نویسندهی پرسش: ثنا | تاریخ پرسش: ۱۴۰۰/۱۱/۱۷ |
آیا کندن و بلعیدن پوست لب که ممکن است بخشی از آن خشک و جدا شده باشد یا اصلاً جدا نشده باشد و خودمان جدا کنیم، اشکالی دارد؟ پوستهای ریزی که کنار ناخن هست و کمی از آن جدا میشود، چطور؟ آیا اینها در صورتی که موجب خونریزی نشوند، باز هم نجس هستند؟ ممنون میشوم اگر به طور واضح راهنمایی بفرمایید.
پاسخ به پرسش شماره: ۱۳ | تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ |
ظاهراً میان عالمان مسلمان اختلافی نیست که جزء جداشده از بدن جاندار، مردار محسوب میشود و از این رو، نجس و حرام است؛ چنانکه در حدیث آمده است: «مَا قُطِعَ مِنْ حَيٍّ فَهُوَ مَيِّتٌ»[۱]؛ «چیزی که از زنده جدا میشود، مردار است» و خداوند مردار را در صدر چیزهای حرام قرار داده و فرموده است: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ﴾[۲]؛ «مردار و خون و گوشت خوک و چیزی که نام غیر خداوند بر آن برده شده، بر شما حرام است» و از عدم طهارت چیزهای حرام و نجاست آنها خبر داده و فرموده است: ﴿وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ﴾[۳]؛ «و چیزهای پاک را برای آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میکند». با این حال، بیشتر عالمان مسلمان، «جزء جداشده از بدن جاندار» را شامل چیزهایی مانند مو و ناخن ندانستهاند؛ چراکه این چیزها اصلاً دارای روح نیستند تا صفت مردار بر آنها صدق کند؛ با توجّه به اینکه اگر دارای روح بودند، جدا شدنشان از بدن، عادی، بیضرر و مباح نبود و ظاهر این است که مقصود از عدم وجود روح در این چیزها، عدم جریان خون در آنهاست، به نحوی که اگر بریده شوند، از آنها خونی بیرون نمیآید. هر چند آنان پوست را به طور کلّی در میان این چیزها ذکر نکردهاند، ولی قطعاً قاعده و دلیلشان بخشی از لایهی بیرونی پوست که خون جاری ندارد و جدا شدنش از بدن، عادی، بیضرر و مباح است را در بر میگیرد؛ مانند تکّههای کوچک و نازکی از پوست لب و اطراف ناخن و نیز جای زخم، جوش و تاول که گاهی برآمده و خشک میشوند و به آسانی میتوان آنها را کند، بدون اینکه از آنها خونی بیرون آید. با این حال، برخی از عالمان مسلمان، عدم نجاست این چیزها را مبتنی بر آیاتی دانستهاند که بر عدم وجود عسر و حرج در دین دلالت دارند؛ با توجّه به آنکه وجود این چیزها در بدن، بسیار شایع است و پرهیز از کندن آنها یا شستن دست و بدن پس از تماس با آنها، خالی از عسر و حرج نیست، در حالی که خداوند فرموده است: ﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾[۴]؛ «خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما سختی نمیخواهد» و فرموده است: ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ﴾[۵]؛ «و بر شما در دین تنگنایی قرار نداده است». این یعنی از نظر آنان، این چیزها مردار هستند، ولی بنا بر آیات مذکور، نجس و حرام محسوب نمیشوند؛ چراکه اجتناب و تطهیر از آنها عسر و حرج دارد.
باری، نظر صحیحتر آن است که این چیزها مردار محسوب نمیشوند، ولی اگر فرضاً مردار محسوب شوند نیز نمیتوان آنها را نجس و حرام دانست؛ چراکه با توجّه به وجود عسر و حرج در اجتناب و تطهیر از آنها، دست کم نجاست و حرمتشان معلوم نیست، در حالی که اصل بر طهارت و اباحه است، تا آن گاه که خلاف آن معلوم شود. با این حال، خوردن عمدی آنها وجهی ندارد و چه بسا بر خلاف نظافت و بهداشت است و به بدن زیان میرساند و از این رو، باید از آن خودداری کرد.