ایران در آتش

ای کسانی که چشم بینا دارید! عاقبت ظلم را ببینید؛ ظلم به اسلام؛ ظلم به مهدی؛ ظلم به زمینه‌ساز ظهور مهدی علامه منصور هاشمی خراسانی.

این دست انتقام الهی است که از آستین اسرائیل بیرون آمده و گلوی حکومت ایران -این حکومت جبّار عنید- را گرفته است؛ حکومتی که تمام‌قد در برابر نهضت «بازگشت به اسلام» و «زمینه‌سازی برای ظهور مهدی» ایستاد و از هیچ توطئه و اقدامی بر ضدّ علامه منصور هاشمی خراسانی خودداری نکرد؛ حکومتی که همه‌ی نصایح و انذارهای این عالم صادق و خیرخواه را نشنیده گرفت و پاسخ درس‌ها و حکمت‌های او را با تهمت و اهانت داد؛ حکومتی که از فرط تکبّر، خدا را بنده نبود و به این بنده‌ی صالح او، جز با تحقیر و استهزاء نظر نکرد؛ حکومتی که مردان و زنان مؤمن و پرهیزکار را به جرم دعوت به سوی مهدی دستگیر کرد و تحت انواع شکنجه و آزار قرار داد؛ حکومتی که نزدیک نیم قرن، مردم ایران را به اسارت گرفت و حاضر به اصلاح هیچ یک از اشتباهات خود نشد.

۱۰ سال پیش گفتم:

نظام ایران اقتداری ندارد. اقتدار تنها برای خداوند است و او هرگاه بخواهد این نظام ظالم را به کیفر ظلم‌هایش به این عالم مظلوم می‌رساند و این برای ذات متعال او بسیار آسان‌تر از چیزی است که شما تصوّر می‌کنید. من از روی اطّلاع به شما می‌گویم که اگر این نظام شرور هر چه زودتر دست از شرارت برندارد و دست ارادت به سوی این زمینه‌ساز ظهور مهدی دراز نکند، به زودی از جایی که هیچ تصوّرش را نمی‌کند سرنگون خواهد شد و سرنگون شدن آن به تعبیر این بزرگوار، مانند سرنگون شدن کاسه‌ی سفالینی خواهد بود که ناگهان از دست صاحبش سُر می‌خورد و بر زمین می‌افتد و می‌شکند و او تنها با حسرت به آن می‌نگرد و می‌گوید: هاه![۱]

اکنون این وعده تحقّق یافته و کیفر الهی فرا رسیده است. خداوند کافران را بر این نظام ظالم مسلّط کرده است و آنان عرض و طولش را می‌کوبند و می‌روبند، در حالی که سرانش را کشته‌اند و رهبر گمراه و مغرورش را خوار و ذلیل کرده‌اند؛ همان رهبری که مانند فرعون ادّعای خدایی داشت، ولی علامه منصور هاشمی خراسانی -این عالم بی‌ادّعا- را مدّعی دروغین می‌شمرد؛ همان رهبری که سگ‌هایش را رها می‌کرد تا جامه بر تن این بنده‌ی پاک خدا بدرند، تنها به این جرم که از او برتر است و کاری را انجام می‌دهد که او باید انجام می‌داد و نداد!

اکنون او تحقیر شده است؛ همان طور که این ولیّ خدا را تحقیر کرد. اکنون او بر جان خود بیمناک است؛ همان طور که این ولیّ خدا را بر جان خود بیمناک ساخت. اکنون او مجبور به اختفاء شده است؛ همان طور که این ولیّ خدا را مجبور به اختفاء کرد. اکنون او در معرض بدترین توهین‌ها قرار گرفته است؛ همان طور که این ولیّ خدا را در معرض بدترین توهین‌ها قرار داد.

الله اکبر! انتقام الهی را می‌بینید؟! شاید این ملعون مخذول هنوز ندانسته باشد که بیش از هر چیز تاوان کدام گناهش را پس می‌دهد، ولی به زودی خواهد دانست؛ هنگامی که با دست مردم یا در ترس و اندوه از دنیا می‌رود و خود را در میانه‌ی آتش می‌یابد و از تک تک گناهانش خبر داده می‌شود؛ پس در می‌یابد که هیچ گناهی بزرگ‌تر از به تأخیر انداختن ظهور مهدی با بایکوت و تخریب نهضت علامه منصور هاشمی خراسانی مرتکب نشده است!

باری بر سرنوشت او نمی‌توان تأسّف خورد، اگرچه بسیار تکان‌دهنده و عبرت‌آموز است؛ چراکه او در برابر حق گردن افراشت و سینه سپر کرد و همچنین بر سرنوشت ایادی و اذناب او که اکنون در میان حمله‌ی دشمن و خشم مردم گیر افتاده‌اند؛ چراکه آنان شریک جرم او بودند و از هیچ تلاشی برای تحقّق منویّات -یعنی اهواء نفسانی- او فروگذار نکردند؛ خصوصاً شماری از آنان در اطّلاعات سپاه که متصدّی مقابله با نهضت بازگشت به اسلام و زمینه‌سازی برای ظهور مهدی بودند و برای تخریب وجهه‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی، سناریو می‌نوشتند و اجرا می‌کردند و اکنون -بنا بر خبرهای رسیده- کشته شده‌اند و دیگر نیستند تا سگ‌های ولگرد را در فضای مجازی برای حمله به حق تغذیه و تحریک کنند. آری، بر سرنوشت این شیاطین، تأسّف نمی‌توان خورد. تأسّفی اگر باشد، بر سرنوشت فریب‌خوردگان احمق و کم‌آزار آنان است که با تبعیّت و حمایت کورکورانه از آنان، آخرت را از دست دادند، بدون اینکه به دنیایی رسیده باشند؛ چراکه آنان زیان‌کارترین گروه هستند. امیدواریم کسانی از آنان که هنوز در گوشه و کنار باقی مانده‌اند، از سرنوشت شیاطین‌شان عبرت بگیرند و دست از دشمنی با حق بردارند، پیش از آنکه به سرنوشت آنان دچار شوند.

از خدای بزرگ و توانا که این گونه برای حق غیرت می‌ورزد و باطل را رسوا و زبون می‌سازد، مسألت داریم که بنده‌ی خاصّش علامه منصور هاشمی خراسانی را از شرّ این نظام شرور و شیطانی، به طور کامل آسوده گرداند و از همه‌ی گزندهای پنهان و آشکار حفظ فرماید و به آرمان مقدّسش که آرمان پیامبران و صدّیقان است -یعنی حاکمیّت خداوند بر زمین- برساند، اگرچه منافقان و فاسقان کراهت داشته باشند.

↑[۱] . بنگرید به: مقاله‌ی «در محضر خوبان؛ گفتگویی با استاد فرزانه جناب دکتر ذاکر معروف»، منتشرشده در تاریخ ۱۳۹۴/۱۰/۱۸.