نویسنده‌ی پرسش: بیاتی تاریخ پرسش: ۱۳۹۷/۶/۳۱

سلام بر یگانه زمینه‌ساز ظهور امام مهدی علیه السلام، منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی

لطفاً بفرمایید که تلقین برای میّت مسلمان باید چگونه خوانده شود؟ آیا همین متنی که مرسوم است مورد تأیید است؟ اگر نیست متن صحیح آن را ارائه بفرمایید.

سپاسگزارم از پاسخگویی

پاسخ به پرسش شماره: ۷ تاریخ پاسخ به پرسش: ۱۳۹۷/۷/۵

«تلقین» به معنای یادآوری شهادتین به کسی که در حال مرگ است، کار خوبی است؛ چراکه خداوند فرموده است: ﴿وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ[۱]؛ «و یادآوری کن؛ چراکه یادآوری به مؤمنان سود می‌رساند» و در روایتی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمده است: «لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[۲]؛ «به اموات خود لا إله إلا الله را تلقین کنید» و در روایتی از جعفر بن محمّد صادق علیهما السلام آمده است: «إِذَا حَضَرْتَ الْمَيِّتَ قَبْلَ أَنْ يَمُوتَ فَلَقِّنْهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ»[۳]؛ «هرگاه نزد میّت پیش از اینکه بمیرد حاضر شدی، شهادت به اینکه جز الله خدایی نیست، یگانه است و شریکی ندارد و محمّد بنده و فرستاده‌ی اوست را به وی تلقین کن». همچنین، درباره‌ی تلقین میّت بعد از دفن او نیز روایتی از ابو أمامة رسیده[۴] که میان اهل مذاهب معمول است، ولی سند آن ضعیف دانسته شده است و از این رو، اهل حدیث عمل به آن را بدعت شمرده‌اند[۵]. در برابر، چیزی که ثابت دانسته شده، ایستادن بر قبر بعد از دفن میّت به منظور استغفار و طلب ثبات برای اوست[۶] و این چیزی است که از کتاب خداوند دانسته می‌شود؛ چراکه پیامبر را از ایستادن بر قبر منافقان نهی کرده و فرموده است: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ[۷]؛ «و بر احدی از آنان چون مرد نماز نکن و بر قبر او نایست» و این مشعر به آن است که او بر قبر مسلمانان می‌ایستاده است.

آری، روایاتی از اهل بیت رسیده است که بر استحباب تلقین میّت قبل از دفن او -هنگامی که در قبر گذاشته می‌شود- بدون اعتبار عباراتی خاص دلالت دارد؛ به این ترتیب که کسی شانه‌ی او را بگیرد و دهان خود را به گوش او نزدیک کند و اعتقاد به یگانگی خداوند و نبوّت پیامبر خاتم و امامت اهل بیت و حقانیت قیامت و بهشت و دوزخ را با هر عبارتی که میسّر شود، به او یادآوری کند[۸] و با این وصف، عبارات مرسوم نیز اشکالی ندارد، جز اینکه بایسته است با زبان میّت باشد تا آن را دریابد، نه لزوماً با زبان عربی؛ چراکه خداوند فرموده است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ[۹]؛ «و هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر با زبان قومش تا برای آنان تبیین کند».

↑[۱] . الذّاریات/ ۵۵
↑[۲] . مسند أحمد، ج۳، ص۳؛ صحيح مسلم، ج۳، ص۳۷؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۶۴؛ سنن أبي داود، ج۲، ص۶۲؛ سنن الترمذي، ج۲، ص۲۲۵؛ سنن النسائي، ج۴، ص۵
↑[۳] . الكافي للكليني، ج۳، ص۱۲۱؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۱، ص۲۸۶
↑[۴] . المعجم الكبير للطبراني، ج۸، ص۲۴۹
↑[۵] . بنگرید به: أحكام الجنائز للألباني، ص۱۵۵.
↑[۶] . همان، ص۱۵۶
↑[۷] . التّوبة/ ۸۴
↑[۸] . بنگرید به: الكافي للكليني، ج۳، ص۱۹۲، ۱۹۵ و ۱۹۶؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۱، ص۳۱۷، ۳۱۸ و ۴۵۷.
↑[۹] . إبراهیم/ ۴