حکم تاتو و خالکوبی در اسلام چیست؟ اگر در اعضای وضو خالکوبی باشد، آیا وضو صحیح است یا نه؟
«تاتو» یا «خالکوبی» به معنای ایجاد نقوشی دائمی بر بدن از طریق داخل کردن موادّ رنگی به آن، عملی ناپسند، بلکه نارواست؛ زیرا ایجاد تغییرات دائمی در بدن بدون ضرورت عقلی یا شرعی، تغییر آفرینش خداوند است که عملی شیطانی محسوب میشود؛ چنانکه خداوند از شیطان نقل کرده که گفته است: ﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَـآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَـآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾[۱]؛ «و هرآینه آنان را گمراه میکنم و هرآینه آنان را به آرزوها مشغول میدارم و هرآینه آنان را فرمان میدهم که گوشهای چهارپایان را ببرند و هرآینه آنان را فرمان میدهم که آفرینش خداوند را تغییر دهند»؛ با توجّه به اینکه آفرینش خداوند متناسب با نیازها و مصالح واقعی انسان و در حدّ کمال انجام شده؛ چنانکه فرموده است: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾[۲]؛ «هرآینه انسان را در بهترین ساختار آفریدیم» و فرموده است: ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾[۳]؛ «کسی که هر چیزی آفرید را نیکو ساخت» و فرموده است: ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ﴾[۴]؛ «آسمانها و زمین را به حق آفرید و شما را صورت بخشید، پس صورتهاتان را نیکو کرد» و فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ﴾[۵]؛ «هان ای انسان! چه چیزی تو را به پروردگارت مغرور کرد؟! کسی که تو را آفرید، پس برابر کرد، پس اعتدال بخشید، در هر صورتی که خواست ترکیب کرد» و فرموده است: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۶]؛ «پس متبارک آمد خداوند که بهترین آفرینندگان است» و با این وصف، تغییر آفرینش او بر بنیاد اهواء نفسانی قطعاً به نقصان آن و بر هم خوردن تعادل و نظم طبیعت و در نهایت خسران انسان میانجامد و این چیزی است که مقصود شیطان است و از این رو، میبینیم که یکی از نمادها و نمودهای شیطانپرستان در جهان، تغییر صورت و ساختار بدن از طریق تاتو، خالکوبی و برخی کارهای دیگر است؛ همچنانکه میبینیم تاتو و خالکوبیِ بدون ضرورت، در میان کافران، فاسقان، جاهلان و مردمان بدوی رواج دارد، نه در میان مؤمنان، صالحان، عالمان و مردمان فرهیخته و این گواهی بر آن است که شیطان ترویج دهندهی آن بوده است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«نَظَرَ الْمَنْصُورُ إِلَى رَجُلٍ فَرَأَى عَلَى عَضُدِهِ وَشْمًا، فَقَالَ: هَذَا رَجُلٌ قَدْ مَسَّهُ الشَّيْطَانُ وَأَعْطَاهُ عَلَامَةً، فَقِيلَ: أَرَأَيْتَ لَوْ وَشَمَتِ الْمَرْأَةُ تَتَزَيَّنُ بِهِ لِزَوْجِهَا؟ فَقَالَ: لَا يَحِلُّ لَهَا أَنْ تَتَزَيَّنَ لِزَوْجِهَا بِمَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَكِنْ تَأْخُذُ مِنْ هَذِهِ الْأَلْوَانِ فَتَصْبِغُ بِهَا جَسَدَهَا ثُمَّ تَغْسِلُهَا»[۷]؛ «منصور به مردی نگریست، پس بر بازوی او خالکوبی دید، پس فرمود: این مردی است که شیطان او را لمس کرده و به او علامتی داده است، پس گفته شد: نظرتان چیست اگر زن خالکوبی کند تا خود را با آن برای شوهرش بیاراید؟ پس فرمود: برای او حلال نیست که خود را برای شوهرش با چیزی بیاراید که خداوند و پیامبرش حرام کردهاند، بلکه از این رنگها بر میگیرد و جسدش را با آنها میآراید و سپس آنها را میشوید».
