سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
نکته
 

روزگار عجیبی شده است. انسان از مردمان امروز و خلق و خوی آنان سر در نمی‌آورد. به راستی که عوض شده‌اند و معلوم نیست در کجا سیر می‌کنند و به دنبال چه می‌گردند. معیارشان چیست و چه محبوب‌ها و آرزوهایی دارند. سلیقه و ذائقه‌ی آنان تغییر کرده و وارونه شده است؛ از چیزهای خوب و مفید لذّت نمی‌برند و فاصله می‌گیرند، ولی به چیزهای بد و مخرّب اشتیاق نشان می‌دهند و روی می‌آورند. از چیزی که خیرشان در آن است نفرت دارند و گریزان هستند، امّا به چیزی که شرّشان در آن است جذب می‌شوند و می‌پیوندند. اگر غول بی‌شاخ و دمی با هزار تلبیس و ادّعا به سراغشان بیاید و بخواهد مال و جانشان را ببرد، عاشقش می‌شوند و به دنبالش راه می‌افتند، ولی اگر عالمی خیرخواه و بی‌ادّعا با هزار علم و حکمت به سراغشان بیاید و بخواهد راه خوشبختی را به آن‌ها نشان دهد، کینه‌اش را به دل می‌گیرند و تمام قد در برابرش می‌ایستند و با او دشمنی می‌کنند! به راستی که آخر الزمان شده است؛ عصر وارونه؛ همان عصری که گذشتگان همیشه از آن وحشت داشتند و به خدا پناه می‌بردند! به اطرافت که نگاه کنی، نمونه‌های فراوانی از این اوضاع و احوال مشاهده می‌کنی، ولی یک نمونه از این رویکردهای وارونه و رفتارهای عجیب و غریب، نمایش غم‌انگیزی است که من در این چند ماه دیده‌ام.

چند ماه پیش، من کتابی علمی و اسلامی با نام «بازگشت به اسلام» نوشته‌ی عالمی بزرگ به نام منصور هاشمی خراسانی را مطالعه کردم و آن را کتابی مفید، ارزشمند و فوق العاده یافتم و تصمیم گرفتم آن را به اطرافیانم معرفی کنم تا آنان نیز بخوانند و استفاده کنند، امّا عکس‌العمل‌ها و واکنش‌های محیّر العقولی از مردم دیدم که سینه‌ام را تنگ نمود.

چه عجیب است که وقتی به فردی که از انحطاطات جوامع و انحرافات مذاهب و عملکرد مسلمانان می‌نالد و فغان می‌کند، می‌گویی کتاب شریف «بازگشت به اسلام» را بخوان تا ریشه‌ی همه‌ی این انحطاطات و انحرافات را پیدا کنی، در کمال شگفتی به تو می‌گوید: گرفتارم!! می‌گویی چاره‌ی همین مشکلات و دوای همین دردهای مسلمانان که از آن‌ها می‌نالی در این کتاب است. می‌گوید: اگر فرصت کردم می‌خوانم!!

چه دردآور است وقتی کتاب عظیم القدر «بازگشت به اسلام» را برای کسی که اهل مطالعه و تحقیق به نظر می‌رسد و مدّعی حقیقت‌جویی است می‌دهی و می‌گویی بخوان تا بهترین کتاب عمرت را خوانده باشی، می‌گوید: نام نویسنده‌اش چیست؟ مدرکش چیست؟ کجا درس خوانده و شاگرد کیست و چه کسی او را تأیید کرده است؟!!

آیا عجیب نیست وقتی که کتاب را به مسلمانی می‌دهی که بخواند و سایت نویسنده‌ی آن را معرفی می‌کنی که از نظر بگذراند، می‌گوید فعلاً کار دارم و گرفتار اعیاد مذهبی هستم تا یک هفته‌ی دیگر!! و بعد معلوم نیست دوباره بیاید و تو را ببیند یا نه!

