بیست و ششمین اجلاس بینالمللی آب و هواییِ کشورهای جهان با کشوقوسهای فراوان برگزار و تمام شد. ضرورتِ انجام گفتوگو و اتخاذ تصمیم برای کاهش گازهای گلخانهای[۲] که عامل اصلیِ گرم شدن زمین، تغییرات اقلیمی و حوادثی مانند گرمای سوزان، خشکسالیهای شدید، سیلهای ویرانگر، به زیر آب رفتن برخی مناطق به دلیل بالا آمدن سطح آب دریاها، طوفانهای مهیب، آتشسوزی، قحطی و ... است، از اواخر قرن گذشته احساس شد و به تبع آن، نشستهایی تحت همین عنوان و برای چاره کردنِ مشکل گرمایش زمین با حضور اکثر کشورهای جهان برگزار گردید. مطابق با الزام پیمان کیوتو (در سال ۲۰۰۵)، کشورهای صنعتی ملزم شدند که تولید گازهای گلخانهای خود را در بازهی زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ میلادی، به کمتر از ۵ درصد نسبت به سطح انتشار آن در سال پایهی ۱۹۹۰ برسانند. تعهد بعدی این پیمان (موسوم به پاریس)، کشورهای هدف را توصیه به کاهش ۱۸ درصدیِ تولید گازهای گلخانهای در بازهی زمانی ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ میلادی نسبت به سال پایهی ۱۹۹۰ کرد. در حال حاضر دمای زمین نسبت به قبل از انقلاب صنعتی، ۱٫۲ درجه افزایش پیدا کرده و به کشورهای هدف توصیه شد که افزایش دمای زمین را زیر ۲ درجه نگه دارند. با افزایش ۱٫۵ درجهایِ دمای زمین، مناطقی زیر آب خواهند رفت و با افزایش بیشتر، باید منتظر فجایع هولناکتری بود. آمریکا که دومین تولیدکنندهی گازهای گلخانهایست، از اجرای تعهدات این پیمان سر باز زد و از آن خارج شد. کانادا نیز از مفاد این پیمان خارج شد. چین که بزرگترین تولیدکنندهی گازهای گلخانهایست و هند که سومین تولیدکنندهی گازهای گلخانهایست و استرالیا نیز از شمول تعهدات این پیمان خارجاند. بررسی سال ۲۰۱۲ نشان داد که میزان گازهای گلخانهایِ تولیدی توسط کشورهای صنعتی در مقایسه با سال ۱۹۹۰ به میزان %۲۰ کاهش داشته، ولی میزان تولید گازهای گلخانهای در همین بازهی زمانی در مقیاس جهانی %۳۸ افزایش داشته است. آمریکا از توافق پاریس خارج شد و سپس مجدداً به آن پیوست. در اجلاس اخیر که در گلاسکوی اسکاتلند برگزار شد، رهبر روسیه که چهارمین تولیدکنندهی گازهای گلخانهایست و چین حضور نداشتند و هند نیز تعهدنامهی کاهش گاز متان را امضا نکرد؛ بمانَد که نمایندهی چین در این اجلاس با تعهد جلوگیری از افزایش ۱٫۵ درجهای و هند با حذف استفاده از زغالسنگ به عنوان بدترین عامل تولید گازهای گلخانهای مخالفت هم کردند و ایران هم از موضع هند حمایت کرد.
درصد تولید گاز گلخانهای CO2 توسط سه کشور بزرگ تولیدکننده به نسبت کل کشورها
موقعیت فعلیِ زمین در نشست اخیر به «بمب ساعتی آخرالزمانی» تشبیه شد و چه تعبیر درستیست؛ چرا که زمین رو به مرگ است و ساکنانش را نیز با خود خواهد برد و این اتفاقیست که در آیندهای نه چندان دور رخ خواهد داد، اگر جلوی آن گرفته نشود. زمین و اهل آن رو به نابودی هستند و ظاهراً کشورهای جهان برای «جلوگیری از آن» کار مؤثری انجام نمیدهند؛ همانطور که برگزارکنندهی اجلاس هم بیان کرد که پوچ بودن وعدههای توخالیِ سران دارد مشخص میشود و این تعهدات دردی دوا نخواهد کرد.
