نویسنده‌ی پرسش: ابو هادی تاریخ پرسش: ۱۳۹۸/۹/۱

لطفاً موانع ارث را بیان فرمایید. چه چیزهایی مانع از ارث می‌شوند؟

پاسخ به پرسش شماره: ۲ تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۸/۹/۶

موانع ارث سه چیز است:

۱ . کفر که مانع ارث بردن کافر از مسلمان می‌شود؛ به دلیل سخن خداوند که فرموده است: ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا[۱]؛ «و خداوند هرگز برای کافران سلطه‌ای بر مؤمنان قرار نمی‌دهد»، در حالی که ارث بردن کافر از مسلمان سلطه یافتن بر مال اوست، ولی مانعی برای ارث بردن مسلمان از کافر وجود ندارد؛ چراکه آیات ارث عامّ هستند و تخصیص آن‌ها با روایات ممکن نیست؛ خصوصاً با توجّه به اینکه روایات متعارض هستند؛ چنانکه از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است: «أَنَّه قَالَ فِيمَا رَوَى النَّاسُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: لَا يَتَوَارَثُ أَهْلُ مِلَّتَيْنِ فَقَالَ: نَرِثُهُمْ ولَا يَرِثُونَّا لأَنَّ الإِسْلَامَ لَمْ يَزِدْهُ إِلَّا عزّاً فِي حَقِّهِ»[۲]؛ «درباره‌ی چیزی که مردم از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت کرده‌اند حاکی از اینکه اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی‌برند، فرمود: ما از آن‌ها ارث می‌بریم و آن‌ها از ما ارث نمی‌برند، اسلام در حقّ مسلمان جز عزّت نمی‌افزاید» و این نظر معاذ بن جبل، معاویه، عبد الله بن معقل، یحیی بن یعمر، مسروق، سعید بن مسیّب، إبراهیم نخعی، إسحاق و نظر مشهور اهل بیت است.

۲ . قتل عمد که مانع ارث بردن قاتل از مقتول می‌شود؛ چراکه قتل عمد، کاری حرام است و کاری حرام سبب حصول مالی حلال نمی‌شود. توضیح آنکه سبب حلال شدن مال برای وارث، مرگ مورّث است و هرگاه سبب مرگ مورّث، قتل او توسّط وارث باشد، حلال شدن مال با کاری حرام لازم می‌آید که ممکن نیست و با این وصف، حلال شدن مال مقتول برای قاتل، محال است و این از حکمت‌های خاصّ علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«ذُكِرَ عِنْدَ الْمَنْصُورِ رَجُلٌ قَتَلَ أَخَاهُ عَمْدًا، فَقَالَ: لَا يَرِثُهُ، قُلْتُ: أَلَمْ تَقُلْ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يُخَصَّصُ بِالسُّنَّةِ؟! قَالَ: بَلَى وَلَكِنَّ الْحَرَامَ لَا يَجُرُّ الْحَلَالَ، قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ قَتَلَهُ خَطَأً أَكَانَ يَرِثُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ إِلَّا مِنْ دِيَتِهِ، قُلْتُ: لِمَاذَا؟ قَالَ: لِأَنَّهَا عَلَيْهِ لَا لَهُ»[۳]؛ «نزد منصور از مردی یاد شد که برادر خود را به عمد کشته است، پس فرمود: از او ارث نمی‌برد، گفتم: آیا نفرمودی که قرآن با سنّت تخصیص زده نمی‌شود؟! فرمود: چرا، ولی حرام منجرّ به حلال نمی‌شود، گفتم: اگر او را به خطا کشته بود آیا از او ارث می‌برد؟ فرمود: آری، مگر از دیه‌ی او، گفتم: برای چه؟ فرمود: برای اینکه آن بر اوست، نه برای او».

چیزی که این حکم را تأیید می‌کند، دو چیز است: یکی آنکه تملّک مالی حلال بدون هزینه و زحمت، رحمتی از جانب خداوند است و مرتکب قتل عمد، مستحقّ رحمتی از جانب خداوند نیست، بل مستحقّ این است که از آن محروم شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا[۴]؛ «و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد، سزای او جهنّم است که تا ابد در آن بماند و خداوند بر او خشم گیرد و او را لعنت کند و برایش عذابی عظیم فراهم سازد» و دیگری آنکه ارث بردن قاتل از مقتول، مشوّق و محرّکی برای قتل است و طبعاً به افزایش قتل در میان ورثه می‌انجامد و با این اوصاف، نمی‌تواند مشروع باشد.

۳ . بردگی که مانع ارث بردن برده از آزاد می‌شود؛ چراکه برده مملوک دیگری است و مملوک دیگری مالک چیزی نمی‌شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا ۖ هَلْ يَسْتَوُونَ ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۵]؛ «خداوند مثال می‌زند برده‌ی مملوکی را که بر چیزی سلطه‌ای ندارد و کسی را که از نزد خود به او رزقی نیکو داده‌ایم، پس او از آن در پنهان و آشکار انفاق می‌کند، آیا با هم برابرند؟! سپاس برای خداوند است، بلکه بیشترشان نمی‌دانند» و فرموده است: ﴿فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاءٌ[۶]؛ «پس کسانی که در روزی برتری داده شدند، روزی‌شان را به بردگانشان نمی‌سپارند تا همگی در آن یکسان باشند» و فرموده است: ﴿ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ ۖ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۚ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْـآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۷]؛ «برای شما مثالی از خودتان می‌زند: آیا برای شما از بردگانتان شریکانی در چیزی که روزی‌تان کردیم وجود دارند که با شما در آن یکسان باشند و از آنان بترسید چنانکه از خود می‌ترسید؟ این گونه آیات را برای گروهی که تعقّل می‌کنند تفصیل می‌دهیم».

برخی علاوه بر این سه، زنا و لعان را نیز مانع ارث دانسته‌اند، ولی حق آن است که فرزند زنا و فرزند لعان، فرزند شرعی نیستند؛ همچنانکه زن و مرد زناکار زوج محسوب نمی‌شوند و زن و مرد ملاعن از هم جدا می‌شوند و با این وصف، ارث نبردنشان به سبب عدم مقتضی است، نه وجود مانع.

↑[۱] . النّساء/ ۱۴۱
↑[۲] . الكافي للكليني، ج۷، ص۱۴۲؛ من لا يحضره الفقيه لابن بابويه، ج۴، ص۳۳۵؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۹، ص۳۶۵
↑[۴] . النّساء/ ۹۳
↑[۵] . النّحل/ ۷۵
↑[۶] . النّحل/ ۷۱
↑[۷] . الرّوم/ ۲۸