نویسنده‌ی نقد: بهنام تاریخ نقد: ۱۳۹۳/۱۲/۵

اینجانب حقیر کتاب جناب خراسانی را مطالعه نمودم و آن را بسیار پربار و مفید ارزیابی کردم. با تکیه بر شواهد موجود، جناب خراسانی مسلماً از درجات علمی بالایی برخوردارند. لطفاً نام دانشگاه یا حوزه‌ی مربوطه که ایشان از آنجا فارغ التحصیل شده‌اند را نمایان کنید؛ زیرا ما هر چه کاوش کردیم نام و رسمی از ایشان نه به عنوان نویسنده، نه محقق و نه روحانی صاحب نامی در کشور افغانستان نیافتیم.

پاسخ به نقد شماره: ۵ تاریخ پاسخ به نقد: ۱۳۹۳/۱۲/۶

حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی، به گواهی اندیشه‌های والا و آموزه‌های اسلامی ممتاز و گران‌سنگ خود و احاطه‌ی فوق العاده بر کتاب خداوند و سنّت پیامبرش و منابع معتبر و متنوّع اعتقادی، تاریخی، حدیثی، فقهی، رجالی و فلسفی که در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» و سایر گفتارها و نوشتارهای ایشان مشهود است و نیز تربیت شاگردانی مبرّز و متعهّد که در پایگاه اطّلاع‌رسانی دفترشان مشغول به تعلیمات و تبلیغات اسلامی هستند، در بالاترین سطوح علمی قرار دارد، بل به جرأت می‌توان گفت که اعلم علمای امّت در عصر حاضر است و بیشترین فیض علمی را به مسلمانان جهان می‌رساند، ولی با این حال، به دو دلیل امکان ارائه‌ی اطّلاعات جزئی درباره‌ی هویّت، موقعیّت و سوابق شخصی ایشان برای عموم نیست:

یکم به دلیل منهج اصلاحی و انقلابی ایشان که مبتنی بر قطع انتساب به همه‌ی مذاهب، گروه‌ها و کشورها است تا در جایگاهی فرامذهبی، فراگروهی و فراکشوری قرار گیرد و قادر به رهبری همه‌ی مسلمانان از همه‌ی مذاهب، گروه‌ها و کشورها به سوی حاکمیّت خلیفه‌ی خداوند در زمین باشد و به سرمایه‌ای مشترک برای همه‌ی انسان‌ها تبدیل شود، هر چند برای ظاهرگرایان بدبین و کوته‌فکر که در حصار کلیشه‌ها و قالب‌های خودساخته اسیرند، قابل درک نباشد؛ چراکه خلیفه‌ی خداوند در زمین، متعلّق به هیچ مذهب، گروه و کشوری نیست و بیعت هیچ یک از آن‌ها را بر گردن ندارد و از این رو، ضروری است که زمینه‌ساز حاکمیّت او نیز متعلّق به هیچ مذهب، گروه و کشوری نباشد و بیعت هیچ یک از آن‌ها را بر گردن نداشته باشد تا سنخیّت میان علّت و معلول حفظ شود و امکان اجتماع مسلمانان به گرد او وجود داشته باشد.

دوم به دلیل ضرورت حفظ امنیّت ایشان در زمان کنونی که ضرورتی عقلایی و شرعی است؛ چراکه این بزرگوار تنها امید مستضعفان جهان برای دسترسی به مهدی و سرمایه‌ای گران‌بها برای اسلام و مسلمانان است، در حالی که دژخیمان خونخوار از مذاهب، گروه‌ها و کشورهای گوناگون، به سختی در جستجوی ایشانند و در صورت آگاهی از هویّت، موقعیّت و سوابق شخصی این بزرگوار، با سهولت به ایشان دسترسی می‌یابند و ریشه‌ی نهضت مقدّس «بازگشت به اسلام» و انقلاب جهانی مهدی که تازه جوانه زده است را می‌خشکانند؛ چراکه هم‌اکنون دشمنان فراوانی در منطقه حضور دارند، در حالی که دوستان چندانی در منطقه حضور ندارند و با این وصف، تظاهر ایشان در منطقه، بر خلاف حکمت و مصلحت است و ظلم به خود، مهدی و مسلمانان جهان شمرده می‌شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ[۱]؛ «و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید». البته روشن است که هرگاه دوستان کافی در منطقه حضور یابند، ایشان برای مسلمانان جهان تظاهر می‌یابد و درباره‌ی کسانی از آنان که وجود ایشان را انکار می‌کردند، داوری می‌کند؛ چراکه آنان در زمین برتری می‌جستند و از راه خداوند باز می‌داشتند و می‌کوشیدند که وعده‌ی پیامبران را دروغ گردانند.

↑[۱] . البقرة/ ۱۹۵