نویسنده‌ی پرسش: خالد تاریخ پرسش: ۱۴۰۲/۱/۱۴

بین علما درباره‌ی ساخت مناره و گنبد برای مسجد اختلاف است. لطفاً بفرمایید که آیا ساخت این نمادها، شرعی است یا بدعت محسوب می‌شود؟

پاسخ به پرسش شماره: ۷ تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۴۰۲/۱/۳۰

از روایات اسلامی دانسته می‌شود که مسجد در زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مناره نداشت و این یعنی ساخت مناره برای آن سنّت محسوب نمی‌شود؛ چنانکه از عليّ بن جعفر روایت شده است: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْأَذَانِ فِي الْمَنَارَةِ، أَسُنَّةٌ هُوَ؟ فَقَالَ: إِنَّمَا كَانَ يُؤَذَّنُ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِي الْأَرْضِ، وَلَمْ تَكُنْ يَوْمَئِذٍ مَنَارَةٌ»[۱]؛ «از ابو الحسن (موسی بن جعفر) علیه السلام درباره‌ی اذان گفتن بر مناره پرسیدم که آیا سنّت است؟ پس فرمود: برای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بر زمین اذان گفته می‌شد و در آن زمان مناره‌ای وجود نداشت»؛ همچنانکه گنبدی وجود نداشت؛ چراکه مسجد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فاقد سقف بود، تا اینکه به پیشنهاد صحابه، برای آن سایه‌بانی ساخته شد؛ چنانکه روایت شده است: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ بَنَى مَسْجِدَهُ بِالسَّمِيطِ، ثُمَّ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ كَثُرُوا، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَوْ أَمَرْتَ بِالْمَسْجِدِ فَزِيدَ فِيهِ، فَقَالَ: نَعَمْ، فَأَمَرَ بِهِ، فَزِيدَ فِيهِ، وَبَنَاهُ بِالسَّعِيدَةِ، ثُمَّ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ كَثُرُوا، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَوْ أَمَرْتَ بِالْمَسْجِدِ فَزِيدَ فِيهِ، فَقَالَ: نَعَمْ، فَأَمَرَ بِهِ، فَزِيدَ فِيهِ، وَبَنَى جِدَارَهُ بِالْأُنْثَى وَالذَّكَرِ، ثُمَّ اشْتَدَّ عَلَيْهِمُ الْحَرُّ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَوْ أَمَرْتَ بِالْمَسْجِدِ فَظُلِّلَ، فَقَالَ: نَعَمْ، فَأَمَرَ بِهِ، فَأُقِيمَتْ فِيهِ سَوَارٍ مِنْ جُذُوعِ النَّخْلِ، ثُمَّ طُرِحَتْ عَلَيْهِ الْعَوَارِضُ وَالْخَصَفُ وَالْإِذْخِرُ، فَعَاشُوا فِيهِ حَتَّى أَصَابَتْهُمُ الْأَمْطَارُ، فَجَعَلَ الْمَسْجِدُ يَكِفُ عَلَيْهِمْ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَوْ أَمَرْتَ بِالْمَسْجِدِ فَطُيِّنَ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: لَا، عَرِيشٌ كَعَرِيشِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَلَمْ يَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ»[۲]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دیوار مسجد خود را به ضخامت یک خشت ساخت، سپس مسلمانان افزایش یافتند، پس گفتند: ای رسول خدا! کاش امر کنی که مسجد بزرگ‌تر شود، پس فرمود: بسیار خوب، پس به آن امر کرد و مسجد گسترش یافت و دیوارش را نیم خشت ضخیم‌تر کرد، سپس مسلمانان افزایش یافتند، پس گفتند: ای رسول خدا! کاش امر کنی که مسجد بزرگ‌تر شود، پس فرمود: بسیار خوب، پس به آن امر کرد و مسجد گسترش یافت و دیوارش را با دو خشت نر و ماده (یکی راست و یکی کج) ساخت، سپس گرما بر آنان شدّت گرفت، پس گفتند: ای رسول خدا! کاش امر کنی که سایه‌بانی برای مسجد ساخته شود، پس فرمود: بسیار خوب، پس به آن امر کرد و از تنه‌ی درخت خرما ستون‌هایی بر آن قرار گرفت و با چوب و حصیر و برگ پوشانده شد، پس مدّتی را سپری کردند تا اینکه باران باریدن گرفت و آب از سقف چکه می‌کرد، پس گفتند: ای رسول خدا! کاش امر کنی که سقف گل‌اندود شود، پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به آنان فرمود: نه، بلکه سایه‌بانی چون سایه‌بان موسی علیه السلام باشد. پس همواره به همین صورت بود تا اینکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از دنیا رفت». از این روایت دانسته می‌شود که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از ساختن سقف کامل و مستحکم برای مسجد کراهت داشت و ترجیح می‌داد که ساختمان آن ساده و بی‌آلایش باشد؛ چنانکه در روایت دیگری آمده است که می‌فرمود: «مَا أُمِرْتُ بِتَشْيِيدِ الْمَسَاجِدِ»[۳]؛ «به استوار ساختن مساجد امر نشده‌ام».

