لطفاً به نکات زیر توجه فرمایید:
۱ . هر چند دربارهی حقّانیّت مهدی میان مسلمانان اختلافی نیست، ولی دربارهی ولادت او از حسن عسکری فرزند هشتم حسین بن علیّ بن ابی طالب میان آنان اختلاف است؛ به این ترتیب که شیعه و شماری از اهل سنّت مانند محمّد بن یوسف شافعی در البیان، شبلنجی در نور الأبصار، ابن صباغ مالکی در الفصول المهمّة، شبراوی شافعی در الإتحاف، سبط بن جوزی حنبلی در تذکرة الخواص، عبد الوهاب شعرانی و برخی دیگر با استناد به اخباری که از ائمهی اهل بیت رسیده است معتقد به ولادت او از آن بزرگوار در سال ۲۵۵ قمری و تبعاً طول عمر او هستند و سایر مسلمانان که این اخبار را ثابت نمیدانند چنین اعتقادی ندارند، بل معتقدند که او در هر زمانی ممکن است متولّد شده باشد یا متولّد شود و تبعاً عمری عادی دارد. با این حال، بنا بر نظر گروه نخست، مهدی «هزاران سال» عمر نکرده، بلکه هزار و صد و هشتاد و دو سال عمر کرده است -بی آنکه مانند اصحاب کهف به خواب فرو رفته باشد- و چنین عمری در اسلام محال شمرده نمیشود؛ چراکه پیش از او برخی دیگر از خلفاء خداوند مانند نوح علیه السّلام نیز داشتهاند و به برخی دیگر از آنان مانند عیسی، خضر، الیاس و سلیمان علیهم السّلام نیز نسبت داده شده است و با این وصف، دلیلی برای استبعاد آن وجود ندارد، مگر بنا بر مبنای طبیعتگرایان که به خداوند و قدرت بیکران او بیباورند یا مبنای یهودیان که دست او را از بخشایش بسته میدانند؛ چنانکه دربارهی آنان فرموده است: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ﴾؛ «یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است! دستانشان بسته باد و لعنت بر آنان به سبب چیزی که گفتند! بلکه دو دست او باز است و هر گونه که بخواهد میبخشاید»؛ همچنانکه ظهور مهدی با سیمای مردی چهل ساله -خواه به اقتضای سلامت طبع او باشد و خواه به اقتضای کرامت او- بعید نیست؛ جز آنکه مبتنی بر روایاتی واحد است و از این رو، نمیتوان آن را قطعی دانست؛ چراکه روایات واحد در اسلام -چنانکه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» تبیین فرموده است- حجّیّت ندارند.
۲ . پاسخگو نبودن عالمان مسلمان دربارهی مهدی، به معنای وجود نداشتن مهدی نیست، بل به معنای خائن بودن عالمان مسلمان است که وظیفهی خود در قبال آن حضرت را ترک کردهاند و به جای تلاش برای بازگرداندن او به جایگاه خود، خود را در جایگاه او قرار دادهاند! وگرنه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی نیز یک عالم مسلمان است که به همهی پرسشهای بیپاسخ دربارهی مهدی پاسخ گفته و برای بازگرداندن او به جایگاهش قیام فرموده و از جان و مال و آبروی خود گذشته است. بنا بر نظر این بزرگوار که در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» تبیین شده، مهدی در جزیرهای خیالی موسوم به «خضراء» نیست، بلکه در میان مردم است و در صورت ایجاد مقدّمات لازم توسّط آنان برای حاکمیّتش، به حاکمیّت دست مییابد و این مقدّمات لازم، شرایطی فوق العاده و غیر طبیعی نیست، بل شرایطی عادی و طبیعی است که برای دست یافتن هر کس دیگری به حاکمیّت ضروری است و از طریق اراده و اقدام جمعی عدّهای کافی از مردم حاصل میشود.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش بررسی نقدها