«زمین گندیده و زمان مانند مرداری است که باد کرده باشد.»[۱]
برای خریدن یک کتاب، از آزادی به میدان انقلاب میروم. بویی نامطبوع در طول مسیر احساس میشود. در هوای آلوده تهران، برخی مردم همواره ماسک به صورت دارند. سالهاست که هوای تهران آلوده است. علی الخصوص در فصل سرما که وارونگی رخ میدهد و مشکلات تنفسی جدی برای مردم ایجاد میکند. تا حدّی که در برخی آمارها تلفات سالیانه آلودگی هوای تهران را پنجاه هزار نفر تخمین زدهاند.
به جوانی فکر میکنم که از شهرستان به امید کار و زندگی بهتر به تهران میآید؛ اما جز سیاهی و مظاهر تباهی چیزی نمیبیند. به مادری فکر میکنم که پارهی تنش بیمار است و در بستر بیماری جان میدهد. در حالی که قادر به پرداخت هزینههای نجومی درمان نیست. بیمارستانهای خصوصی پولهای گزاف میگیرند و بیمارستانهای دولتی، بخیه از زخم کودک باز میکنند؛ کودکی که توان پرداخت هزینههای درمانش را ندارد! مشتی نمونهی خروار؛ ظلمی افسارگسیخته بر پیکرهی بی جان مردم. مردمی نیممرده که رنگ عدالت را ندیدهاند و بوی عدالت را نشنفتهاند. به ظلم عادت کردهاند و با آن خو گرفتهاند. اگر بنایی بر مخالفت داشته باشند، تنها در فضای مجازی عقدهگشایی میکنند. تو گویی آن ظلمی که در واقع متحمل میشوند هم تنها محدود به فضای مجازی است! تعداد محدودی هم که جانشان به لب رسیده و در میدان عمل اعتراض میکنند، کت بسته روانه زندان میشوند تا چند ماهی طعم عدالت دستگاه قضایی حاکم را بچشند!
به منزل برمیگردم. اخبار را پیگیری میکنم. ماجرای این بو جدی است. در اقصی نقاط شهر احساس شده و در شبکههای خارجی منعکس شده است. بوی مشمئز کنندهی مدفوع در سراسر پایتخت حس شده و مسئولان بیکفایت با گذشت چندین ساعت از آن، درباره علتش اظهار بیاطلاعی میکنند! برای منی که سرگذشت اقوام گذشته را در قرآن خواندهام، هیچ عجیب نیست اگر خداوند بخواهد شهری فاسد با مردمی گناهکار را به شکلی تحقیرآمیز نابود کند. مردمی که خدا را از یاد بردهاند و ظالمی کم سواد و پر ادعا را بر صندلی خلیفهاش نشاندهاند و جز خور و خواب و شهوت، دغدغهای ندارند. ﴿وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ﴾[۲]؛ «و اما عاد، با بادی توفنده و سرکش هلاک شدند». قوم عاد، صاحب شهر اِرَم با کاخهای ستوندار و بلند، همان شهری که مانندش در شهرها ساخته نشده بود، با بادی توفنده و سرکش هلاک شد. چه کسی دست خداوند را بسته میداند از اینکه ظالمان را با عذابی چون عذاب اقوام گذشته، یا با عذابی خوار کنندهتر نابود کند؟! بیگمان خداوند هیچ قومی را نابود نکرد، مگر آنکه پیش از آن انذار دهندهای به سویشان فرستاد تا برخی نشانههایش را آشکار کند و آنان را چند صباحی مهلت داد تا توبه کنند. اما مردم جاهل، همواره نشانههای خدا را به سخره گرفتند. از رخدادها لطیفهها میسرایند تا سرگرم باشند.
به پایگاه اطلاعرسانی حضرت علامه مراجعه میکنم تا برخی انذارهای این عالم دوراندیش را بخوانم و متذکر شوم.
آیا میپندارید که اگر در برابرش تسلیم نشوید، آسیبی نخواهید دید و اگر حکومتش را نپذیرید، مشکلی پیش نخواهد آمد؟! هرآینه مرگ بر شما سایه خواهد انداخت، بل چیزی که مرگ را از آن دوستتر خواهید داشت! یکدیگر را خواهید درید و از پوست یکدیگر پوستین خواهید ساخت! پدر سر پسر را خواهد برید و پسر گوشت پدر را خواهد خورد! در همهی شهر زنی پاک یافت نخواهد شد و مردی امین به دست نخواهد آمد؛ چراکه همگی تردامن و دزد خواهند بود! مانند کرم در پلیدی خواهید خزید و مانند خوک در لجن خواهید پرید! به پدر و مادرتان دشنام خواهید داد و بر روی خواهر و برادرتان آب دهان خواهید افکند! خداوند را انکار خواهید کرد و رستاخیز را به سخره خواهید گرفت! برای شیطان سجده خواهید برد و برای شکم و فرج جان خواهید داد! نفرت جسمتان را خواهد سوخت و خشم جانتان را خواهد کاست! از هر دو تن یکی دیوانه خواهد بود، ولی کدام یک معلوم نخواهد بود! خاکتان بوی مدفوع خواهد داد و آبتان رنگ ادرار خواهد گرفت! آسمان شیون خواهد کرد، ولی کسی به آن گوش نخواهد سپرد و زمین خون خواهد برآورد، ولی کسی به آن نخواهد نگریست! تا آن گاه که در نجاست خود غرق شوید و مانند مرداری در نمک استحاله گردید! این بهترین سرنوشت شماست اگر در برابر خداوند تسلیم نشوید و این خوشترین عاقبت شماست اگر حکومتش را نپذیرید![۳]
سبحان الله، در این کرامات قولی چه میخوانم! شهادت میدهم که وعدههای خداوند حق است و آنچه این عالم صالح وعده داده است، یکی پس از دیگری بر مردم خواهد گذشت. تو گویی خداوند نور الهام را بر قلب این بندهی صالحش تابانده و روح القدس حوادث آینده را بر لسان او جاری کرده است. آنجا که فرموده، «خاکتان بوی مدفوع خواهد داد»، گویی خبر از اتفاقات این چند روزه است که خاکمان بوی مدفوع میدهد، یا شاید هم وصف رخدادی دهشتناک در آینده، که ماجرای اخیر تنها تذکر و زهرچشمی از مردم به شمار میرود؛ بوی نامطبوع فاضلاب برای چندین ساعت در ۱۲ دی ماه ۱۳۹۷ در سراسر پایتخت حس شد و بازتاب جهانی پیدا کرد، در حالی که حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، مدتها پیش از چنین اتفاقی خبر داده بود.
آیا «این بهترین سرنوشت مردم است اگر در برابر خداوند تسلیم نشوند و خوشترین عاقبت آنهاست، اگر حکومت خداوند را نپذیرند»؟ خداوند گوش این مردم جاهل را باز کند تا توفیق بازگشت به اسلام خالص و کامل در زیر پرچمهای حق زمینهساز ظهور خلیفهاش را پیدا کنند؛ چراکه او واپسین موعظه کننده است و موعظه کنندهای پس از او جز شمشیر نیست. هرآینه خداوند توبهی قوم یونس را پذیرفت، هنگامی که ایمان آوردند، و عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساخت. پس ای مردم! «شما را به خدا، به هوش آیید و برای خدا به جوش آیید و بر دشمنش به خروش آیید! ... کیست که مرا یاری کند؟»[۴]