همچنانکه یکی دیگر از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«دَخَلَ عَلَى الْمَنْصُورِ رَجُلٌ عَلَى ذِرَاعِهِ وَشْمٌ، فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ كَارِهٍ، فَقَالَ: هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ، فَقَالَ الرَّجُلُ: إِنِّي فَعَلْتُهُ وَأَنَا شَابٌّ، فَقَالَ: أُمْحُهُ، فَقَالَ: لَا يَمَّحِي، فَقَالَ: اسْتَغْفِرِ اللَّهَ فَإِنَّ ذَلِكَ يَمْحُو مَا لَا يَمَّحِي، فَلَمَّا خَرَجَ الرَّجُلُ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّ فُقَهَاءَ الشِّيعَةِ لَا يَقُولُونَ بِهَذَا! فَقَالَ: وَهَلْ بَقِيَ لِلشِّيعَةِ فَقِيهٌ؟!»[۸]؛ «مردی بر منصور وارد شد که بر ساعدش خالکوبی بود، پس با کراهت به سویش نگریست و فرمود: این از کارهای شیطان است، پس مرد گفت: من هنگامی آن را انجام دادم که جوان بودم، پس فرمود: محوش کن، گفت: محو نمیشود، فرمود: از خداوند آمرزش بخواه؛ زیرا آن چیزی را محو میکند که محو نمیشود، پس چون مرد بیرون رفت، گفتم: فدایت شوم، فقهاء شیعه این را نمیگویند! پس فرمود: مگر برای شیعه فقیهی هم مانده است؟!».
بنابراین، تاتو و خالکوبی از یک سو تغییر آفرینش خداوند و از سوی دیگر تشبّه به کافران و فاسقان است و با این وصف، ﴿ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ﴾[۹]؛ «تاریکیهایی که برخی بر روی برخی دیگر است» محسوب میشود؛ خصوصاً با توجّه به اینکه از یک سو میتواند به بدن آسیبهایی برساند و موجب بروز برخی حسّاسیتها و بیماریهای عفونی شود و از سوی دیگر روایت مشهور، بلکه متواتری در لعن انجام دهندهی آن رسیده؛ چنانکه از علیّ بن ابی طالب، عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عمر، عبد الله بن عبّاس، سعید بن حریث، عبد الرّحمن بن یعمر، أبو أمامه، أبو هریره، أبو جحیفه، أبو ریحانه و عایشه روایت شده است که همگی گفتند: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ الْوَاشِمَةَ وَالْمُسْتَوْشِمَةَ»؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم زنی که خالکوبی میکند و زنی که خالکوبی میشود را لعنت کرد».
وانگهی تاتو و خالکوبی هرگاه از طریق قرار دادن موادّ رنگی بر روی پوست باشد، مانع از غسل و وضو میشود؛ چراکه مانع از رسیدن آب به بدن میشود، در حالی که خداوند به شستن همهی بدن در غسل و همهی صورت و دستها تا دو آرنج در وضو امر کرده و جز به بیماران و کسانی که به آب دسترسی ندارند رخصت تیمّم نداده است[۱۰]، ولی هرگاه از طریق تزریق موادّ رنگی به زیر پوست باشد، به نحوی که چیزی بر روی پوست قرار نگیرد، مانع از غسل و وضو نمیشود؛ چراکه مقصود از غسل و وضو شستن روی پوست است و زیر پوست در هر حال -اگرچه تاتو و خالکوبی وجود نداشته باشد- شسته نمیشود.
سلام و درود خداوند بر تنها زمینهساز ظهور امام مهدی علیه السلام حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی.
آیا تاتو و هاشور ابروها برای خانمهایی که ابروهاشان بر اثر عوامل بیرونی و گذشت زمان کمپشت شده است و به خاطر کشیدن مداوم مداد بعد از هر بار شستشوی صورت در وضو خصوصاً در زمان سفر، دچار عسر و حرج میشوند نیز اشکال دارد؟ در صورتی که تاتو و هاشور با تزریق موادّ رنگی به زیر پوست (حدود ۲ میلیمتر) انجام میشود. لطفاً ابهام بنده در این مورد را بر طرف کنید. پیشاپیش از پاسخگویی شما سپاسگزارم.
اگر موی کسی دچار زوال یا نقصان مهمّی شده است میتواند به کاشت مو اقدام کند؛ چراکه این کار تغییر آفرینش خداوند نیست، بل رفع تغییری است که در آفرینش خداوند روی داده است، ولی تاتو و خالکوبی جایز نیست؛ چراکه سنخیّتی با مو ندارد و تبعاً جبران کنندهی زوال یا نقصان آن محسوب نمیشود، بل در واقع تغییر رنگ طبیعی پوست است که تغییر آفرینش خداوند و کاری شیطانی محسوب میشود. از این رو، «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم زنی که خالکوبی میکند و زنی که خالکوبی میشود را لعنت کرد»، نه از آن جهت که خالکوبی برای مردان جایز است، بل از این جهت که خالکوبی در میان زنان رواج بیشتری داشته است؛ با توجّه به اینکه آنان بیشتر از مردان، در پی آرایش خود بودهاند و این دلالتی روشن بر عدم جواز خالکوبی با انگیزهی آرایش دارد.