نویسندهی پرسش: میکائیل | تاریخ پرسش: ۱۴۰۰/۱۰/۱۷ |
در آیهی ۲۲ سورهی الرّوم، «اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ» از نشانههای خداوند دانسته شده است. از آنجا که هر جزء از عالم خلقت، آیهای از آیات الهی است، سوال بنده این است که اختلاف بین زبانها از چه بابی شایستهی تأکید است؟ شماری از علما اختلاف بین زبانها را ناشی از خلاقیت آدمی در به کار بردن لغات و زبان و ارتباط برقرار کردن و فاصله افتادن بین قبائل میدانند و شماری دیگر از افراد، علّت اختلاف بین زبانها را اتفاق برج بابل میدانند که در تورات (سفر تکوین، فصل ۱۱، فقرات ۱-۹) از آن یاد شده است. آیا به دلیل یکی از دو باب ذکر شده است یا بابی دیگر؟
پیشاپیش از پاسخ کامل و مستدلّ شما سپاسگزارم.
پاسخ به پرسش شماره: ۴۰ | تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۴۰۰/۱۱/۲ |
دربارهی اینکه مقصود خداوند از ﴿اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ﴾؛ «تفاوت زبانهای شما» در آیهی ۲۲ سورهی روم چه بوده، دو احتمال است:
۱ . احتمال نخست این است که مقصود او، تفاوت لغات و لهجهها میان اقوام مختلف بوده که موهبتی خاصّ انسان است و به دلیل همین خاص بودن، قابلیّت ذکر را داشته است. توضیح آنکه همهی حیواناتِ همگونه در جهان، زبان واحدی برای ارتباط با یکدیگر دارند؛ چنانکه مثلاً همهی فیلها یا شیرها یا گرگها یا سگها، خواه از آسیا باشند و خواه از آفریقا و خواه از قارّهای دیگر، زبان یکسانی دارند و به شیوهی واحدی با هم ارتباط برقرار میکنند و بر این اساس، انسانها نیز که گونهی واحدی هستند، طبیعتاً باید زبان یکسانی میداشتند و به شیوهی واحدی با هم ارتباط برقرار میکردند، ولی میبینیم که چنین نیست و هر قومی از آنان با لغت و لهجهی متفاوتی سخن میگوید و این نشاندهندهی تمایز آنان از سایر حیوانات است که راه، روش، هدف و تکلیف متمایزی را برای آنان اقتضا میکند؛ همچنانکه آزمایشی برای آنان از جانب خداوند است تا معلوم شود که آیا میتوانند با تکیه بر عقل و فطرت مشترک خود، از سدّ تفاوت زبانها و رنگهایشان بگذرند و جامعهای واحد با حاکمیّت خلیفهی خداوند در زمین بنا کنند؟ واضح است که این نکتهی مهم، قابلیّت ذکر را داشته و از این رو، خداوند آن را ذکر کرده و نشانهای برای عالمان دانسته است.
۲ . احتمال دیگر آن است که مقصود او، تفاوت آواها میان انسانها بوده؛ با توجّه به اینکه هر انسانی صدایی مخصوص به خود دارد که نظیری برای آن در جهان یافت نمیشود و این مانند اختصاصی بودن چهره و اثر انگشت، از نشانههای وجود و قدرت آفریدگار است؛ چراکه ایجاد این همه انسان، از آغاز تا کنون، با صدا، چهره و اثر انگشتِ منحصر به فرد، نمیتواند حاصل تصادف باشد؛ با توجّه به اینکه پدیدهی ناشی از تصادف، تکرارپذیر است، بلکه عدم تکرار آن، هرگاه دامنهی تصادف محدود و تعداد آن فراوان باشد، محتمل نیست و از این رو، نمیتوان پذیرفت که تفاوت موجود میان صدا، چهره و اثر انگشتِ انسانها، یک رویداد تصادفی بوده است، بدون اینکه حتّی یک مورد در آن تکرار شده باشد. این نشانهای آشکار از وجود و قدرت خداوند است و از این رو، اشاره به آن در کتاب خداوند، کاملاً بجا و شایسته بوده است.
عالمانی مانند طوسی (د.۴۶۰ق)[۱] و طبرسی (د.۵۴۸ق)[۲] از شیعه و رازی (د۶۰۶ق)[۳] و آلوسی (د.۱۲۷۰ق)[۴] از اهل سنّت، احتمال دوم را ترجیح دادهاند.