واقعیت همین است. زمین و اهل آن رو به نابودی هستند و حاکمان زمین نمیتوانند آن را چاره کنند. آنان خود مسبب این وضعاند و -حتی اگر بخواهند- قادر نیستند جلوی آن را بگیرند؛ چرا که از یک سو زمین اقلیمی واحد است که تکهتکه کردن آن به نام کشورهای مختلف و تعیین حاکم مستقل برای هر یک، منجر به عدم امکان ایجاد توافقی جهانی بر سر مسألهای -هر چند تا این اندازه مهم- میشود؛ همچنانکه شده است و مشهود است که بزرگترین توافقات بینالمللی، هیچ تضمینی برای اجرا -لااقل بین کشورهای قدرتمند- ندارد؛ چرا که قدرتهای بزرگی که عامل اصلیِ گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی و تهدید علیه زمین و بشریتاند، خود، بزرگترین قدرتها هستند و قدرت بزرگتری در زمین وجود ندارد تا آنها را به چیزی متعهد گرداند؛ مانند سران چین و روسیه و ترکیه که اصلاً در اجلاس مذکور شرکت نکردند و مانند آمریکا که از تعهد کیوتو (و یک بار توافق پاریس) خارج شد؛ و مانند اتحادیهی اروپا که یکی از تخریبکنندگان اصلی جنگلها و افزایش گاز CO2 است؛ و مانند برزیل که با سرعت و بی هیچ پروایی در حال نابود کردن جنگلهای آمازون است؛ و حتی مانند حکومت ایران که یکی از بزرگترین تولیدکنندههای گازهای گلخانهای و نابودکنندهی نیمی از جنگلهای کشورش در چهل سال گذشته است و در موضعی احمقانه و مضحک، رفع تحریم را شرط تلاش برای کاهش گازهای گلخانهای اعلام کرده است. در ۳۰ سال گذشته در مجموع، معادل ۲٫۵ برابر مساحت ایران، جنگل در دنیا از بین رفته و نتیجه آن که زمین با افزایش دمای ۲٫۷ درجهای در پایان قرن مواجه خواهد شد که نتیجهی آن، زیر آب رفتن برخی مناطق و ناممکن شدن زندگی در برخی دیگر از مناطق خواهد بود. طبیعت به توالت بشر تبدیل شده است و با این حساب، چه کسی میتواند جلوی تخریب زمین توسط حکومتها را بگیرد؟
از اینجا دانسته میشود که زمین به عنوان اقلیمی واحد، حاکم واحدی را میطلبد تا تصمیم واحدی بگیرد و حاکمان گوناگون نمیتوانند به تصمیم واحدی برسند؛ و اگر چه دو ابَرمخرّب زمین (چین و آمریکا) -به اصطلاح- قسم میخورند و برای کاهش سرعت گرمایش زمین اعلامیه میدهند، ولی دُم خروسِ حضور گستردهی لابی صنعت سوختهای فسیلی در این اجلاس برای ممانعت از ایجاد توافقی علیه استفادهی بیرویه از سوختهای فسیلی، چیز دیگری میگوید. عدم توافق کشورها بر سر موضوعات -هر چند تا این اندازه مهم- چیزیست که تجربهی تاریخ در زمینههای مختلف آن را نشان داده است و خود آنها نیز بر آن واقف و به آن معترفند؛ همچنانکه دبیرکل سازمان ملل در آخرین روز این اجلاس گفت که هدف مهار گرمایش زمین به ۱٫۵ درجه در حال اغماست.
از سوی دیگر، حاکمان فعلی حتی اگر بتوانند به توافقی واحد برسند، «قادر» به اصلاح و بهبود وضع زمین نیستند؛ چرا که آنان به آن «علم» ندارند و «جای»ها و «قدر»ها را نمیشناسند و اگر میداشتند و میشناختند، وضع زمین این نمیشد؛ و وضعی که حاکمان زمین برای آن پیش آوردهاند، واقعیتیست که پیش از این خداوند از آن خبر داده، آن جا که فرموده است: ﴿وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ﴾[۳]؛ «و چون به حاکمیت دست یابد، در زمین میکوشد تا در آن فساد انگیزد و کشتها و نسلها را نابود نماید».
روند افزایش دمای زمین از سال ۱۸۵۰
زمین و اهل آن رو به نابودی هستند و برای بقای آنها چارهای نیست جز این که اولاً حکومت واحد جهانی را بپذیرند و ثانیاً حاکمیت کسی را ایجاد کنند که از قدرها و جاها آگاه باشد تا با قرار دادن همه چیز و همه کس در جای خود، وضع جهان را به همان حالتی برگرداند که مد نظر خالق آن بوده و او همان «مهدی»ست که خداوند او را به قدرها و جاها هدایت کرده و ظاهر ساختن او دست کم از باب اضطرار و برای جلوگیری از نابودی زمین و اهل آن، بر مردم لازم و ضروریست و اگر مردم با حمایتشان از زمینهساز ظهور و حاکمیّت او «منصور هاشمی خراسانی» زمینهی ظهور و حاکمیّت او را فراهم نسازند، هلاکتشان به دست خودشان قطعیست.