نویسنده‌ی نقد: محمّد تاریخ نقد: ۱۳۹۳/۱۲/۲

در مبحث تقلید اگرچه توضیحاتی که ارائه شده در برخی بحث‌ها صحیح است، اما در برخی جهات به درستی توضیح نیامده است. خداوند در هیچ یک از آیات کتاب آسمانی پیروی از علما را در دین دستور نداده بلکه ضمن اینکه علم و دانش را بهترین نعمت دانسته از سوی دیگر عامل انحراف در دین را نیز عالمان معرفی کرده و مثال آن علمای اهل کتاب که آیات مربوط به معرفی حضرت رسول الله را از کتاب تورات و انجیل در آورده‌اند. اما پرودگار عالمیان برای آن دسته از مردمی که سواد خواندن یا توان فهم برخی آیات قرآن را ندارند، توصیه نموده است به ربانیون و صالحان مراجعه کنند. تقلید اگر کورکورانه و پیروی بی‌چون و چرا باشد مردود است، اما اگر از شخص صالح و مقرب درگاه خداوند باشد برای آن کس که توان خواندن یا درک درست آیات را ندارد لازم و مفید است. اگر نظر شما را بر این بدانیم که تقلید از هر کس و هر نحو مردود است آن وقت چگونه انتظار دارید که عده‌ای از شما پیروی نمایند و اجتماع واحدی شکل بگیرد هر چند که هدف بسیار مقدس باشد؟

پاسخ به نقد شماره: ۴ تاریخ پاسخ به نقد: ۱۳۹۳/۱۲/۳

برادر ارجمند!

لازم است کتاب شریف «بازگشت به اسلام» را با هدف آشنایی عمیق با اسلام خالص و کامل، بر کنار از پیش‌ذهنیّت‌ها و پیش‌فرض‌های شخصی، با دقّت و تدبّر کافی مطالعه فرمایید؛ چراکه حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی در این کتاب[۱]، تقلید را «پیروی از گفته یا کرده‌ی دیگری بدون دلیل» تعریف فرموده است نه با دلیل! بنابراین، اگر کسی از گفته یا کرده‌ی دیگری به دلیل مطابقت آن با معیار شناخت پیروی کند، از او تقلید نکرده، بلکه از معیار شناخت پیروی کرده است. روشن است که این بزرگوار نیز از جناب‌عالی نخواسته است که از ایشان «تقلید» کنید، بل از شما خواسته است که از گفته و کرده‌ی ایشان به دلیل مطابقت آن با کتاب خداوند و سنّت یقینی پیامبرش و اقتضائات روشن عقلی پیروی کنید و این با هیچ تقریری «تقلید» از ایشان شمرده نمی‌شود. ایشان شدیداً با شخصیّت‌پرستی مخالف است و آن را مصداقی از «شرک» می‌شمارد و شخصیّت‌پرستی این است که کسی چنان تحت تأثیر یک شخصیّت قرار بگیرد که گفته و کرده‌ی او را بدون دلیل قبول کند؛ چیزی که متأسفانه امروز در میان مسلمانان رواج فراوانی دارد.

آری، بر مسلمانان واجب است که خود مستقیماً به منابع اسلام مراجعه کنند و به فتوای مجتهدان اکتفا نکنند و البته بر مجتهدان نیز واجب است که آنان را در این کار یاری کنند، به این معنا که مراجعه‌ی مستقیم آنان به منابع اسلام را تسهیل نمایند، نه اینکه به تقلید آنان از خود دامن زنند و آنان را از کتاب خداوند و سنّت یقینی پیامبرش و اقتضائات روشن عقلی به خود سرگرم سازند؛ چراکه چنین کاری، بازداشتن از راه خدا و اعانت بر اثم و عدوان است و مانند کاری است که کاهنان یهودی و راهبان مسیحی در امّت‌های گذشته انجام دادند.

از اینجا دانسته می‌شود که اجتماع شماری کافی از مسلمانان برای حفاظت، اعانت و اطاعت مهدی، اگرچه در اثر دعوت منصور هاشمی خراسانی انجام می‌شود، بر پایه‌ی تقلید از او انجام نمی‌شود، بل بر پایه‌ی تبعیّت از کتاب خداوند و سنّت یقینی پیامبرش و اقتضائات روشن عقلی انجام می‌شود و به همین دلیل است که او برای دعوت مسلمانان به این اجتماع ضروری، کتابی استدلالی و برهانی نوشته و به کتاب خداوند و سنّت یقینی پیامبرش و اقتضائات روشن عقلی استناد کرده و مانند مجتهدان به دادن فتوا و مانند مدّعیان به معرّفی خود اکتفا نکرده است، در حالی که یک مرجع تقلید، تنها فتوای خود را برای عامّه‌ی مردم اظهار می‌دارد و متوقّع است که آنان بر پایه‌ی تقلید از او و بدون علم تفصیلی به دلایلش، به فتوای او عمل کنند و یک مدّعی دروغین، تنها مقام ادّعایی خود مانند مهدی بودن یا نایب مهدی بودن یا فرزند مهدی بودن را برای عامّه‌ی مردم اظهار می‌دارد و متوقّع است که آنان بر پایه‌ی تقلید از او و بدون علم تفصیلی به دلایلش، از گفته و کرده‌ی او پیروی کنند، امّا منصور هاشمی خراسانی، نه از موضع یک مرجع تقلید و نه از موضع یک مدّعی دروغین، بل از موضع یک آمر به معروف و ناهی از منکر دعوت کرده و دعوت معقول و مشروع خود را بر دلایل یقینی و مسلّم اسلامی مبتنی ساخته است، تا مسلمانانی مانند جناب‌عالی با علم تفصیلی به دلایل او و نه صرفاً با اعتماد به مرجعیّت یا مقام ادّعایی او، دعوت او را اجابت کنند و این همان خصوصیّت مهمّی است که این شخصیّت خاص و متفاوت را از مراجع تقلید و مدّعیان دروغین جدا کرده و در جایگاه یک زمینه‌ساز عینی و عملی برای ظهور مهدی قرار داده است. این به آن معناست که منصور هاشمی خراسانی نمی‌خواهد مانند مراجع تقلید و مدّعیان دروغین، شما را به مریدان خود تبدیل کند، بل می‌خواهد از شما برادران و خواهرانی آزاده، خردمند و فرهیخته برای خود بسازد تا یاران او به سوی خداوند و خلیفه‌اش در زمین باشید.