بر این اساس، شکّی نیست که بهترین شکل مسجد، شکل نخستین آن است که سرشار از زهد و معنویّت و خالی از تجمّل و تکلّف است و ساختن آن به أشکال دیگر بدعت محسوب می‌شود، بل روایت شده که آراستن مساجد و بلند کردن مناره‌ها، از کارهای گمراهان در آخر الزمان و نشانه‌های قیامت است[۴]. از این رو، دور از انتظار نیست که امام مهدی علیه السلام پس از ظهور، به تخریب گنبدها، مناره‌ها و حتّی سقف‌های مساجد بپردازد، تا ظاهر آن‌ها را مانند باطنشان اصلاح گرداند؛ چنانکه از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است: «أَوَّلُ مَا يَبْدَأُ بِهِ قَائِمُنَا سُقُوفُ الْمَسَاجِدِ، فَيُكَسِّرُهَا، وَيَأْمُرُ بِهَا، فَيُجْعَلُ عَرِيشًا كَعَرِيشِ مُوسَى»[۵]؛ «نخستین چیزی که قائم ما به آن می‌پردازد، سقف‌های مساجد است. پس آن‌ها را از بین می‌برد و امر می‌کند که به جای آن‌ها سایه‌بانی چون سایه‌بان موسی قرار گیرد» و روایت شده است: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ دَخَلَ الْكُوفَةَ، وَأَمَرَ بِهَدْمِ الْمَسَاجِدِ الْأَرْبَعَةِ، حَتَّى يَبْلُغَ أَسَاسَهَا، وَيُصَيِّرَهَا عَرِيشًا كَعَرِيشِ مُوسَى، وَتَكُونُ الْمَسَاجِدُ كُلُّهَا جَمَّاءَ لَا شَرَفَ لَهَا، كَمَا كَانَتْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ»[۶]؛ «هنگامی که قائم قیام می‌کند، وارد کوفه می‌شود و به تخریب مساجد اربعه امر می‌کند، تا اینکه به پی آن‌ها می‌رساند و آن‌ها را سایه‌بانی چون سایه‌بان موسی قرار می‌دهد و پس از آن، همه‌ی مساجد هموار خواهند بود و جای بلندی که مشرف باشد نخواهند داشت، همان طور که در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بودند»‌ و روایت شده است: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ يَهْدِمُ الْمَنَائِرَ وَالْمَقَاصِيرَ الَّتِي فِي الْمَسَاجِدِ، وَمَعْنَى هَذَا أَنَّهَا مُحْدَثَةٌ مُبْتَدَعَةٌ لَمْ يَبْنِهَا نَبِيٌّ وَلَا حُجَّةٌ»[۷]؛ «هنگامی که قائم قیام می‌کند، مناره‌ها و مقصوره‌هایی که در مساجد است را تخریب می‌کند و علّتش این است که آن‌ها نوپیدا و بدعت هستند و هیچ پیامبر یا امامی آن‌ها را نساخته است»؛ همچنانکه امام علی علیه السلام در زمان حکومت خود، برخی مناره‌ها و محراب‌های مساجد را تخریب کرد[۸].