نمی‌دانی از مشاهده‌ی این تناقض بخندی یا گریه کنی که وقتی درباره‌ی کتاب قرآنی و عقلانی «بازگشت به اسلام» از عالمی اهل درس و بحث می‌پرسی، به تو رو می‌کند و می‌گوید: من این کتاب را به کسی دادم که رمل و جفر و طلسمات می‌دانست و می‌توانست افکار مردم را بخواند و چشم برزخی داشت و گفت: این کتاب شیّادی است!!!!! وای خدای من! صاحب رمل و جفر و طلسمات که دکّان فکرخوانی راه انداخته است شیّاد شمرده نمی‌شود و نویسنده‌ی کتابی عقلانی مبتنی بر قرآن و سنّت پیامبرت، شیّاد شمرده می‌شود!! آن هم به حکم صاحب رمل و جفر و طلسمات!!!!

چه دردآور است که این کتاب را به کسی می‌دهی و پایگاه اطلاع رسانی را به او معرفی می‌کنی، آن‌گاه او همان شب یا فردایش، بدون آنکه حتی کتاب را تورّقی بکند، آن را نزد استاد طریقتش می‌برد تا او بگوید که کتاب را بخواند یانه؟؟!! و دردآورتر آنکه آن استاد (!!) به سرعت پاسخ می‌دهد: من این شخص (منصور هاشمی خراسانی) را می‌شناسم. او در عراق است و دروغگوست و نامش احمد الحسن!!!!

چه هولناک است که فردی را اهل مطالعه می‌یابی و البته جویای حقیقت و معرفت، اما وقتی کتابی با این درجه از حکمت و علم و معرفت به او می‌دهی، می‌بینی که او در واقع جویای حقیقت نیست و معلوم نیست جویای چیست؛ چراکه پس از یک ماه و اندی، تازه به صفحه‌ی نود کتاب رسیده است و ادامه‌ی کتاب از حوصله‌ی او خارج است!! از او می‌پرسی نظرت چیست؟ می‌گوید: من که چیزی در آن نیافتم (!) تازه اشکالاتی هم در آن بود: تقلید از علما را رد کرده بود و علم غیب امامان شیعه را منکر شده بود!!

چه بد اتفاقی است وقتی که پس از عمری رفاقت با یک دوست و اتفاقاً به خاطر همین دوستیِ دیرینه و از سر خیرخواهی، کتاب «بازگشت به اسلام» را به او پیشکش می‌کنی تا مایه‌ی روشنی و بیداری او شود و او ناگهان ارتباطش را به کلّی با تو قطع می‌کند؛ گویی به شبکه‌ای جاسوسی برخورد کرده یا خطری هولناک به او هجوم آورده است!!

اگر دنیا بر سرت خراب شود بهتر از آن است که چنین واکنش‌های بیمارگونه و محیّر العقولی را از این مدّعیان مسلمانی در برابر این کتاب سترگ اسلامی ببینی!

این چه وضعی است که به عالم و عامی، صغیر و کبیر و مرد و زن این امت می‌گویی: بخوان، بدان و بیندیش؛ اما توی صورتت خمیازه می‌کشند و با چشمان ورم کرده و سرخ به رویت نگاه می‌کنند و تنها مهیّای خوردن و خوابیدنند. خوبانش تو را به آسوده زیستن فرا می‌خوانند و بدانش به آسوده مردن!

چه بلایی بر سرهای ما آمده است که صدای به این واضحی را نمی‌شنویم و حرف به این حسابی را فهم نمی‌کنیم؟! چه بر سر ما آمده است که سخن درست و منطقی و یکسره صواب در سرمان نمی‌رود، اما حرف‌های ناحسابی و مغلوط و درهم را راحت‌تر هضم می‌کنیم؟ اگر کسی جفنگ بگوید و در میانش احتمالاً یک حرف نیمه درست بزند، برایش آفرین و احسنت می‌فرستیم، اما درباره‌ی کتابی که سخنی را ناروا نگفته است و خطّی کج در آن نیست و یکسره قرآن و سنّت و عقل است، لب تر نمی‌کنیم و آن را با چشمانی مظنون و جبینی پرچین می‌نگریم که: نکند فریبکاری باشد!!

