماز شب و نهیکننده از فحش و حرص و حسد و جدل؛ با توجّه به اینکه این احادیث حتّی اگر عیناً از معصوم صادر نشده باشند، مِثلاً صادر شدهاند و اخذ به مضمون کلّی آنها اخذ به ظن محسوب نمیشود، بلکه اخذ به یقین است. از این رو، استفاده از این قبیل احادیث اخلاقی و تربیتی، هر چند متواتر نباشند، اشکالی ندارد و استشهاد به آنها از آن حیث که مطابق با قرآن کریم و احادیث متواتر و مطابق با عقل سلیم هستند، جایز است؛ بر خلاف احادیث مربوط به عقاید و احکام که ناگزیر باید متواتر باشند؛ به این معنا که لفظ یا مضمون آنها در هر طبقه توسّط حداقل چهار نفر روایت شده باشد و این با مراجعه به جوامع حدیثی متأخّر که مجموعهی احادیث رسیده دربارهی هر موضوع را در یک باب جمعآوری کردهاند، به آسانی قابل بررسی است؛ چراکه با این مراجعه تا حدّ زیادی معلوم میشود که دربارهی یک عقیده یا حکم، چند حدیث با چند طریق رسیده و کدام یک واحد و کدام یک متواتر است.
آری، روشن است که این از راهکارهای موقّت برای شناخت عقاید و احکام اسلام است و راهکار اصلی، دسترسی به خلیفهی خداوند در زمین است که در رأس تکالیف قرار دارد و با زمینهسازی برای ظهور او ممکن است و زمینهسازی برای ظهور او مبتنی بر جمع شدن نزد منصور هاشمی خراسانی است که مسلمانان را به جمع شدن برای یاری مهدی فرا میخواند؛ چراکه هرگاه شماری کافی از مسلمانان برای یاری مهدی جمع شوند، ظهور او بنا بر وعده و سنّت خداوند قطعی است.
خداوند همهی ما را برای قیام به این وظیفهی خطیر اسلامی موفّق گرداند.