با این حال، نماز گزاردن در مساجدی که دارای سقف، مناره و گنبد هستند، تا زمان اصلاح آن‌ها، اشکالی ندارد؛ زیرا معلوم است که بسیاری از مساجد در زمان اهل بیت علیهم السلام، دارای سقف، مناره و امثال آن بودند و با این حال، آنان در آن‌ها نماز می‌گزاردند و یاران خود را از نماز گزاردن در آن‌ها نهی نمی‌کردند؛ چنانکه روایت شده است: «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْمَسَاجِدِ الْمُظَلَّلَةِ، أَيُكْرَهُ الصَّلَاةُ فِيهَا؟ قَالَ: نَعَمْ، وَلَكِنْ لَا يَضُرُّكُمُ الْيَوْمَ، وَلَوْ قَدْ كَانَ الْعَدْلُ لَرَأَيْتُمْ كَيْفَ يُصْنَعُ فِي ذَلِكَ»[۹]؛ «از امام جعفر صادق علیه السلام درباره‌ی مساجد مسقّف پرسیده شد که آیا نماز گزاردن در آن‌ها کراهت دارد؟ فرمود: آری، ولی امروز برای شما اشکالی ندارد و اگر حکومت عدل فرا رسد، خواهید دید که درباره‌ی آن‌ها چگونه عمل می‌شود» و نظیر این از امام ابو جعفر باقر علیه السلام درباره‌ی نماز گزاردن در مساجدی که نقش و نگار دارند نیز رسیده است[۱۰].

↑[۱] . مسائل عليّ بن جعفر، ص۲۳۳؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۲، ص۲۸۴
↑[۲] . الكافي للكليني، ج۳، ص۲۹۵؛ معاني الأخبار لابن بابويه، ص۱۵۹؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۳، ص۲۶۲
↑[۳] . مصنف عبد الرزاق، ج۳، ص۱۵۲؛ سنن أبي داود، ج۱، ص۱۲۲؛ الورع للمروذي، ص۱۹۵؛ مسند أبي يعلى، ج۴، ص۳۴۰؛ صحيح ابن حبان، ج۳، ص۳۹۹
↑[۴] . بنگرید به: تفسير عليّ بن إبراهيم القميّ، ج۲، ص۳۰۵؛ كمال الدين وتمام النعمة لابن بابويه، ص۵۲۶؛ مفيد العلوم ومبيد الهموم للخوارزمي، ص۵۹۷؛ حلية الأولياء وطبقات الأصفياء لأبي نعيم الأصبهاني، ج۳، ص۳۵۸؛ السنن الواردة في الفتن للداني، ج۴، ص۸۳۸؛ ترتيب الأمالي الخميسية للشجري، ج۲، ص۳۷۴؛ روضة الواعظين للفتال النيسابوري، ص۳۳۸.
↑[۵] . من لا يحضره الفقيه لابن بابويه، ج۱، ص۲۳۶
↑[۶] . الغيبة للطوسي، ص۴۷۵
↑[۷] . الغيبة للطوسي، ص۲۰۶
↑[۸] . بنگرید به: من لا يحضره الفقيه لابن بابويه، ج۱، ص۲۳۶ و ۲۳۹؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۳، ص۲۵۳ و ۲۵۶.
↑[۹] . الكافي للكليني، ج۳، ص۳۶۸؛ من لا يحضره الفقيه لابن بابويه، ج۱، ص۲۳۵؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۳، ص۲۵۳
↑[۱۰] . بنگرید به: الكافي للكليني، ج۳، ص۳۶۹؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۳، ص۲۵۹.