ای وای و صد وای!! چگونه -معاذ الله- قرآن می‌تواند فریب باشد؟ مگر این کتاب مشحون از آیات کریمه‌ی قرآن نیست؟ آیا مگر می‌شود در چیزی که فریب نیست، فریب باشد؟؟ آیا چون خطایی در آن نیست فریب است؟ یا چون صد در صد مطابق با آرا و عقاید برخی نیست، فریب است؟ سؤال جدّی و حقیقی این جاست که ای مسلمانان! شما از باطل بودن این کتاب می‌ترسید یا از حق بودنش؟! آنچه امروز در جوامع اسلامی می‌بینیم، پاسخ به این سؤال را به غایت دشوار نموده است!! پاسخی ترسناک که آدمی را قبض روح می‌کند!

آیا اگر این کتاب شریف، مانند هزاران کتاب دیگر که هر حرف بی‌سندی را می‌زنند یا به ناکجاآباد ارجاع می‌دهند، سخن می‌گفت فریب نبود و حالا که پر است از اسناد و ارجاعات دقیق و محکم فریب است؟

آیا اگر آمیخته به مغالطه و شعر و جدل و سفسطه بود، فریب نبود و حال که آکنده از عقلانیّت است و براهین واضح و محکم و ساده‌ی عقلی، فریب شده است؟

عجب عصر وارونه‌ای است!!

خداوند بر امت واپسمانده و بیمار و درخود فروریخته‌ی پیامبرش رحم فرماید و به آنان امان دهد؛ چرا که به بد ورطه‌ای درافتاده‌اند و با این وضع، سرنوشت شومی در انتظارشان خواهد بود! گرچه خداوند متعال فرموده است که تا خودِ ما مردم تغییری نکنیم به فریادمان نخواهد رسید و ما فراموش شدگانِ خویش و خدای خویش خواهیم بود؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۱] و فرموده است: ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ[۲] و فرموده است: ﴿نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ[۳].

آری، از ماست که بر ماست!!

↑[۱] . الرّعد/ ۱۱
↑[۲] . الحشر/ ۱۹
↑[۳] . التّوبة/ ۶۷
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
می‌توانید این مطلب را به زبان‌های زیر نیز مطالعه کنید:
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن مقاله یا نکته
کاربر گرامی! شما می‌توانید مقالات، نظرات، خاطرات و دل‌نوشته‌های خود را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا پس از ارزیابی و ویرایش، در این بخش منتشر شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی مقاله یا نکته، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
توجّه: شرایط لازم برای انتشار مقاله یا نکته در این پایگاه به قرار زیر است:
۱ . عدم انتشار در فضای مجازی یا حقیقی پیش از انتشار در این پایگاه
۲ . داشتن موضوع مرتبط با معارف اسلامی یا رویدادهای مهم و معضلات جهان اسلام
۳ . سازگاری با مبانی فکری علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و انعکاس دیدگاه‌های آن جناب درباره‌ی موضوع
۴ . خالی بودن از توهین یا حملات لفظی تند به شخصیت‌های علمی یا مذهبی یا سیاسی مورد احترام مردم
۵ . داشتن تحلیل منطقی، قابل فهم و شخصی از موضوع
۶ . داشتن یک پیام یا نتیجه‌ی علمی یا تربیتی مشخّص و درخور توجّه
۷ . بخش‌بندی مقاله یا نکته‌ی طولانی با رعایت یکپارچگی و انسجام مطلب
۸ . داشتن استنادات ضروری و عدم کپی‌برداری از مطالب دیگران بدون ارجاع صریح و دقیق به آن‌ها
۹ . معتبر و معروف بودن منابع در مواردی که به منابعی استناد شده است.
۱۰ . خالی بودن از نقل قول‌های متعدّد، طولانی و غیر ضروری از دیگران به نحوی که بیشتر حجم مقاله یا نکته را به خود اختصاص داشته باشد.
۱۱ . داشتن حجم مناسب و کمتر از ۶۰۰۰ کلمه
* در صورت تمایل، می‌توانید فایل Word مقاله یا نکته‌ی خود را به پست الکترونیکinfo@alkhorasani.com ارسال کنید.