مسخّر شدن هر چه در آسمان است برای انسان، مستلزم این نیست که او به هر چه در آسمان است قدم بگذارد، بل مستلزم این است که او از هر چه در آسمان است سود ببرد و این چیزی است که از آغاز پیدایش او تاکنون وجود داشته است؛ مانند سود بردن او از خورشید برای حیات و ماه برای حساب و ستارگان برای راه یافتن در خشکی و دریا، بدون اینکه به آنها قدم بگذارد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ ۚ﴾؛ «او کسی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داد و برایش منزلهایی مقدّر کرد تا شمار سالها و حساب را بدانید» و فرموده است: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْـآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾؛ «و او کسی است که ستارگان را برایتان قرار داد تا با آنها در تاریکیهای خشکی و دریا راه بیابید، آیات را برای گروهی که میدانند تفصیل دادهایم». با این وصف، بایسته است که انسان قدرشناس این نعمتهای خداوند باشد و از کفران آنها در قالب کفر، شرک، ظلم و گناه بپرهیزد؛ چنانکه سعدی شیرازی سروده است:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش بررسی نقدها